چالش دیپلماسی با رژیم اسلامی، هرگز به نتیجه نخواهد رسید! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
111

آنهائی که می خواهند با « چالش دیپلماسی » با جمهوری اسلامی تعامل داشته باشند. خود و دیگران را سر کار گذاشته و فریب می دهند؛ و با این بهانه رنگ و رو رفته می کوشند؛ که اوقات گرانبهای همه را، فدای برنامه های بدون نتیجه خویش نمایند!در آشفته بازار برجام و رسیدن سیاستمداران جهان و به خصوص دولتمردان کنونی در ایالات متحده آمریکا، به متقاعد نمودن سردمداران قدرت پرست جمهوری اسلامی، برای توقف شان با فعالیت های اتمی که دارند. این حقیقت بیش از پیش نمایان می گردد؛ که دادن فرصت های بیهوده به دست اندرکاران رژیم منفور آخوندی، مشغول نمودن همگان به این موضوع تکراری است؛ که فقط به منافع مادی و معنوی خودشان می اندیشند؛ و هنوز به دنبال یافتن یک راه حل کارگشا، برای مردم ایران، جهت رهائی ایشان از مخمصه بزرگی، که افزون بر چهار دهه گریبان شان را می فشارد نیستند!همانگونه که پس از طی شش سال جاری، که از گذشتن توافق « برجام » با حکومت ملاها در ایران می گذرد؛ و مذاکره کنندگان هنوز به هیچ نتیجه مفیدی در این باره دست نیافته اند. از این به بعد هم نخواهند توانست؛ که این غائله صد در صد برخاسته از دامان سیاست های خودشان را، سر جایش بنشانند؛ و پایان و سرانجام مثبتی به آن بدهند !

موقعیت « آری یا نه » ، جهت ماندگاری توافق سال ۲۰۱۵ میلادی، میان گروه « پنج به علاوه یک » با نمایندگان گفتگو کننده جمهوری اسلامی در وین، که به « برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) » شهرت یافت؛ و یا عدم برقراری آن در بین مذاکره کنندگان، در ارتباط با موضوع توافق ( فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی )، که سال ها به طول انجامیده است. با به ریاست جمهوری رسیدن جو بایدن در ایالات متحده آمریکا، و نیز تعلل و سستی هائی که از سوی او و همکاران اش در این ارتباط وجود دارد. مشاهده می کنیم، که همچنان به کش دادن این موضوع ادامه می دهند. تا در نهایت، خود سران اشغالگر و خبیث این حاکمیت استبدادی، از این قضیه به تنگ بی آیند؛ و خودشان برای بقای رژیم دیکتاتوری خویش در ایران، به پیگیری این مساله بپردازند. تا مخالفان (البته ظاهری ) رژیم بتوانند، پایان خوبی را برای آغاز بسیار بدشان ترسیم نمایند!

اکنون با حضور دوباره دموکرات ها در صدر سیاستگذاری در آمریکا، این جریان شکل حادتری به خود گرفته است؛ و بسیاری از صاحبنظران در این رابطه را بر آن داشته، که بیش از گذشته بر روی این موضوع تامل و تاکید داشته باشند. تا چگونگی تصمیم رئیس جمهوری جدید این کشور در مورد برجام، بر همگان و به ویژه بر صاحبان نفع و زیان در این رایطه مشخص ، معین و مبرهن گردد!

در شرایط کنونی اما، آنچه که آشکار می باشد و شکی در آن نیست؛ همان اعلام خروج آمریکا از برجام، توسط رئیس جمهوری قبلی ایالات متحده دونالد ترامپ است؛ که این امر را به تصویب مجلس نمایندگان و کنگره آمریکا رساند؛ و تائیدیه آن هنوز پا برجا می باشد و لغو نگشته است. مگر آن که جو بایدن تصمیم جدیدی در این باره اتخاذ کند؛ و به طور کلی، شکل و فرم قضیه را تغییر بدهد؛ که آن هم، با خبرهائی که از سستی او و کابینه اش در این باره منتشر می شوند؛ دست کم در ماه های پیش رو شدنی نخواهد بود!

بر اساس شواهد موجود تاریخی و آنچه را که از مدیریت سیاسی در ایالات متحده می دانیم و شنیده ایم و تجربه اش را داریم. اعضای کابینه یک رئیس جمهور در این سرزمین، تقریبا با استقلال کامل به انجام دادن مسؤلیت ها و وظایف خویش در وزارتخانه متبوع شان می پردازند؛ و هیچ شخصیتی اجازه دخل و تصرف در برنامه های مدیریتی ابشان را ندارد. مگر آن که ریاست جمهوری وقت به دلائل روشنی، و با بیان استدلال های کافی و قابل پذیرشی، بر منوال حقوقی که قانون به وی تفویض نموده و می نماید؛ ملاحظات خاصی را در عملکردهای اعضای کابینه خود به اجرا بگذارد!در رابطه با پیگیری مذاکرات هسته ای میان طرفین این توافق، از آنجائی که هنوز به وسیله دولت جدید در ایالات متحده آمریکا، هیچ تصمیمی در این باره گرفته نشده است؛ یا آن که آشکار نمودن آن هنوز به مصلحت ایشان نیست و نخواهد بود. باید همچنان در این رابطه، در دریای بی اعتمادی محض به این جریان غوطه ور بود. تا به یک نتیجه قانع کننده، از آنچه که دیر یا زود رخ خواهد داد دست یافت!

اما یک روزنامه روسی به نام « کمر سانت » در گزارشی در این مورد، از آمادگی واشینگتن برای گفتگو با رژیم اسلامی در ایران گفته، و اظهار نظر جالبی در این باره نموده است. « کمر سانت » نوشته است: « به نظر می رسد که دولت بایدن، هیچ علاقه ای به سرعت بخشیدن به این روند را ندارد.»؛ این روزنامه در بخش دیگری از مقاله اش افزوده است: « کارشناسان نزدیک به کاخ سفید و حزب دموکرات آمریکا می گویند؛ از دید جو بایدن و اطرافیان او، تهدید رژیم ایران به تعلیق تعهداتش در قبال اجرای پروتکل الحاقی، دیگر امری فاجعه بار تلقی نمی شود؛ و به نظر می رسد، دولت بایدن خود را برای مواجهه با وضعیتی، که رژیم ایران به طور موقت، پروتکل الحاقی را رعایت نکند آماده کرده، و صحبتی در مورد توافق فوری مطرح نیست. در عوض، پیشنهادهائی، برای به تعویق انداختن بحث در مورد برجام، و موکول کردن آن به پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات در ایران وجود دارد. زمانی که این دو مشخصه آشکار بشود؛ که چه شخصی رئیس جمهوری بعدی در ایران خواهد بود؛ و توافق با چه فردی و چه دولتی ضروری به نظر خواهد رسید؟ »!

در دوران جوانی، و هنگام مطالعاتی که جهت تنظیم نمودن یک مقاله و نگارش آن برای بخش اجتماعی رادیو ایران انجام می دادم. عبارات جامع و جالبی، در ارتباط با موضوع « سیاست » ، از یک کارشناس مسائل سیاسی در آمریکای آن دوران توجهم را جلب نمود. وی مساله « سیاست » و کاربرد آن را اینگونه مطرح و نوشته بود: « سیاست، اندیشه و کنش و عملکردی است؛ که سیاستمدار را وا بدارد؛ تا بداند و درک نماید؛ که چه امری در چه شرایطی می تواند، قابلیت شدن و تحقق یافتن را داشته باشد؟ » !

اکنون که دوباره این عبارات را مرور می کنم و به یاد می آورم؛ با توجه به گذشتن نزدیک به شش سال که از امضای توافق « برنامه جامع اقدام مشترک = برجام » می گذرد. بیش از پیش به یک حقیقت آشکار در این زمینه بر می خورم؛ که به احتمال نزدیک به یقین، طرف های امضاء کننده این توافقنامه بسیار مهم، برای شان مصروف به صرفه نیست؛ که به این زودی ها تکلیف برجام را روشن کنند. زیرا با حل شدن این مورد موجب می گردند؛ که از این پس، دیگر ممالک جهان، به خصوص کشورهای ثروتمند نفت خیز در منطقه خاور میانه، و به ویژه شیخ نشین های ثروتمند عرب تبار در حوزه خلیج همیشه پارس در جنوب کشور ما و حتی برخی از ممالک آفریقائی نبز، از این پس دعوی هسته ای شدن داشته باشند؛ و کشورهای قدرتمند در دنیا را، با مشکلات مشابهی همچون رژیم خودکامه آخوندی در ایران کنونی مواجه نمایند؛ و چنین مورد مغایر با حضور امنیت در دنیای کنونی، ایشان را با وضعیتی غیر قابل ایجاد توازن در جهان کنونی، و در روزگار اتمی گشتن بیشتر سرزمین های گیتی قرار بدهند!

بنابراین، از آنجائی که هسته ای شدن ممالکی، که با مدیریت های خودکامه و قدرت پرست اداره می شوند؛ به صلاح ساکنان این کره خاکی نیست. تلاش می کنند که با پیش کشیدن عنوانی مانند بهره گیری از « چالش دیپلماسی » با رژیم آخوندی، قضیه را برای دیگران در حال بررسی نشان بدهند؛ که هم به سران جمهوری اسلامی فرصت ماندگاری بر حاکمیت منفورشان را داده باشند؛ و هم از آنها باج هائی را که مایل هستند را بگیرند؛ و هم نشان بدهند، که بالاخره آنها را وادار به پذیرفتن خواسته های خویش نموده اند! اما این امر فقط یک تئوری است؛ که هیچگاه قابلیت شدن و تحقق یافتن را نخواهد یافت. مگر آن که روسیه تزاری و چین کمونیست، دست از حمایت شان از جمهوری اسلامی بردارند!

محترم مومنی

مقاله قبلی“نئاندرتال‌ها” توانایی تکلمی مشابه انسان‌های امروزی داشتند
مقاله بعدیکلیه حسابهای بانکی محمدعلی زحمتکش مسدود شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.