در بسیاری از کشورهای جهان زندان و زندانی های گوناگون وجود دارند. در ایران نیز چنین بود و هست. اما تفاوت های فراوانی، میان این زندانها وجود دارند؛ که موجب تأسف ما ایرانیان می گردند. مقایسه میان زندان های غربیان با کشتارگاه هائی که به نام زندان در ایران کنونی، تحت حاکمیت رژیم اشغالگر و فاسد اسلامی داریم؛ نه تنها افسوس خوردن ما را بر می انگیزد؛ بلکه حتی حسادت مان را نیز فعال می نماید!
در کشورهای پیشرفته اروپای غربی و شمالی، زندان های آنها دست کمی از هتل های چندستاره ندارند. فقط همین که زندانی مجاز نیست که گاهی از آنجا خارج گردد؛ و ناچار است که تمام مدت محکومیت خودش را، در آنجا سپری بکند؛ باید این محدودیت برای وی، جنبه زندانی بودن را داشته باشد. در ضمن آنها همه روزه در محوطه زندان باید پیاده روی کنند، و از سالن های ورزشی آنجا استفاده نمایند. گاهی هم برای شان فیلم های آموزنده می گذارند؛ که هم سرشان گرم بشود؛ و هم نکات آموختنی را، از طریق نشان دادن اینگونه فیلم ها به آنان بیاموزند!
ولی درون شکنجه گاه های دژخیمان اسلامی، هیچیک از این امکانات و خدمات انسانی و ضروری وجود ندارند؛ اما تا بخواهید، بی احترامی، پرخاشگری، توهین، جبر و زورمداری، خوار نمودن آدمها، دزدی، فروش مواد مخدر توسط خود زندانبانان، و انواع شکنجه های مختلف وجود دارند؛ که موجبات رنج و عذاب بیشتر برای زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی را فراهم می آورند و چندین برابر نیز می کنند!
یک زندانی سیاسی درون محبس های بدون هرگونه امکانات آموزشی و بهداشتی و …. در حکومت آخوندهای اهریمن، نه فقط دچار مشکلات روحی فراوانی می گردد؛ بلکه جسم او نیز به دلایل گوناگون آسیب های بسیاری می بیند. از افسردگی های روحی و عدم تعادل روانی گذشته، بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران، دچار بیماری های قلبی، پوستی و دستگاه گوارش و سوء هاضمه و …. نیز هستند. اگر امکانات بهداری های زندان های کشور در حدی باشد؛ که بتوان برای بهبود یافتن ایشان کاری کرد؛ باز جای شکرگزاری دارد. اما با این بهداری هائی که نه پزشکان حاذقی دارند؛ و نه داروهای کافی و مناسب، زندانی یا باید درد های فراوانی را متحمل بشود؛ و یا در نهایت تنهائی و درماندگی بمیرد!
یکی از بدترین زندان های درون کشورمان، زندان رجائی شهر(گوهردشت کرج) است. اخیرا در این ستمکده بدون هرگونه استاندارد های رسمی آخوندها، که حضورشان جهت تأمین محیط سالم زیستن آدم ها الزامی می باشند؛ تعداد زیادی از زندانی های بند 12 زندان رجائی شهر(گوهر دشت)، به علت نصب دستگاه های موج شکن ” سرطان زا ” دچار سردرد، حالت تهوع، سرگیجه، لمس شدن اندام های بدن شان، بی حالی و برخی دیگر از اینگونه مشکلات جسمی گشته اند. تعداد زیادی از این زندانیان بیمار، به طور جداگانه به بهداری این مرکز مراجعه کرد ه اند. اما به سبب عدم حضور پزشک مجرب، و دیگر امکانات لازم، نه تنها هیچ نتیجه ای جهت بازیافتن بهبودی شان به دست نیاورده اند؛ بلکه مورد بی تفاوتی های تحقیر آمیز مسؤلان زندان نیز قرار قرار گرفته اند!
مسؤلان زندان برای رفع و صلب مسؤلیت از خودشان، می گویند که نصب دستگاه های موج شکن، توسط مأموران امنیتی و اطلاعاتی کلید خورده است. خود ما هم به این مسأله اعتراض داریم؛ زیرا سلامتی ما هم در خطر است؛ اما کاری از دست مان بر نمی آید!
آیا در این شرایط بسیار نامساعد، باید این زندانیان بی دفاع را بیش از این تنها گذاشت؟ یا آنکه باید برای ایشان کاری کرد؟ متأسفانه آنهائی که باید در این رابطه کاری بکنند؛ یا با سهل انگاری به این مورد کوچکترین توجهی ندارند؛ و یا اصولا نمی دانند که چه باید بکنند؟ این افراد، خانواده های زندانیان، فعالان سازمان های حقوق بشری، فعالان مؤسسات حمایت از زندانیان سیاسی، و دیگر مراکزی هستند؛ که در باره کمک کردن به زندانیان در ایران( مخصوصا سیاسی ها)، تا کنون فقط شعار داده اند؛ و هنوز هیچ کار مثبتی را در این رابطه به انجام نرسانده اند!
با آنکه شورختانه سازمان ملل متحد هم، در معنا جای ملل را با دول عوض نموده، و به آنچه که اصلا هیچ توجهی ندارد، همانا ملل دنیا هستند. ولی به هر حال وظیفه این مؤسسات اجتماعی، که مرکز اصلی شان هم در همین سازمان ملل متحد(دول) قرار دارد؛ موظف هستند که به اتفاق خانواده های این اسیران بی پناه در بند 12 زندان رجائی شهر، با تهیه نمودن گزارش مبسوطی در باره این موضوع، مراتب را به سازمان مورد نظر اطلاع بدهند. گیریم که از سوی دبیرکل و اعضای این سازمان، هیچ واکنشی نسبت به شکنجه های سپید و ساکت، اما بسیار خطرناک و سرطان زا در شکنجه گاه مخوف رجائی شهر از خودشان ابراز نکنند. اما آیا با سکوت کردن ما، و رها نمودن این بندگان خدا به دست جلادان رژیم جانیان، به امان خدا رها نمودن ایشان توسط افراد نامبرده شده، که با فعال حقوق بشر نامیده شدن ایشان بسیار منافات دارد؛ اهداف این سازمان ها را به نتیجه ای که نزد مردم گیتی ترسیم می کنند خواهند رساند؟!
محترم مومنی