حق مالکیت کتاب آدولف هیتلر منقضی شد و در مالکیت عموم قرار گرفت. تاریخچهٔ این کتاب نشان میدهد که با سانسور نمیتوان ایدههای خطرناک را متوقف کرد. کتاب بدنام هیتلر با قرارداد جدیدی به صحنه بازگشته است. حق تکثیر این کتاب که به مدت ۷۰ سال در اختیار ایالت بایرن آلمان قرار داشت در نیمه شب ۳۱ دسامبر ۲۰۱۵ منقضی شد. از این لحظه به بعد هر ناشری که مایل باشد مختار است کتاب قطور ضد یهود و نژادپرستانهٔ پیشوای نازی را منتشر کند.
این اتفاق بذر هراس را در دلها کاشته است به خصوص در آلمان، جایی که پس از مرگ نویسندهٔ کتاب تا به امروز انتشار آن ممنوع بوده است. در ماه ژانویه این کتاب برای نخستین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم، در آلمان منتشر میشود البته نسخهٔ قطوری که با توضیحات و تفاسیر همراه است. برخی نگران آنند که «نبرد من» بار دیگر پرفروشترین کتاب شود و به این ترتیب در سرزمینی که هولوکاست در آن به وقوع پیوسته پیروزی دیگری نصیب نویسندهٔ آن گردد. اکنون که احساسات یهودستیزانه، نژادپرستانه و بیگانههراسی در اروپا شدت یافته است انتشار مجدد این کتاب میتواند به ضدیتهای قومی و مذهبی دامن بزند. رشد احزاب راستگرای جنگطلب در سرتاسر اروپا میتواند دلیلی برای این هراس باشد.
اما تاریخچهٔ این کتاب و به طور جامع سخنان هیتلر، نمایانگر آن است که با ممانعت از انتشار سخنرانیها از گسترش ایدهها جلوگیری نخواهد شد. حزب نازی علیرغم تلاشهای اولیهٔ دولت آلمان برای محدود ساختن سخنرانیهای هیتلر گسترش یافت؛ به همین نسبت اگرچه اکنون ایدههای او به راحتی در دسترس قرار دارند اما بیش از پیش نزد جهانیان منفور هستند. حالا که ایالات متحده و اروپا با مسالهٔ چگونگی مبارزه با ایدئولوژیهای افراطگرایانه دست به گریبان هستند این داستان میتواند آموزنده باشد.
این نخستین باری نیست که سخنان هیتلر مایهٔ نگرانی عمومی شده است. پس از آنکه در سال ۱۹۲۴ به جرم خیانت بزرگ زندانی شد، بسیاری از ایالات آلمان به مدت چندین سال رهبر نازی را از سخنرانی عمومی محروم ساختند. او زمانی کتاب «نبرد من» را نوشت که فعالیت سیاسیاش در پایینترین سطح قرار داشت. این کتاب که بسیار گران بود پرفروش نشد؛ فروش آن زمانی به شدت افزایش یافت که پس از سال ۱۹۳۰ حزب نازی از یک حزب بیاهمیت به یک قدرت سیاسی بدل شد. تا پایان سال ۱۹۳۲، نزدیک به ۲۳۰ هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت.
دوران رکود بزرگ اقتصادی شرایط را برای نازیها مساعد کرد. میلیونها آلمانی به این حزب تندرو رأی دادند ولی اکثریت آنها کتاب «نبرد من» را مطالعه نکرده بودند و روزنامهٔ حزب نازی را نیز نمیخواندند. نازیها برای دستیابی به محبوبیت از پروپاگاندای دیگری استفاده کردند. هیتلر خطیب بسیار بیشتر از هیتلر نویسنده مردم را تحت تأثیر قرار میداد.
پس از به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳ «نبرد من» جزء دائمی کتابفروشیها شد. از آن پس بود که گسترش ایده در آلمان ممنوع شد، سانسور و ممنوعیت انتشار به اجرا درآمد و نژادپرستی و یهودستیزی پایهٔ اصلی رژیم جدید گردید. امروز در قیاس با دورهٔ نازیها، کتاب «نبرد من» به زبانهای مختلف و در کشورهای زیادتری منتشر میشود. هر کسی میتواند این کتاب را به هر زبان، به رایگان و تنها با انجام چند کلیک از اینترنت دانلود کند. نئونازیها، طرفداران داعش و یا هر گروه تندروی دیگر نیازی نداشتند تا سال ۲۰۱۶ منتظر بمانند تا کتاب به چاپ برسد، موانع قانونی نیز هیچ کسی را از تهیهٔ آن بازنداشته است. کسانی که به دنبال این کتاب بودند تاکنون آن را به دست آوردهاند.
علاوه بر این تلاش دولت بایرن برای اجرای حق مالکیت با مشکلاتی مواجه بوده است که البته ناشی از کوتاهی دولت نیست. در کشورهایی که قانون کپیرایت رعایت میشود از انتشار این کتاب جلوگیری به عمل آمده است اما در کشورهایی که این این قانون اجرا نمیشود همچون خاورمیانه و حتی برخی از کشورهای اروپایی، ناشران این کتاب را به چاپ رساندهاند و قانون آلمان را نادیده گرفتهاند.
انتشار این کتاب در ایالات متحده هرگز ممنوع نبوده است اگرچه در سال ۱۹۳۳ زمانی که برخی از عوامفریبان در پی برافروختن آتش یهودستیزی بودند، یهودیان به فروش این کتاب اعتراض کردند. حتی زمانی که ایالات متحده با نازیها وارد جنگ شد انتشار کتاب «نبرد من» متوقف نشد. در حقیقت ناشر آمریکایی کتاب، هوتون میفلن، از آمریکاییها خواست تا مطالعهٔ این کتاب را وظیفهای میهنپرستانه بشمارند و در سال ۱۹۴۴ در نشریهٔ The New York Times Book Review آگهی آن را منتشر کرد.
سازمانهای آمریکایی این کتاب را مورد تحلیل قرار دادند تا دلایل به قدرت رسیدن هیتلر را بهتر درک کنند و بهترین راه برای اصلاح جامعهٔ آلمان پس از جنگ را بیابند. مردم آمریکا نیز سعی کردند تا با مطالعهٔ «نبرد من» دشمن خویش را بیشتر بشناسند. در ابتدای سال ۱۹۳۹، تنها چند ماه پیش از آغاز جنگ در اروپا، نسخهٔ مشروح این کتاب به همراه تفاسیر انتقادی در کتابفروشیهای آمریکا در معرض فروش قرار گرفت. کتابخانهها برای آنکه پاسخگوی نیاز مردم باشند چندین نسخه از آن را تهیه کردند و نظامیان نیز در پایگاههای نظامی به سختی مشغول مطالعهٔ آن شدند. در دسترس قرار داشتن این کتاب باعث نشد تا مردم آمریکا به نازیها تمایل بیابند و از آلمان نازی حمایت کنند. اما در آلمان پس از جنگ، متفقین از جمله ایالات متحده روش سختگیرانهای در قبال «نبرد من» اتخاذ کردند و انتشار آن را جرم جنایی اعلام کردند.
در فوریهٔ ۱۹۴۵ طی کنفرانس یالتا رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا متعهد شدند تا «آلمان نازی و ارتش آن را نابود کرده و اطمینان حاصل کنند که آلمان هرگز خطری برای صلح جهانی محسوب نشود». نیروهای متفقین، حزب نازی و سازمانهای نزدیک به آن را منحل ساخته و قوانین نازی را لغو کردند. همچنین دستور دادند تا تمامی پروپاگاندای نظامی نازیها از زندگی روزمره در آلمان حذف شود. در پی این سیاستگذاری، مقامات آمریکایی در آلمان هزاران تُن کاغذ از ادبیات نازی از جمله «نبرد من» را خمیر کردند تا از آن برای چاپ کتابهای جدید و روزنامه بهره بگیرند.
در اکتبر ۱۹۴۵، مقامات نظامی آمریکایی حاضر در آلمان در مقابل دوربینهای خبری برنامهای احساساتی را به صحنه بردند که در آن صفحهٔ سربی که برای چاپ «نبرد من» مورد استفاده قرار میگرفت ذوب شد تا برای صفحهبندی نخستین روزنامهٔ آلمانی پس از جنگ در منطقهٔ تحت کنترل ایالات متحده به کار گرفته شود.
تا ماه مارس ۱۹۴۷ این پاکسازی چنان موفقیتآمیز پیش رفته بود که کتابخانهٔ کنگره شکایت کرد که علیرغم انتشار میلیونها نسخه از کتاب «نبرد من» به دست نازیها، نتوانستند ۱۵۰ نسخه به دست بیاورند تا آن را در اختیار دانشگاههای آمریکایی قرار دهند. تلاش متفقین برای حذف کردن سخنان هیتلر نشان میدهد که تا چه حد این سخنان در آلمان پس از جنگ خطرناک به شمار میرفته است.
دادستانهای دادگاههای نورنبرگ از این اثر هیتلر در دادگاه به عنوان شاهدی استفاده میکردند تا نشان دهند که رهبران آلمان توطئهٔ جنایت علیه بشریت را برنامهریزی کرده بودند. فرمانده بریتانیایی اف. الوین جونز از کتاب هیتلر به عنوان کلیدی برای فهمیدن نقشهٔ نازیها در کشتارهای جمعی یاد میکند: «نبرد من مستقیماً به کورههای آشویتس و اتاقهای گاز مایدانک ختم میشود.»
اما آلمان امروز کشور بسیار متفاوتی است، جهان نیز بسیار تغییر کرده است. کشتارها و تخریبها بیش از هر سانسوری در بیاعتبار ساختن «نبرد من» مؤثر بوده است. طی هفت دهه دموکراسی، آلمانیها سخنان هیتلر و جنایات او را در فیلمها، کتابها و مدارس مشاهده کردهاند. انتشار دومین کتاب چاپ نشدهٔ او در سال ۱۹۶۱ و نسخهٔ قدیمی سخنرانیهای او در سال ۱۹۹۰ به احیای نازیسم در آلمان و دیگر کشورها منجر نشد.
با در نظر گرفتن گذشتهٔ آلمان و نقشی که ایدئولوژی نازی کتاب «نبرد من» در نابودی یهودیان اروپا ایفا کرد، باید محتاطانه رفتار کرد. درخواست برخی از بازماندگان هولوکاست و سازمانهایی همچون کنگرهٔ جهانی یهودیان برای ممانعت از چاپ این کتاب، امری قابل درک است. شورای مرکزی یهودیان آلمان اما موضع دیگری اتخاذ و اعلام کرده اگرچه پایان یافتن کپیرایت کتاب «نبرد من» میتواند خطرناک شمرده شود ولی مطالعهٔ این متن برای درک واقعهٔ هولوکاست و سوسیالیسم ملی ضروری است و این سازمان با انتشار نسخهٔ جدید به همراه تفاسیر انتقادی توسط موسسهٔ تاریخ معاصر مونیخ مخالفتی ندارد.
مقامات آلمانی که نسبت به این موضوع بسیار حساس هستند سعی کردند محتاطانه عمل کنند تا از خطراتی که در پی انقضای حق نشر «نبرد من» پیش خواهد آمد، بکاهند. چندین مقام دولتی اعلام کردهاند که از انتشار هر نسخهای که تنفر مذهبی، قومی و نژادی را تحریک کند با بهرهگیری از قانون سختگیرانهٔ سخنرانیهای خطرناک، جلوگیری خواهند کرد.
برخی دیگر از مقامات آلمانی عقیده دارند که با استفاده از این نسخهٔ منتقدانه از کتاب میتوان از جوانان در مقابل افراطگرایی محافظت کرد. جوزف کراوس که از سالها پیش ریاست اتحادیهٔ معلمین آلمان را بر عهده دارد بر این عقیده است که ممنوع کردن این کتاب نتایج خطرناکتری در پی دارد تا انتشار آن.
در فضای امروز بهتر است که آزادانه کتاب «نبرد من» را در کلاسهای درس نقد کرد تا اینکه دانشآموز کنجکاو آن را در اینترنت جستجو کند، جایی که معلمان نمیتوانند بر آن تاثیری بگذارند. بحث عمومی راجع به «نبرد من» پرسش وسیعتری را در بر میگیرد، اینکه در عصر اطلاعات که دائما در حال تغییر است بهترین راه مقابله با پروپاگاندای خطرناک چیست؟ با گسترش سریع اینترنت و به طور خاص شبکههای اجتماعی، غیرممکن است که بتوان جلوی گسترش عقاید را گرفت؛ عقاید خوب یا بد تفاوتی نمیکند.
برای نمونه داعش نشان داده که علیرغم تلاش رسانهها و دولتها، قادر است تا پیام مهلکش را در جهان منتشر کند. افراطگرایانی که با تکنولوژی آشنا هستند در هزارتوی اینترنت مسیری مییابند تا نفرت را اشاعه دهند. یافتن راهی مناسب برای این مشکل به مسالهای جمعی بدل شده است. سانسور ضعیفترین سلاح برای مبارزه با سخنان خطرناک است.
طرفداران هیتلر جای دیگری دنبال او بگردند
کتاب «نبرد من» هیتلر توسط موسسهٔ تاریخ معاصر در مونیخ منتشر شده و در ماه ژانویه در اختیار کتابفروشیها قرار میگیرد. اندره اس ویرشینگ، مدیر این موسسه در گفتگو با دویچهوله به ضرورت انتشار این ویرایش جدید میپردازد.
دویچهوله: ویرایش جدید که با تفاسیر و توضیحات به ۲۰۰۰ صفحه میرسد بسیار مفصلتر از کتاب اصلی هیتلر است. مخاطب مورد نظر این نسخهٔ جدید کیست؟
ویرشینگ: ویرایش جدید ما مختص تاریخپژوهان است. نمیتوان اهمیت کتاب «نبرد من» هیتلر را به عنوان یک سند تاریخی انکار کرد. این کتاب منبعی است برای مطالعهٔ زندگی و اندیشهٔ هیتلر و به طور کل تاریخچهٔ ناسیونال سوسیالیسم؛ در نتیجه این کتاب برای تحقیق و پژوهش مناسب است. اما من اطمینان دارم که با شیوهٔ ویرایش نوین و با در نظر گرفتن توجه روزافزون نسبت به این موضوع، دامنهٔ مخاطبانمان گستردهتر خواهند بود. بخشی از توضیحات کتاب یادداشتهای کوتاه آکادمیک هستند، همچنین نمایهٔ دقیقی نیز به کتاب اضافه شده تا دسترسی به محتوا آسانتر شود. عموم مردم علاقهٔ زیادی به این موضوع دارند و امیدواریم که چندین نفر از غیرمتخصصین نیز این ویرایش جدید را مطالعه کنند.
هدف از تفاسیر اضافه شده چیست؟
همچون تمامی متون تاریخی ویرایش شده این تفاسیر به کمک متن میآیند تا جزئیات تاریخی بیشتری را شامل شود. این توضیحات حقایق مربوط به افرادی را بیان میکنند که در متن اصلی به طور مختصر به آنها اشاره شده ولی در عمل نقش مهمی در پشت پرده ایفا میکردهاند. هدف اصلی از این یادداشتها و شاید مهمترین کاربرد آنها پردهبرداری از گفتمان عوامفریبانهٔ هیتلر بوده تا سخنان کذب، دروغها و پنهانکاریهای او آشکار شود. هدف دیگر این توضیحات آن است که به آنچه پس از سال ۱۹۳۳ به وقوع پیوست پرداخته شود. معمول نیست که در یک نسخهٔ عادی از کتاب به حوادث آینده اشاره شود ولی ما در این ویرایش به چنین اقدامی دست زدیم زیرا آنچه که هیتلر در کتاب «نبرد من» نگاشت پس از سال ۱۹۳۳ به حقیقتی مهلک بدل شد.
آیا این نسخه شامل کلمه به کلمهٔ متن اصلی هیتلر است؟
از آنجایی که این یک ویرایش آکادمیک است تمامی نقلقولهای نسخهٔ نخست چاپ شده در سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۷ را شامل میشود و شمارهبندی صفحات نیز به همان صورت حفظ شده است. این ویرایش شامل نسخهٔ اصلی است به همراه برخی از تغییراتی که در نسخ بعدی پدید آمدند. اما نسخ بعدی کتاب به صورت مجمل بررسی شدهاند زیرا اطلاعات چندانی به متن نیفزودهاند.
هدف مطلوب شما از انتشار این کتاب چیست؟
موقعیت بسیار جنجالی پدید آمده است زیرا حق مالکیت کتاب در ماه ژانویه منقضی میشود. فکر خوبی نیست – یا بهتر بگویم رفتاری بیمسئولانه است – که اجازه دهیم این متن آزادانه دست به دست شود. در نتیجه مهم است که ویرایش جدید ما مراجعات آکادمیک را به شیوهای سیاسی و تاریخی به متن اضافه کند. این در واقع هدف اصلی ماست و من خوشبینانه معتقدم که این امری است ممکن. خواننده با مطالعهٔ این ویرایش میتواند اطلاعات فراوانی به دست بیاورد تا بخش به بخش این متن را بفهمد و در نهایت امیدواریم که خواننده با مطالعهٔ این کتاب دوران نازی را بیشتر بشناسد.
در نتیجه این ویرایش جدید «روشنگری تاریخی» است؟
بله، علم تاریخ علمی است که شانه به شانهٔ روشنگری به پیش میرود. برای نمونه، ایدهٔ هیتلر از جنگ در اروپای شرقی یا آنچه که «لبنسراوم» شناخته میشود، در ایدهٔ اصلی رخدادهای سال ۱۹۳۹ لهستان مد نظر بوده و سپس حمله به شوروی در سال ۱۹۴۱. میان موضوعاتی همچون عقیمسازی اجباری و یهودستیزی با قوانین نورنبرگ سال ۱۹۳۵ ارتباط واضحی وجود دارد.
ایالت بایرن در ابتدا از پروژهٔ شما حمایت میکرد ولی فرماندار ایالت، هورست سیهوفر، پس از سفر به اسرائیل متوجه شد که عدهٔ زیادی در آنجا با این ایده مخالف هستند. واکنش شما چه بود؟
من از جزئیات آن سفر اطلاعی ندارم. به هر صورت پس از انتخابات سال ۲۰۱۳ و تغییراتی که در وزارت فرهنگ پدید آمد به ما اطلاع دادند که دولت به احترام بازماندگان هولوکاست، دیگر مایل به حمایت از این پروژه نیست. من میتوانم این موضوع را درک کنم. همدردی با بازماندگان و احترام به آنها واجب است و ما نیز بدون هیچگونه تاملی آن را انجام میدهیم. در این مورد خاص، تصمیم دولت بایرن را درک کردیم ولی از آن خوشحال نشدیم. در نهایت پس از بازنگری در بودجه توانستیم این پروژه را به پایان برسانیم.
از ابتدای ماه ژانویه، هر شخصی که مایل باشد میتواند این کتاب را منتشر کند حتی بدون توضیح و تفسیر. آیا ناشرینی هستند که قصد انجام چنین کاری را داشته باشند؟
من ناشر آلمانی را نمیشناسم که قصد انتشار مجدد «نبرد من» را داشته بشد و فکر نمیکنم به زودی چنین اتفاقی بیفتد. البته سؤال اینجاست که آیا پروژهٔ ما نیز موضوعی مشابه است، به خصوص حالا که این پروژه با پوشش خبری فراوانی روبرو شده و مدتی است که مردم از آن اطلاع یافتهاند. اگر پروژهٔ ما باعث شود تا دیگر انتشارات از این امر منصرف شده باشند میتوانیم بگوییم که به هدف سیاسی پروژه دست یافتهایم.
از ماه آینده نسخهٔ کیندل «نبرد من» در آمازون در دسترس قرار خواهد گرفت و اگر اشتباه نکنم به نسخهٔ سال ۱۹۴۳ نزدیک خواهد بود و فقط متن اصلی را در برخواهد داشت و هیچ چیزی به آن اضافه نخواهد شد. این موضوع مشکلآفرین است: به نظر من مهم است که ارجاعات آکادمیک و انتقادی را نیز شامل کتاب کرد تا خواننده بتواند از آنها بهره بگیرد.
نگران آن نیستید که شرایط سیاسی حاضر و وجود گروههای سیاسی ضداسلامی همچون پگیدا باعث افزایش استقبال از این کتاب – با توضیحات و یا بدون توضیحات – شود؟
ما این امکان را نیز بررسی کردهایم، ولی باید بگویم که ویرایش ما از این کتاب به کار نئونازیها و یا گروههای افراطی نمیآید. ما اصل را بر این پایه گذاشتیم که هر قطعهای که هیتلر در «نبرد من» نوشته است با یک یادداشت توضیح و تفسیر همراه شود. به این ترتیب خوانندگان مجبور خواهند بود که هنگام مطالعه توضیحات را نیز خوانده و آنها را در نظر داشته باشند. طرفداران هیتلر بهتر است که در جای دیگری دنبال او بگردند.
کتاب «هیتلر، نبرد من. یک ویرایش انتقادی» از روز ۸ ژانویه در آلمان در دسترس قرار گرفت.
منابع:
آتلانتیک
دویچهوله
تاریخ ایرانی