چرخ های ماشین پیشرفت یک مملکت، بدون پشتوانه اقتصادی چگونه در حرکت باشند؟! محترم مومنی روحی

0
343

هر چه که در این جهان بزرگ و پر رمز و راز وجود دارد؛ چنانچه از گروه جانداران، اعم از انسان و حیوان و گیاهان محسوب بشوند. مخصوصا در ارتباط با آدمها، به لحاظ ظاهری و بخش قابل دیدن آنها، به طور منظم در حال رشد و نمو جسمانی خویش هستند. ولی در مورد روح و روان و پیشرفت های فکری شان، چنانچه به سوی ساختن یک زندگانی خوب و مثبت برای خود و عزیزان شان باشند. به آسانی تمیز داده می شود؛ که در حال رشد اجتماعی نیز هستند. ولی اگر دیده شود؛ که در همان جائی که ایستاده بوده اند درجا می زنند؟ در این دو نوع دیدگاه که مشخصه پیشرفت یا تنزل ایشان درون جامعه است. دریافت می گردد، که این دو گروه از شرایط انواع کدام فرم از زندگی برخوردار گشته اند؛ که در چنین موقعیتی در چرخه هستی قرار گرفته اند؟ در نتیجه این آگاهی از نوع زندگانی جانداران یک سرزمین، به ویژه انسان های آن دیار، می توان به پیشرفت و ترقی یک کشور و یا عکس آن توجه داشت؛ تا به یک نتیجه گیری کاملا منطقی رسید!

از آنجائی که سرشت طبیعت، توسط آفریننده آن برای رفتن به جلو تدبیر گشته است؛ اگر غیر از این ملاحظه بشود؛ به آن معنا می باشد، که آن فرد، آن جانور یا آن گیاه نتوانسته است؛ خودش را با محیطی که در آن زیست می نماید سازش بدهد. و یا موفق نگشته، که شرایط فیزیکی و جغرافیائی پیرامون خویش را، به درستی بشناسد و تشخیص بدهد. تا در اثر این شناخت اجمالی بتواند؛ خودش را با آن شرایطی که در پیرامون وی می باشند. تطبیق بدهد؛ تا که دست کم بتواند، گلیم خویش را، از آب رودخانه همواره جاری زندگی بیرون بکشد؟!

در صورتی که آدمی نتواند؛ به خوبی از عهده این مهم بر بیاید؛ می توان نتیجه گرفت که در چنین حالتی، میان آن پدیده جاندار با جمادات بی جان، از جمله چوب و سنگ و فلزات و سایر اجسام جامد، هیچ تفاوتی نخواهد بود. وقتی هم که آدمی با چنین موقعیت بدون حساسیت های لازم برای جانداران دنیا، با محیط اطراف خویش مماشات داشته باشد. جسمی بدون روح و مرده ای متحرک به نظر خواهد رسید؛ که فقط به تلف نمودن نعمت های بی دریغ دستگاه بزرگ آفرینش مشغول است!

برخی از اجسام جامد و بی جان نیز هستند؛ که با کارهائی که جانداران به وسیله آنها انجام می دهند. دارای تحرکی غیر قابل دیدن می باشند؛ و حرکت شان به سوی رشد و ترقی از طریق رویدادهای داخل اجتماع مردمان گیتی مشهود و ملموس می گردد. یکی از این جامدات متحرک، اسکناس هائی می باشند؛ که در دست مردم جهان هستند؛ و با ایشان به این سو و آن سو می روند. این پول های کاغذی یا حتی پولهای فلزی(سکه ها)، به خودی خود در هر اجتماعی که در گردش باشند کم ترین ارزشی ندارند. ولی به سبب آن که واحدهای شمارش پولی یک سرزمین، به وسیله آنها محاسبه می شوند. دارای ارزشی ظاهری می گردند. آیا می توان به آنها ارزش ذاتی و بهای مورد پذیرشی را داد؟ آری ، چرا که نه؟ شرط آن هم این است، که سازمان یا بانک مسؤل چاپ کردن این اسکناس ها و پولهای فلزی، به اندازه پشتوانه مناسبی که در مملکت خویش دارند به چاپ کردن اسکناس و ضرب نمودن سکه بپردازند. زیرا جهت ارزشمند نمودن پول کشورشان، به آن پشتوانه نقدی ارزشمند، چه در بانک های مملکت و چه در خزانه آن کشور نیاز دارند؛ و می بایست به اندازه و مقدار کافی آن پشتوانه ها را در دسترس خویش داشته باشند. تا که برای تهیه و تولید و توزیع آن اسکناس ها یا پول های سکه ای خود، به آن کار مبادرت بورزند!

اگر چنین نکنند، مانند دولتمردان بی کفایت نظام حکومتی جمهوری بی کفایت و نابخرد اسلامی خواهند بود؛ که بدون داشتن پشتوانه لازم( پشتوانه ها مقدار زیادی طلا و پول های راکد هستند؛ که به آن نیاز نباشد. و در بعضی از اوقات، حتی جواهرات سلطنتی< در دوران حکومت پادشاهی>، و یا مبالغ انباشته در خزانه پر یک مملکت است. که به هیچ طریقی به دیگران مقروض نیست می باشد. لزوم بودن پشتوانه در هر کشوری به آن معنا است؛ که دولتمردان یک سرزمین، باید برای معاملات بین المللی خودشان، پول رایج مملکت خویش را دارای پشتوانه ای با مواردی که در سطر بالا عرض شد انجام بدهند. در غیر این صورت، اگر مانند سران جمهوری بری از خرد حاکمیت ملاها، میلیون و میلیارد کم شان باشد؛ و برای اقدام به معاملات خارجی، مجبور به تولید کردن تریلیون ها قطعه اسکناس رایج، با ارزش بالاترین مقیاس پولی مملکت را هم چاپ کنند. و در بازارهای داخلی و خارجی بچرخانند. ارزش جهانی که نخواهند داشت؛ بلکه قیمت و بهای روزانه پول کشور را به پائین ترین مقدار آن می کشانند. مانند نرخ دلار، که در زمان اقتدار حکومت همیشه سرفراز پهلوی در زمان حضور شاهنشاه آریامهر، که فقط هفت تومان بود. اما اکنون با نوساناتی که همه روزه ارزهای مهم دنیا دچار آن هستند؛ امروز یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۷ خورشیدی، برابر با هشتم آوریل ۲۰۱۸ میلادی، در ساعت شانزده و بیست و شش دقیقه بعد از ظهر، دلار از مرز پنج هزار و هفتصد تومان هم جلوتر رفته است!

در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در ایالات متحده آمریکا، که اختلاف شدیدی میان دو کشور آمریکا و ایران وجود داشت. یک روز کلینتون یک قطعه اسکناس هزار تومانی ایران را در یکی از دستان خود گرفته بود؛ و یک اسکناس یک دلاری کشورش را نیز در دست دیگر خود داشت؛ و به بینندگان تلویزیون می گفت: به زودی این یک دلاری را به مبلغ این هزار تومانی حکومت ملاها می رسانیم. در نهایت تاسف، پیشگوئی او تحقق گزاف تری را یافت؛ چون که اکنون باید پنج قطعه از آن اسکناس های هزار تومانی آن موقع ایران را به اضافه هشت قطعه اسکناس صد تومانی در دست بگیرید؛ سپس یک اسکناس یک دلاری را با آن محاسبه نمائید!

متاسفانه اکنون ارزش پولی مملکت ما حتی از پول های کشورهای افغانستان و برخی دیگر از ممالک جهان سومی هم کم تر گشته است. وقتی که آقایان جهت ارسال پول فراوان برای نوکران و همدستان خودشان در کشورهای اسلامی به ویژه در سرزمین های عربی، بدون توجه به پائین آمدن نرخ بین المللی ریال و تومان مملکت مان، دست به انتشار پولهای بدون پشتوانه می زنند. نتیجه اش همینی است که هم اکنون شاهد آن می باشیم!

محترم مومنی

مقاله قبلیآیا وقوع جنگ سوم جهانی نزدیک است؟! محترم مومنی روحی
مقاله بعدیپاسخ سریع روسیه به ترامپ
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.