چرا محسن امیر اصلانی اعدام شد؟

0
1540

به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان؛ تارنمای دبیرخانه کمیته بین‌المللی علیه اعدام در مورد اعدام امیراصلانی و علّت آن پرونده را مجدداً گشوده و نکاتی را بازگو نموده که در زیر می آید:

 پرونده را محسن امیر اصلانی زنجانی در اردیبهشت سال ۱۳۸۵ به‌اتفاق همسر و چند تن از شاگردانش بازداشت شد و به مدت ۹ ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بود. همسر و شاگردان او بعد از ۵ تا ۱۰ روز آزاد شدند اما او ۹ سال را به اتهامات متعددی ازجمله بدعت در دین، ادعای ارتباط با امام زمان، توهین به حضرت یونس تا تجاوز به عنف در زندان به سر برد.

حکم اعدام محسن امیر اصلانی دو بار، به گفته خانواده‌اش، در دیوان عالی کشور نقض شد اما درنهایت برای بار سوم حکم اعدام صادر و اجرا شد.

او در دادگاه اولیه به اتهام بدعت در دین به چهار سال حبس محکوم شد. حکم چهار سال حبس او در دادگاه تجدیدنظر به دو سال و چهار ماه زندان کاهش پیدا کرد. در طول بررسی پرونده اتهامات جدیدی مانند «روابط نامشروع» به پرونده وی افزوده شد. این اتهامات بدون سند و مدرک در پرونده وی ثبت شد. پرونده محسن از دادسرای عمومی به دادگاه انقلاب و شعبه ۱۵ این دادگاه به ریاست قاضی «ابوالقاسم صلواتی» ارسال شد. صلواتی در اولین جلسه دادگاه برای او حکم اعدام صادر کرد.

با اعتراض وکلا و خانواده وی پرونده به دادگاه تجدیدنظر رفت. دادگاه تجدیدنظر صلاحیت دادگاه انقلاب را برای رسیدگی به این پرونده نقض و پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. دادگاه با حضور پنج قاضی برگزار شد؛ دو تن از قضات حکم به بی‌گناهی محسن دادند و سه تن برای او تقاضای حکم اعدام کردند.

norooze-93-zendan-rajaee-shahr-750x643

مجدداً وکلای تسخیری این پرونده اعتراض کردند و رویه قضایی در دیوان عالی کشور طی شد. دیوان عالی کشور پس از بررسی این پرونده حکم اعدام را نقض و اجرای حکم را «غیرقانونی و غیرشرعی» دانست و دستور رسیدگی مجدد به پرونده را صادر کرد. پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع و مجدداً حکم اعدام امیر اصلانی تائید شد. دوباره پرونده به دیوان عالی کشور بازگشت و این بار دیوان عالی کشور در حکمی ۱۱ صفحه‌ای، موارد صریحی از نقص پرونده را متذکر شد و مجدداً بر غیرقانونی بودن اعدام امیر اصلانی تأکید کرد. در بخشی از این حکم آمده است: «بازپرسی در خصوص صرف ادعای تجاوز به عنف شکات موضوع را فاقد دلایل اثباتی اعلام می‌دارد و عقیده بر منع تعقیب دارد.»

در این پرونده ذکرشده است که محسن امیر اصلانی شاکیان خصوصی داشته است. در رابطه با شاکیان خصوصی در حکم ۱۱ صفحه‌ای دیوان عالی کشور آمده است «خانم الهه تاج فر (احد از شکات) در دادسرا حاضر و ادعای خود را تکرار می‌کند که مورد تجاوز به عنف قرارگرفته است. خانم مریم ولاشجوردی و خانم آرزو مهرابی شناخته نمی‌شوند. در جلسه مورخه ۸۶/۱/۱۹  نیز متهم اظهارات شکات مذکور را مردود اعلام داشته و اتهام «افساد فی‌الارض» را منکر می‌شود. این بار بازپرس فقط و فقط به لحاظ تبعیت ازنظر شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی قرار مجرمیت متهم را صادر می‌نماید و دادیار اظهارنظر پس از به‌اصطلاح تردید ید ابزاری نهایتاً مبادرت به کیفرخواست می‌نماید و تحت عنوان «افساد فی‌الارض» با استناد به اصل ۱۶۷ قانون اساسی و ماده ۲۱۴ قانون مجازات اسلامی و ماده ۸ قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی انقلاب و اصلاحات بعدی و منابع معتبر فقهی؟! تقاضای مجازات متهم را می‌نماید» در ادامه این حکم آمده است: «جلسه مورخه ۸۸/۲/۳۰ دادگاه بدون حضور شکات و نماینده دادستان؟! و با حضور متهم و با توجه به لایحه تقدیمی وکیل تشکیل می‌شود و اتهام ارتکاب زنای به عنف با شرایط احصان را تفهیم می‌کند که متهم این اتهام را انکار می‌کند. جلسه رسیدگی تجدید می‌شود و فقط خانم‌ها آرزو مهرابی و مریم ولاشجوردی از شکات دعوت تلفنی می‌شود! ولی علی‌رغم آن خانم ولاشجوردی در جلسه مورخه ۸۸/۳/۶ حاضر نشده است» در همین رابطه همسر محسن می‌گوید: «بعد از مدتی که دادگاه خواست شاکیان حضورداشته باشند، نیامدند. هر چی هم گفته بودند دروغین بود و از آن اتهام هم تبرئه شد ولی این اتهام هم در زیرمجموعه اتهاماتی که زده بودند بود و با این اتهام شروع کردند دهن مردم و هرکسی که می‌پرسید را بستند و هرروز اذیت کردند و ایشان را آخرسر به آنچه نباید اتفاق می‌افتاد فرستادند.»

محسن به اتهام «توهین به پیامبر الهی حضرت یونس مرتد فطری بدعت در اصول و فروع دین اسلام… و مفسد فی‌الارض» محکوم شد. گفته می‌شود او جلسات تفسیر و قرائت جدید از قران را در خانه‌اش داشت و تفاسیر خود را به شکل جزوه و کتاب در اختیار علاقه‌مندانش قرار می‌داد. روانشناس بود و مشاوره روانشناسی را به افرادی که به او مراجعه می‌کردند می‌داد. در رابطه با اتهامات وارده بارها سعی شده است که از محسن امیر اصلانی اعترافات تلویزیونی بگیرند. همسر محسن در این رابطه می‌گوید: «یک بار عکس او را نشان دادند که جلوی چشمانش را برچسب زده بودند. عکس اول خود محسن بود در موسسه خود ما. بعد آن را آوردند توی برنامه‌ای دیگر. کاپشن محسن را تن یک نفر دیگر کرده بودند معلوم بود که خود محسن نبود. صدایش اصلاً صدای محسن نبود. می‌گفت بله چنین برنامه‌هایی بوده ما چنین کارهایی می‌کردیم بدون اطلاع خانواده، ما برای این‌ها صیغه محرمیت می‌خواندیم و من اشتباه کردم و اعتراف می‌کنم. در کل رسیدگی به پرونده اصلاً اجازه ندادند محسن حرف بزند هیچ حق دفاعی ندادند و نگذاشتند نیم ساعت در دادگاه حرف بزند.»

محسن در ملاقات آخر با خانواده‌اش پرده از شکنجه‌های جسمی و روحی عدیده‌ای که متحمل شده برداشته و گفته که در طول چند ماه اخیر چندین بار او را برای اجرای حکم اعدام از بند عمومی به قرنطینه زندان منتقل کرده‌اند. هر بار تا ۵ صبح در قرنطینه بیدار و منتظر بوده تا درب سلول باز شود و او را برای اعدام ببرند اما هر بار چند ساعت بعد‌تر از ۵ صبح او را دوباره به داخل بند منتقل می‌کرده‌اند. او گفته که بار‌ها با ترسیم مرگ شکنجه‌شده است

خانواده محسن امیر اصلانی در رنج‌نامه‌ای که منتشر کرده‌اند نوشته‌اند: «سحرگاه دومین روز پاییز ۹۳ خانواده امیر اصلانی یکی از فرزندان خود را از دست داد. مرگ او نه به دلیل بیماری و نه به‌واسطه سانحه یا حادثه بود. او اعدام شد.
اعدام او یکی از سخت‌ترین و جانکاه‌ترین اعدام‌های تاریخ ۳۵ ساله جمهوری اسلامی بود، سخت ازآن‌رو که هیچ نرمش و رأفتی در قبال او صورت نگرفت و جانکاه ازآن‌رو که نزدیک ۸ سال و نیم تمامی اعضای یک خانواده و محسن در دشوارترین شرایط روحی ذره‌ذره و قدم‌به‌قدم به مرگ او نزدیک می‌شدیم و هر بار با نقض آرای دهشتناک و ناعادلانه، نفسی به شادی می‌کشیدیم و دوباره با صدور رأی اعدام بعدی جانمان به لب می‌رسید. روح ما ۸ سال و نیم شمع آجین شد و این‌چنین روان و جان ما تکه‌تکه و آرام‌آرام از هم پاشید. اعدامی که بنا بر نظر دیوان عالی کشور در چندین نوبت بررسی و اعلام رأی و مطالعه پرونده توسط تمامی حقوق‌دانان و وکلای منصف، بدون هیچ سند و مدرکی صورت گرفت.»

محسن امیر اصلانی به دلیل نقد مذهب اعدام شد. واردکردن اتهاماتی همچون تجاوز به عنف و مفسد فی‌الارض بودن برای به بیراهه کشاندن پرونده بود این‌یکی از ترفندهای دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است که منتقدین و مخالفین خود را به این شیوه به‌پای چوبه دار می‌کشاند اعتراف تلویزیونی می‌گیرد، شکنجه می‌کند اقرار و اعتراف می‌گیرد و آن‌ها را به دار می‌آویزد. جمهوری اسلامی ۳۵ سال است که صدها هزار نفر را در ایران تحت عناوین مختلف اعدام کرده است. محسن امیر اصلانی منتقد مذهب بود. حکومت اسلامی با اعدام محسن به حریم افکار میلیون‌ها انسان در ایران تعرض کرد. تهدیدی برای آته‌ئیست‌ها و دگر اندیشان که اکثریت مردم ایران را تشکیل می‌دهند بود. محسن را اعدام کردند و اتهامات واهی را به او بستند که زنگ خطر را برای آته‌ئیست‌ها و دگر اندیشان به صدا دربیاورند. قاضی صلواتی که در ایران حکم اعدام هزاران انسان را صادر کرده است اصرار بر اعدام محسن داشته است. محسن تنها کسی نیست که به دلیل نقد مذهب اعدام شد. جان هزاران انسان دیگر که در ایران منتقد مذهب و بدون مذهب هستند درخطر است. سهیل عربی یکی از نمونه‌های بارزی است که حکم اعدام برای او نیز صادرشده است. وی هم‌اکنون دربند ۳۵۰ اوین در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می‌برد.

کمیته بین‌المللی علیه اعدام طی این فراخوان از همه سازمان‌های آته‌ئیستی و حقوق بشری می‌خواهد که برای نجات جان زندانیان سیاسی و عقیدتی دربند جمهوری اسلامی در کنار ما اقدامات عملی‌ای در دستور کار خود قرار بدهند.

دبیرخانه کمیته بین‌المللی علیه اعدام
۱۴ نوامبر ۲۰۱۴