معمولا آدمی بیش از عیب هائی که دارد؛ از خوبی های خودش با خبر است. و در موقعیت های ضروری، نقاط مثبت وجود اش را به رخ دیگران هم می کشد. اما هیچگاه، از عیب ها و هنرهای نداشته خویش به دیگران چیزی نمی گوید!
هر چند که بررسی کردن کارنامه روزانه نزد همگان در ایران، هیچگونه نماد عملی نداشته و ندارد. اما هستند کسانی که در سرشت خود، به این مهم دست یافته اند؛ که همه شب پیش از رفتن به بستر خواب، یک بار مروری به آنچه که در طول همان روز انجام داده اند داشته باشند. تا چنانچه اشتباهی از ایشان سر زده است؛ را دقت کنند که در روزهای بعد دوباره به تکرار آن نپردازند!
یکی از روش های بد و زیان آور نزد برخی از مردمان جهان این است؛ که در رابطه با هر امری ساده انگار و زودباور باشند. همین عیب بزرگ موجب گشت؛ که بی شمارانی از ملت ایران، در سال شوم و ایران برباد ده ۱۳۵۷ خورشیدی، تمام سخنان دشمنان کشورشان را به آسانی بپذیرند؛ و فریب مشتی آخوند متحجر و چپی های ضد ایران و ایرانی را بخورند؛ و با ریختن به خیابان های مملکت، به مخالفت با ادامه حضور حکومت پادشاهی پهلوی مشغول گردند!
در این مورد به چنان مسیر اشتباهی گام نهادند؛ که حتی نفهمیدند از جانب چه کسانی به چنین کاری شورانده شده اند؟ یا چرا با دیدن صد نفر شارلان و نادان و دروغپرداز در محله شان، آنها نیز از ادامه دادن به کاری که در آن لحظه و در آن خیابان مشغول بودند دست بکشند؛ و خودشان را در صف تظاهر کنندگان بلاهت پیشه علیه حکومت پادشاه همیشه سرفراز ایرانزمین، اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی قرار بدهند!
عده ای از همین مردم که باهوش تر و داناتر بودند؛ در همان ماه های نخست برپائی انقلاب سیاه و شوم اسلامی در کشورشان، به این حقیقت تلخ پی بردند؛ که چگونه در کمال ساده انگاری و زودباوری خویش، یک ایران آکنده از همه بهترین ها را، به مملکتی افتاده در آتش حاکمیت پلید اسلامی بدل ساخته اند؟ خود و هم میهنان شان را، با چنین اشتباه بزرگی که مرتکب شده بودند. درون آشوب مسابقه رندان و نامردمان، جهت چپاول دارائی و هست و نیست ملک و ملت، دچار سرگردانی و ناامیدی نمودند!
پی بردن به چنین واقعیت تلخی مشکل و نشدنی نیست. زیرا « چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟» چون همه می توانیم با مشاهده شوربختی هائی که بر سر ما و میهن مان آمده دریابیم؛ که این بلای آسمانی و زمینی را همین مورد زودباوری و نادانی بر سر ملت ایران آورده است. اکنون که بی آبروئی و نهاده شدن همه صفت های زشت و غیر انسانی بر ما، دامان همگی مان را، به بدنامی ملتی تروریست و واپسگرا آلوده ساخته اند. می بایست به خود آئیم؛ و یک بار دیگر پرونده عملکرد خویش را بازخوانی و تصحیح نمائیم!
چند هفته ای می گذرد، که موجودی شارلاتان و موذی از ایادی رژیم منفور آخوندی در ایران، دکتر…. محمود احمدی نژاد، به فرمان اربابان ریاکار و نیرنگباز خود( خامنه ای و سپاه پاسداران ) ، بعضی از رسانه های فضای مجازی را، در اختیار خود و همدستان دروغگوی اش گرفته اند. تا با نمایش دادن اعلام مخالف شان با رئیس قوه قضائیه رژیم، باز هم مردم ایران را بفریبند. تا با مطرح کردن چنین موضوع از اساس غیر واقعی( مخالفت میان ایادی حکومت اشغالگرشان در ایران) ، ملت در حال بیدار شدن کشور را، سرگرم مطامع همیشگی خود نمایند. تا متوجه نشوند این بازی های خود رژیم است؛ که برای طول عمر حاکمیت اهریمنی اسلامی، و تثبیت کردن بقای جمهوری حیوانی شان در ایران است؛ که در سایه آن بتوانند انقلاب شیعه محور و منفور و ضد ایرانی و ضد بشری اسلامی شان را، به سراسر دنیا به ویژه به سرزمین های مسلمان نشین اهل تسنن صادر نمایند. چرا که به هر موردی آگاهی نداشته باشند؛ به این واقف هستند که آنچه باید از آن واهمه زیاد داشته باشند؛ کشورهای اروپائی و آمریکا نیستند. بلکه خود مردم جان به لب آمده ای هستند؛ که با حضور چنین نامردمانی در راس مدیریت کشورشان، که در اطراف خویش جز تباهی و فساد و بیچارگی و بدنامی وجود ندارد. جهت سرنگونی آن به پا خیزند و قیام نمایند!
اتفاقا همانطوری که برنامه ریزی کرده و حدس زده بودند؛ با پرداختن به این دروغ آشکار( وجود اختلاف میان سردمداران رژیم مفلوک شان) به آسانی می توانند؛ مردم ایران را، نه فقط در کشور، بلکه در همه دنیا بدین امر مشغول بدارند. تا که وقت و حوصله کافی نداشته باشند؛ که به بقیه نقاط ضعف و کردار اشتباه و برنامه و عملکرد آکنده از غلط سران جنایتکار حاکمیت نابخردانه ایشان پی ببرند!
آیا هرگز در مخیله تان می گنجید؛ که فرد ناچیز و بی هنر و غیر قابل قبولی مانند محمود احمدی نژاد، که اگر هر چه را نداند به این امر آگاهی کامل دارد. که صادق آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه رژیم، یکی از محبوب ترین مسؤلان تراز اول جمهوری آخوندی، از دیدگاه رهبر و اربابان او در سپاه می باشد!
بنابراین اگر صدها مدرک هم در مخفی گاه خویش جهت رسوا کردن لاریجانی ها گرد آورده باشد؟ آنها را رو نمی کند و برای روز مبادای خودش محفوظ می دارد!
خواجه عبداله انصاری: « پروردگارا، آنانی را که عقل دادی چه ندادی؟ و آنانی را که عقل ندادی، چه دادی؟ » !
محترم مومنی