سالیان درازی می گذرد، که من هر از چند گاهی، در برخی از دلنوشته هایم، به یک موضوع بسیار مهم اشاره می کنم. به پندار من، بسیاری از مردم جهان بر این باورند؛ که در میان ممالک دنیا، کشور ایالات متحده آمریکا قدرتمندترین کشور گیتی به شمار می آید. شاید این دیدگاه به دلایلی صحیح باشد، زیرا آمریکا به نسبت وسعت اراضی و جمعیت فراوان و متشکل از ملیت های گوناگون، و نیز سطح علمی بالاتری نسبت به بقیه، همچنین دارا بودن امکانات مالی زیادتر، بتواند در این مکان قرار داده بشود. اما علل و عوامل این امر، در صورتی که حقیقت داشته باشد؛ همان موردی است که من از آن سالهای دور تا کنون، همواره به آن اشاره کرده ام!
آمریکائی ها، جهت حفظ کردن خودشان در چنین دیدگاهی که مردم جهان نسبت به ایشان دارند؛ پیوسته تلاش می کنند که خودشان را، به هر وسیله ممکن بر سر زبانها نگاه بدارند. آنها جهت تحقق بخشیدن به این مورد، مرتب به گونه نامنظم موضوعات مختلفی را، همانند علم سینه زنان ماه محرم در ایران، به بالا می فرستند، تا مردمان دنیا مدت های طولانی زیر این علم جمع شوند و سینه بزنند(هر چه علم بزرگتر، مدت سینه زنی و تعداد سینه زنان افزون تر)؛ و از هر سوی موضوع(علم به هوا بلند شده = موضوعی که در گیتی بر سر زبان جهانیان می گذارند.) که به آن نگاه کنند؛ خواه ناخواه، افکارشان به سوی آمریکا کشانده بشوند؛ و جناب شان دائم سرنخ همه رویدادهای به وجود آمده در این گیتی پهناور باقی بمانند!
از آنجائی که آنها با چند کشور در جهان، روابط دوستانه دارند و متحدان همدیگر به حساب می آیند؛ حتی اگر از سوی یکی از متحدان آمریکا نیز امری صورت بپذیرد؛ باز هم دیدگاه مردم به سوی آمریکا کشانده می شود؛ که نقش او در این رابطه کدام است؟ یکی از دستیاران سابق آقای اوباما در کاخ سفید، به یک نکته بسیار مهم اشاره نموده، که تا حدود زیادی می تواند بر دیدگاه نگارنده این نوشتار، که مدتی طولانی از آن می گذرد انگشت تأیید بگذارد. وی گفته است که عربستان از روی عمد چنین زمانی را برای اعدام شیخ ” نمر ” روحانی ناراضی شیعه انتخاب کرده است. و می خواست با این اعدام، چند پیام به جمعیت شیعه، جمعیت سنیّ، آمریکا و ایران بفرستد!
به گفته فیلیپ گوردن دستیار ویژه سابق باراک اوباما در کاخ سفید، در امور خاورمیانه، شمال آفریقا و منطقه خلیج پارس، یک هدف عربستان سعودی از اعدام شیخ نمر این بود؛ که به جمعیت شیعیه این کشور بگوید، که تضعیف حکومت سعودی از طرف آنها تحمل نخواهد شد. آقای فیلیپ گوردن که روز چهارشنبه ششم ژانویه 2016 در یک کنفرانس تلفنی در ” شورای روابط خارجی ” ، با شرکت خبرنگاران صحبت می کرد؛ گفت مخاطب دیگر عربستان از اعدام شیخ نمر جمعیت سنیّ این کشور بود؛ که عربستان می خواست به آنها بگوید، که این کشور، گزینه مقابل داعش برای حمایت از حقوق سنیّ ها است!
به گفته فیلیپ گوردن، عربستان همچنین با اعدام شیخ نمر و تضعیف روند گفتگوهای صلح سوریه، که ایران هم در آن مشارکت خواهد داشت، می خواست به آمریکا بگوید، که با ایران بر سر سوریه و افزایش قدرت نفوذ ایران در منطقه مصالحه نمی کند. آقای گوردن دستیار سابق آقای اوباما، که اکنون دانش پژوه ” شورای روابط خارجی ” می باشد گفته است؛ عربستان با اعدام شیخ نمر، همچنین عمدا به فرقه گرایی دامن زده است؛ چرا که اکنون با مشکلات کاهش قیمت نفت (که سیاست خودشان برای دست به سر کردن آخوندهای جمهوری اسلامی در باره بیشتر ضربه زدن به حکومت اسلامی است)، کمبود بودجه و جنگ در یمن روبرو است؛ فرقه گرایی اش باعث می شود، که عربستان برای خود مشروعیت جلب کند؛ و تمرکز را از روی مشکلاتش منحرف سازد!
پیامی که عربستان با اعدام شیخ نمر، به سران حکومت جمهوری اسلامی داده، در نخستین نگرش به نمایش گذاشتن برتری فرقه خودشان که سنی مذهب می باشند؛ نسبت به شییعیان رژیم آخوندی است. اما چنانچه توجه عمیق تری داشته باشیم؛ از همان سال شوم 1357 که این اشغالگران ایران را در تسلط مستبدانه خودشان قرار داده اند(که همین نیز یکی از آن علم های بسیار بزرگی است؛ که آمریکائی ها برای مدتی طولانی به هوا فرستاده اند.)؛ میان آخوندها و عربستان هیچگونه روابط حسنه ای، جز آمد و شد حاجیان در ایام حج های تمتع و عمره، وجود نداشته است. چرا که میان این دو فرقه از هزار و چهارصد سال پیش اختلاف عمیقی وجود دارد. بعید هم به نظر خواهد رسید، که این اختلاف فرقه ای تا زمانی که اسلام عزیز!! برقرار است از بین برود!
از آن گذشته، از همان نخستین دقایق آغاز این رویداد شوم در ایران، ممالک اسلامی دنیا، بخصوص در منطقه خلیج پارس، که قسمت اعظم ساکنان آن از سنیّ مذهب ها می باشند؛ اهالی تسنن در این کشورها، که سروری ایشان با کشور عربستان سعودی است؛ نتوانسته اند شکل گرفتن یک حکومت شیعه، آنهم در کشور بزرگ و باستانی ایران را تاب بیاورند. از اینرو، قصه اختلافات میان آنها، سابقه ای طولانی دارد و هرگز هم به پایان نخواهد رسید. مگر آنکه کلیت اسلام از سطح جهان برچیده بشود!
محترم مومنی
