هر چه که در این جهان بزرگ و پر رمز و راز وجود دارد؛ چنانچه از گروه جانداران، اعم از انسان و حیوان و گیاهان محسوب بشوند. مخصوصا در ارتباط با آدمها، به لحاظ ظاهری و بخش قابل دیدن آنها، به طور منظم در حال رشد و نمو جسمانی خویش هستند. ولی در مورد روح و روان و پیشرفت های فکری شان، چنانچه به سوی ساختن یک زندگانی خوب و مثبت برای خود و عزیزان شان باشند. به آسانی تمیز داده می شود؛ که در حال رشد اجتماعی نیز هستند. ولی اگر دیده شود؛ که در همان جائی که ایستاده بوده اند درجا می زنند؟ در این دو نوع دیدگاه که مشخصه پیشرفت یا تنزل ایشان درون جامعه است. دریافت می گردد، که این دو گروه از شرایط انواع کدام فرم از زندگی برخوردار گشته اند؛ که در چنین موقعیتی در چرخه هستی قرار گرفته اند؟ در نتیجه این آگاهی از نوع زندگانی جانداران یک سرزمین، به ویژه انسان های آن دیار، می توان به پیشرفت و ترقی یک کشور و یا عکس آن توجه داشت؛ تا به یک نتیجه گیری کاملا منطقی رسید!
از آنجائی که سرشت طبیعت، توسط آفریننده آن برای رفتن به جلو تدبیر گشته است؛ اگر غیر از این ملاحظه بشود؛ به آن معنا می باشد، که آن فرد، آن جانور یا آن گیاه نتوانسته است؛ خودش را با محیطی که در آن زیست می نماید سازش بدهد. و یا موفق نگشته، که شرایط فیزیکی و جغرافیائی پیرامون خویش را، به درستی بشناسد و تشخیص بدهد. تا در اثر این شناخت اجمالی بتواند؛ خودش را با آن شرایطی که در پیرامون وی می باشند. تطبیق بدهد؛ تا که دست کم بتواند، گلیم خویش را، از آب رودخانه همواره جاری زندگی بیرون بکشد؟!
در صورتی که آدمی نتواند؛ به خوبی از عهده این مهم بر بیاید؛ می توان نتیجه گرفت که در چنین حالتی، میان آن پدیده جاندار با جمادات بی جان، از جمله چوب و سنگ و فلزات و سایر اجسام جامد، هیچ تفاوتی نخواهد بود. وقتی هم که آدمی با چنین موقعیت بدون حساسیت های لازم برای جانداران دنیا، با محیط اطراف خویش مماشات داشته باشد. جسمی بدون روح و مرده ای متحرک به نظر خواهد رسید؛ که فقط به تلف نمودن نعمت های بی دریغ دستگاه بزرگ آفرینش مشغول است!
برخی از اجسام جامد و بی جان نیز هستند؛ که با کارهائی که جانداران به وسیله آنها انجام می دهند. دارای تحرکی غیر قابل دیدن می باشند؛ و حرکت شان به سوی رشد و ترقی از طریق رویدادهای داخل اجتماع مردمان گیتی مشهود و ملموس می گردد. یکی از این جامدات متحرک، اسکناس هائی می باشند؛ که در دست مردم جهان هستند؛ و با ایشان به این سو و آن سو می روند. این پول های کاغذی یا حتی پولهای فلزی(سکه ها)، به خودی خود در هر اجتماعی که در گردش باشند کم ترین ارزشی ندارند. ولی به سبب آن که واحدهای شمارش پولی یک سرزمین، به وسیله آنها محاسبه می شوند. دارای ارزشی ظاهری می گردند. آیا می توان به آنها ارزش ذاتی و بهای مورد پذیرشی را داد؟ آری ، چرا که نه؟ شرط آن هم این است، که سازمان یا بانک مسؤل چاپ کردن این اسکناس ها و پولهای فلزی، به اندازه پشتوانه مناسبی که در مملکت خویش دارند به چاپ کردن اسکناس و ضرب نمودن سکه بپردازند. زیرا جهت ارزشمند نمودن پول کشورشان، به آن پشتوانه نقدی ارزشمند، چه در بانک های مملکت و چه در خزانه آن کشور نیاز دارند؛ و می بایست به اندازه و مقدار کافی آن پشتوانه ها را در دسترس خویش داشته باشند. تا که برای تهیه و تولید و توزیع آن اسکناس ها یا پول های سکه ای خود، به آن کار مبادرت بورزند!
اگر چنین نکنند، مانند دولتمردان بی کفایت نظام حکومتی جمهوری بی کفایت و نابخرد اسلامی خواهند بود؛ که بدون داشتن پشتوانه لازم( پشتوانه ها مقدار زیادی طلا و پول های راکد هستند؛ که به آن نیاز نباشد. و در بعضی از اوقات، حتی جواهرات سلطنتی< در دوران حکومت پادشاهی>، و یا مبالغ انباشته در خزانه پر یک مملکت است. که به هیچ طریقی به دیگران مقروض نیست می باشد. لزوم بودن پشتوانه در هر کشوری به آن معنا است؛ که دولتمردان یک سرزمین، باید برای معاملات بین المللی خودشان، پول رایج مملکت خویش را دارای پشتوانه ای با مواردی که در سطر بالا عرض شد انجام بدهند. در غیر این صورت، اگر مانند سران جمهوری بری از خرد حاکمیت ملاها، میلیون و میلیارد کم شان باشد؛ و برای اقدام به معاملات خارجی، مجبور به تولید کردن تریلیون ها قطعه اسکناس رایج، با ارزش بالاترین مقیاس پولی مملکت را هم چاپ کنند. و در بازارهای داخلی و خارجی بچرخانند. ارزش جهانی که نخواهند داشت؛ بلکه قیمت و بهای روزانه پول کشور را به پائین ترین مقدار آن می کشانند. مانند نرخ دلار، که در زمان اقتدار حکومت همیشه سرفراز پهلوی در زمان حضور شاهنشاه آریامهر، که فقط هفت تومان بود. اما اکنون با نوساناتی که همه روزه ارزهای مهم دنیا دچار آن هستند؛ امروز یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۷ خورشیدی، برابر با هشتم آوریل ۲۰۱۸ میلادی، در ساعت شانزده و بیست و شش دقیقه بعد از ظهر، دلار از مرز پنج هزار و هفتصد تومان هم جلوتر رفته است!
در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون در ایالات متحده آمریکا، که اختلاف شدیدی میان دو کشور آمریکا و ایران وجود داشت. یک روز کلینتون یک قطعه اسکناس هزار تومانی ایران را در یکی از دستان خود گرفته بود؛ و یک اسکناس یک دلاری کشورش را نیز در دست دیگر خود داشت؛ و به بینندگان تلویزیون می گفت: به زودی این یک دلاری را به مبلغ این هزار تومانی حکومت ملاها می رسانیم. در نهایت تاسف، پیشگوئی او تحقق گزاف تری را یافت؛ چون که اکنون باید پنج قطعه از آن اسکناس های هزار تومانی آن موقع ایران را به اضافه هشت قطعه اسکناس صد تومانی در دست بگیرید؛ سپس یک اسکناس یک دلاری را با آن محاسبه نمائید!
متاسفانه اکنون ارزش پولی مملکت ما حتی از پول های کشورهای افغانستان و برخی دیگر از ممالک جهان سومی هم کم تر گشته است. وقتی که آقایان جهت ارسال پول فراوان برای نوکران و همدستان خودشان در کشورهای اسلامی به ویژه در سرزمین های عربی، بدون توجه به پائین آمدن نرخ بین المللی ریال و تومان مملکت مان، دست به انتشار پولهای بدون پشتوانه می زنند. نتیجه اش همینی است که هم اکنون شاهد آن می باشیم!
محترم مومنی