دایر شدن هر مؤسسه ای که به مسائل آموزشی و پرورشی در ایران مرتبط باشد؛ از اموری است که تحقق یافتن آن، باید هر چه بیشتر و سریع تر آغاز گردد و به انتها برسد. ولی گاهی از اوقات، چنین به نظر می رسد، که افتتاح شدن یک مرکز آموزشی، به هیچوجه نباید صورت بپذیرد. سلسله مراتب واحدهای آموزشی در خیلی از ممالک جهان، همچنین در ایران، عبارت است از(مهد کودک، کودکستان، دبستان، دوره متوسطه راهنمائی تحصیلی، دبیرستان و دانشگاه، به اضافه برخی از هنرستان های صنعتی و غیره است.)؛ که هر یک به ترتیب پایه ای برای مقطع تحصیلی بعدی خویش می باشد. مهد کودک متعلق است به کودکان از نوزاد تا انتهای سه سالگی، و کودکستان هم از چهار تا آخر شش سال، به همین ترتیب دبستان و راهنمائی تحصیلی و دبیرستان و در انتها هم هنرستان و دانشگاه، که هریک دارای سنّ شروع و خاتمه آنها خواهند بود.
این یک حقیقت است که شخصیت واقعی آدمی، از تولد تا سه سال نخست زندگی وی شکل می گیرد و تشکیل می شود. بنابراین مقطع مهد کودک از دیدگاه روانشناسی، مهمترین آنها به شمار می آید؛ و به سبب اهمیت که دارد، توجهات فراوانی را طلب می کند. بر همین اساس، چگونگی خوب یا بد سپری شدن این دوره از زندگی انسان، نه فقط پایه دوره پس از آن(کودکستان ) خواهد بود؛ بلکه به خاطر شکل گرفتن شخصیت یک فرد در این دوره از زندگی اش، آغاز خوشی ها و ناخوشی های بقیه عمر وی محسوب می شود!
از اینرو، بر پدران و مادران این کودکان است، که از تمامی سعی و کوشش خودشان، برای ساختن این بخش مهم از زندگی فرزندان خویش سرمایه گذاری های لازم را بکنند. از والدین کودکان گذشته، سیستم مدیریتی و برنامه ریزی یک مملکت هم موظف است؛ که توجهات کافی به این نکته را مد نظر قرار بدهد؛ و بداند که مسؤلیت خطیری را بر عهده دارد؛ و باید که نهایت کوشش حکومت و دولت را در این مورد به مرحله اجرا بگذارد. تا این کودکان که جوانان و بزرگسالان آتی کشورشان هستند؛ بدون کمترین نابسامانی جسمی و روحی، به یک زندگی طبیعی و عادی برسند و به آن ادامه هم بدهند.
اما اگر قرار باشد که کودکان ایرانی، در این مقطع سنی بسار مهم، نارسائی های تربیتی داشته باشند؛ جامعه ای که اینها برای آینده کشورشان به وجود می آورند؛ یک اجتماع بیمار و ناکارآمد و بدون هرگونه تخصصی خواهد بود. ویژه آنکه، مردمان تشکیل دهنده آن جامعه مبهم، کسانی باشند که در دوران شکل گیری شخصیت خویش، دچار شستشوی مغزی نیز شده باشند!
سازمان بسیج جمهوری اسلامی، با چه هدفی درخواست دریافت کردن دو هزار مجوز تأسیس نمودن مهد کودک را داده است؟ اصولا مگر بسیج، یکی از مؤسسات آموزشی رژیم منحط آخوندی در ایران است؛ که می خواهد به فرزندان خردسال ایرانی آموزش بدهد؟ مگر بسیج که مسؤلیت اصلی آن چیز دیگری است؛ می تواند آموختن دروس زندگی به این نوباوگان کشور را بر عهده داشته باشد؟!
تنها امری که موجب صادر شدن دو هزار مجوز، برای افتتاح و شکل گرفتن این مهد کودک ها را ایجاب می نماید. آموختن مسائل خاصی از جمله امور دینی، و بخصوص موارد مربوط به مذهب شیعه، به این اطفال نوباوه ایرانی است؛ شستشوی مغزی اینها از همان سال های درخشیدن جلوه های شخصیتی ایشان است. چرا؟ چون اسلام عزیز! برای آینده به تروریست های بیشتری نیاز دارد!!
محترم مومنی