مردم کشورهای جهان در طول سال، جشن های گوناگونی را برگزار می کنند. برخی از این مراسم، ملی و بعضی دیگر مذهبی هستند. از آنجائی که خودم کوچکترین اعتقادی به هیچیک از انواع ادیان و مذاهب آنها ندارم(زیرا همگی شان با پندارهای خیال پردازانه جاهلان و بی خردان ساخته شده و بر سایرین تحمیل گشته اند)؛ نمی توانم و نباید که به این اعیاد مذهبی بهائی بدهم. ولی به دلیل آنکه مناسبات ملی هر کشوری، معمولا مستند بر سوابق تاریخی و تقویمی آنها می باشند؛ برای بزرگداشت آنها کوچکترین تردیدی به خودم راه نمی دهم. این دیدگاه را از شادروان پدرم آموخته ام، که به شدت برای این مناسبت های تقویمی و ملی ارزش فراوانی قائل بود. تا جائی که هنگام ازدواج من، که بزرگترین فرزند وی و روانشاد مارم بودم؛ اصرار زیادی داشت که مراسم ازدواج من و همسرم، در شب جشن مشروطیت جشن گرفته بشود. که خوشبختانه این پیشنهاد مورد پذیرش همسرم نیز واقع گردید. و ما در شب چهاردهم امرداد سال 1343 خورشیدی، که مصادف با جشن مشروطیت بود؛ زندگی مشترک خودمان را آغاز نمودیم!
در سال هزار و سیصد و بیست چهار هجری قمری، حدود صد و ده سال پیش، پس از سالها تلاش بی وقفه سرداران دلاور و میهن پرست سرزمین اهورائی ما، سرانجام مظفرالدین شاه از سلاطین سلسله استبدادی قاجار، حکم تبدیل شدن حکومت استبدادی به حاکمیت مشروطه را امضاء نمود؛ و آن را به مجلس ملی کشور نیز ابلاغ کرد!
رویداد چهاردهم امرداد سال 1285 خورشیدی، که به عنوان روز مشروطیت نامگذاری گردیده است؛ با کوشش سرداران میهن پرست ایرانی، ستارخان و باقر خان، که از خطه قهرمان پرور آذربایجان برخاسته اند؛ و زمانی بس طولانی جهت تحقق بخشیدن به این آرمان بزرگ ملی خودشان، در جنگهای داخلی با نیروهای دولتی در پیکار بودند؛ با تمام وجودشان، و نیز با تعداد اندکی از نیروهای خودجوش و میهن پرست آذری، مبارزه های بی وقفه ای را که با نیروهای دولتی داشتند به ثمر رساندند؛ و در کمال افتخار، این روز خجسته را، در تقویم تاریخ ایرانزمین ثبت نمودند.
پس از این پیروزی بی نظیر، و تثبیت برتری نیروهای مردمی نسبت به نیروهای دولتی، بالاخره روز رهائی آزادیخواهان کشورمان، از یوغ استبداد و سلطه حکومت قجرها را، به نام پر افتخار ” روز مشروطیت ” نامگزاری کردند؛ و از آن پس، به همین نام گرامی و ارزشمند، در دفتر سالنمای ایران، در میان مناسبت های تقویمی کشور ثبت شده، و تا قبل از اشغال شدن میهن مان به وسیله آخوندهای روضه خوان و بی مقدار، همه ساله گرامیداشت آن به وسیله مردم جشن گرفته می شده است!
بعد از پیروز شدن افراد شبه نظامی گروه مبارزان، که به همراه آن دو مرد نام آور ایرانزمین(ستارخان و باقرخان)، که با آن نیروی اندک، بسیار دلاورانه در مقابل لشگر بزرگ دولتی جنگیدند. و پس از شکست دادن آنها در آن جنگ و جدل نابرابر، و تثبیت نمودن تاریخ آغاز شدن حکومت مشروطه در ایران، بعدها توسط مردم قدرشناس ایران در آن زمان، ستارخان را به لقب بسیار ارزشمند ” سردار ملی ” ، و باقر خان را هم به لقبی به همان ارزش، ” سالار ملی ” ملقب نمودند. چنانچه هنوز که هنوز است، این دو نام افتخار برانگیز، بر تارک رفیع قله ی میهن پرستی ایرانیاران راستین، در نهایت شکوهمندی و افتخار می درخشند؛ و از برجسته ترین ایشان نیز به شمار می آیند!
حدود چهل و پنج سال پیش، در موزه ملی شهر تاریخی تبریز، در بخش یادبودهای نام آوران متحول کننده حکومت وقت ایران، از حاکمیت استبدادی، به مشروطه سلطنتی، عکسی را دیدم که تا آن زمان فقط نام صاحب آن را شنیده بودم. صاحب آن عکس تاریخی یکی از همراهان و همرزمان ستار خان و باقرخان در آن لحظات سرنوشت ساز در میهن مان بود. نوه دختری او، از سال 1347 خورشیدی تا 57 ، در انجمن دانشوران ایران، واقع در خیابان هدایت دروازه شمیران در تهران، دبیر آن انجمن بود. وی که به من در فرا گرفتن صنایع شعری ” علم عروض و قافیه ” در شناختن و سرودن اشعار پارسی کمک بسیاری می نمود؛ در ارتباط با فعالیت های پدربزرگ قهرمان خودش، در هنگام مبارزه با استبداد قجری، مطالب فراوانی را که از مادرش شنیده و آموخته بود؛ در نهایت سخاوت به من نیز انتقال می داد. در باره کوشش های ” حیدر عمواوغلی ” که عکس وی را در موزه تبریز مشاهده نموده بودم؛ توسط نوه وی مطالب بسیاری را آموختم؛ که دریغم می آید برای هم میهنان عزیز، به ویژه آنانی که دل های شان برای رهائی مام میهن از چنگال حکومت جانیان اسلامی می تپد عنوان نکنم!
مشهور است، که شب نامه های هیجان برانگیز او(حیدر عمو اوغلی)، که به تنهائی تهیه می کرده و در خانه های ساکنان شهر تبریز می انداخته است؛ یکی از عوامل یاری دهنده در جریان پیروزی مردم، بر نیروهای دولتی بوده است. پیش تر در این باره مطالب پراکنده ای را شنیده بودم. اما به یاد ندارم، هرگز در همه آثار هنری که هنرمندان توانای کشورمان، در ارتباط با تحقق یافتن جشن مشروطیت، و فداکاری های سردارملی و سالار ملی، ستار خان و باقرخان تهیه کرده اند؛ اشاره پررنگی هم به نام نامی، یکی دیگر از فعالانی که جهت تحقق بخشیدن به آن رویداد بزرگ، از جان و هستی خود مایه می گذاشت یادی کرده باشند. ” حیدر عمواوغلی ” های این برهه زمانی در میهن عزیزمان کجا هستند؟ کی بر می خیزند که تا در دل نیمه شب های ظلمانی، پاکت ” شب نامه ” هائی را که تهیه کرده اند؛ در دست بگیرند و این پرندگان کاغذی را، که سفیران آزاد سازی ایران بزرگ خواهند شد؛ در همه خانه های هموطنان آزادیخواه، بر سطح حیاط خانه های آنان مهمان نمایند؟!
از آن جهت که یادآوری موارد تاریخی به هم میهنان، در نظرم از منزلت والائی برخوردار است؛ بسیار عالی خواهد بود، که همگی ما، در اندازه بضاعت فکری خودمان، دلاوری های آن دو سردار نام آور میهن مان، و نیز دیگر همراهان قهرمان ایشان در آن برهه تاریخی را، همواره ارج نهیم و از تأثیرات بی نظیر زحمات گرانقدر آن دو بزرگوار، و یاران میهن پرست ایشان، که در جهت برداشتن یوغ اسارت استبداد قجری، از گردن مردمان ایران، که در آن روز و سال تاریخی، از همه وجودشان سرمایه گذاری نموده اند؛ به وجه شایسته ای یاد بکنیم!
قابل تمجید است، اگر کسانی که از علاقمندان تاریخ میهن باستانی ما هستند؛ دست کم جهت آگاهی یافتن جوانان عزیز ایرانی، از آنچه که می دانند به آنان نیز بیاموزند؛ تا لحظات ارزشمند تاریخی میهن مان، و نیز تلاش های گرانبهای آن دلاوران، در محفظه ی قلب های همگی ما به یادگار بمانند؛ و هیچگاه به دست فراموشی سپرده نشوند!
وقتی مردم ایران، به ویژه نسل جوان کشورمان، اطلاعات بسیار محدودی نسبت به رویدادهای ملی و تاریخی کشورشان دارند؛ چگونه می توان از آنان انتظار داشت، که ایشان هم دانسته های خودشان را به دیگران، مخصوصا به فرزندان خودشان منتقل بکنند؟!
محترم مومنی
اگر تاریخ را مینویسید و توضیح میدهید .. حد عقل کمی حقیقت را هم بنویسید
یپرمخان ، و صمصامالسلطنه , , سردار بهادر، علیقلی خان سردار اسعد از رؤسای ایل بختیاری و ازفاتحان تهران
سردار بهادر وی پسر ارشد علیقلی خان سردار اسعد است.
در جریان انقلاب مشروطه اگر این عزیزان و وطن پرستان نبودند ، کسی هم تهران را نمیتوانست فتح کند ، اینرا همگان میدانند , بیبی مریم بود که شب قبل از وارد شدن قوای بختیاری در تمام پشت بامهای میدان بهارستان سنگر بندی میکنند ، همین تصویری که گذاشتید نقاشی هست که تصویر ورود سردار اسعد بختیاری و همراهانشان را کشیدند ، تمام تصویر و عکسهایش موجود میباشد .
قوای روسیه وارد تبریز شد ، باقر خان و ستار خان با نامه که از صمصامالسلطنه گرفتند .. به سوی تهران حرکت کردند ، کدام جنگ را در فتح تهران انجام دادند ؟
نظرات بسته است