چهارشنبه، 22 خرداد 1392 ـ بنا به گزارش دریافتی خبرنامه ملّی ایرانیان از جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر)، دانشگاه یورک، یکی از معتبرترین دانشگاه های کانادا تورونتو؛ کانادا، امروز در مراسم با شکوهی دکترای افتخاری حقوق را به نسرین ستوده، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر زندانی اعطا کرد. آقای عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، به نمایندگی از نسرین ستوده پیام او را که از زندان اوین ارسال شده بود در این مراسم خواند و دکترا و ردای دانشگاه را دریافت کرد.
ریاست عالی دانشگاه،
آقای رییس دانشگاه،
آقای رییس دانشکده،
همکاران،
خانمها، آقایان،
افتخار دارم که به نمایندگی از سوی دوست و همکار ارجمندم نسرین ستوده در این مراسم با شکوه شرکت می کنم و پیام او را که در شرایطی سخت از زندان اوین در ایران برای شما فرستاده ، قرائت می کنم.
عبدالکریم لاهیجی
رياست عالی محترم دانشگاه يورك،
رییس محترم دانشگاه،
رییس محترم دانشکده علوم انسانی و مطالعات حرفه ای،
اعضاي محترم سنا، همکاران،
خانمها و آقايان،
درودهاي صميمانهي مرا از ايران پذيرا باشيد. همچنين احترام فراوان خود را تقديم جايگاه علم و خرد مينمايم و سپاس خود را تقديم رييس محترم و مسئولان گرامي دانشگاه پرآوازهي يورک مينمايم كه افتخار بزرگي را نصيبم كردهاند. از استادان هم میهن خود، دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه یورک نیز که مرا برای این افتخار بزرگ نامزد کردند، سپاسگزارم.
ميدانيد من نيز در يكي از دانشگاههاي ايران درس خواندهام. دانشكدهي حقوق دانشگاهي كه من در آن تحصيل كردم به آموزش اصول اخلاق حرفهاي و تسلط حقوقي دانشجوياناش بسيار اهميت ميداد.
اما پيش از هرچيز دوست دارم به شما بگويم چطور شد رشتهي حقوق را انتخاب كردم؟ و چطور شد به فعاليت در زمينهي حقوق بشر پرداختم؟
زماني كه جوان بودم و قرار بود رشتهي تحصيليام را انتخاب كنم، سخت آرمانگرا بودم و تشنهي حقيقت و عدالت. به اين نتيجه رسيده بودم كه ميتوانم اين دو را در رشتهي حقوق بيابم. اكنون كه به آن روزها فكر ميكنم، به ياد ميآورم براي به دست آوردن حقيقت حاضر بودم دست به هر خطري بزنم.
اندك اندك مثل همهي انسانها دريافتم كل حقيقت نزد هيچكس نيست. اما همچنان كه ميخواهم، با آنكه از داشتن كل حقيقت محرومام، حقوقم به عنوان يك انسان محترم شمرده شود، پس حقوق همگان نيز بايد با همهي اشتباهاتي كه در طول زندگي مرتكب ميشوند، محترم شمرده شود. بدين ترتيب بود كه وارد دنياي پرپيچ و خم حقوق شدم.
حقوق، در خصوص بايدها و نبايدهاي اجتماعي سخن ميگويد. از حقوق افراد و تكاليفشان سخن ميگويد. از جرم و مجازاتها سخن ميگويد، از حق مالكيت انسانها، از حق آزادي بيان، آزادي مطبوعات، تساوي حقوق زن و مرد، حقوق كودكان و . . . البته رشته های علوم انسانی و اجتماعی نیز این ایده های عالی را از زوایای متفاوتی آموزش می دهند و ارج می گذارند.
اينها همه از اين جهت كه راهي روشن را نشان ميداد برايم جالب و شگفتآور بود. با اين همه، در دنياي حقوق و به ويژه حرفهي وكالت، شما هميشه هم با قضيهي كاملا روشني مواجه نيستيد. موضوع پرونده در سايه روشنهاي متوالي، متناوبا رنگ ميبازد و وكيل يا قاضي پرونده را دچار ترديد ميكند. معهذا ” حقوق بشر” اين سايه روشنها را راحتتر پشت سر ميگذارد.
اقليتهاي ديني حق دارند مطابق با باورهاي مذهبيشان زندگي كنند. مطبوعات بايد از حق آزادي بيان و آزادي مطبوعات برخوردار شوند. مردم حق برخورداري از اطلاعات آزاد و صحيح را دارند. كودكان حق برخورداري از حقوقشان را دارند.
زنان و مردان، كودكان و كهنسالان با هر رنگ و نژاد و جنس و زبان و قوم و مذهبي حق دارند از حقوق انسانيشان برخوردار شوند. آنها حق دارند از تعقيب غير قانوني در امان بمانند، حق دسترسي به دادرسي عادلانه را دارند، حق برخورداري از وكيل را دارند، وكيلي كه فارغ از ترس و تهديد مداوم به دفاع از موكلاناش بپردازد.
براي تحقق اين حقوق، كوشش لازم است و به ويژه پرهيز از سكوت، روي گرداني يا كتمان، كه هر سه از ويژگيهاي بارز جامعهي استبداد زده است.
صادقانه اذعان ميدارم در زماني كه به دفاع از موكلانم ميپرداختم و نوميدانه مشغول كار فشرده بودم، براي دفاع از كساني اقدام ميكردم كه در جلوي چشمانم مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند و حقوق بنيادين آنها مورد بي اعتنايي قدرت رسمي قرار گرفته بود و اين طبيعيترين كاري بود كه انجام ميدادم، زيرا سوگندي كه در ابتداي كار وكالت ياد كرده بودم مرا از سكوت در قبال ظلم آشكاري كه بر هموطنانم ميرفت، منع ميكرد.
ميدانيد كه هم اكنون در زندان به سر ميبرم. زندان فرصتي است تا نگاهي دقيقتر به گذشته بياندازيد و ژرفتر آن را بكاويد.
در زندان بارها از خود پرسيدهام چطور شد كه زندگيام اينگونه رقم خورد؟ ميدانستم گريزي از آن وجود ندارد، اما رنجي از درون مرا به اعتراض وا ميداشت. اعتراض به نقض مستمر حقوق بشر در جامعهاي كه من، خانوادهام و ميليونها انسان ديگري كه به آنها عشق ميورزم، در آن زندگي ميكرديم.
با اين حال اما حقوق، وكالت، قضاوت، حقوق بشر، نهادهاي حقوقي منطقهاي، دادگاههاي حقوق بشر، ديوان كيفري بينالمللي، كميسيونهاي حقيقت ياب و ديگر نهادها و مفاهيم حقوقي و بالاتر از همه “حقيقت” و “عدالت” راه را همواره پيش چشم ما روشن نگاه ميدارند.
ميدانيم چه ميخواهيم و ميدانيم چگونه آنها را به دست آوريم.
آرام و صبورانه گام بر ميداريم تا استقلال قضايي و نهادهاي حافظ حقوق بنيادين بشر را در جامعهي خويش مستقر كنيم.
بار ديگر مراتب سپاس و تقدير خود را به دانشگاه يورک، سنای دانشگاه، همکاران و اساتيد گرانقدر آن، دانشجویان ئ دانش آموختگان آن به خاطر حمایت پرارزش آنها تقديم مينمايم و براي تمام دانشجويان آن دانشگاه آرزوي موفقيت در راهي كه انتخاب كردهاند دارم. باور دارم تلاشهاي مشترك ما براي بسط و گسترش مقولههاي حقوق بشر در جاي جاي كرهي زمين به نتيجه خواهد رسيد.
با شايستهترين احترامات
نسرين ستوده
ايران – اوين
ارديبهشت / 92
April/2013