پژواک دوستی: پاکسازی دل‌ها از آلودگی برای شکوفایی میهن

0
852

بی‌گمان، دست یازیدن به کنشی چون بی‌حرمتی به آرامگاه کسان، حتی اگر دشمنان میهن باشند، هیچگاه نمی‌تواند به سان راهکاری شایسته یا اخلاقی در رویارویی با اختلافات فکری و سیاسی انگاشته شود. این‌گونه رفتارها نه تنها از بزرگی و شرافت انسان می‌کاهد، بلکه بذر کینه و دشمنی را در دل‌ها می‌افشاند. در میانه‌ی تلاطم‌های فکری و سیاسی، تنها با چنگ زدن به ریسمان اخلاق و انسانیت است که می‌توان به ساحل آرامش و تفاهم دست یافت.

تصویر ساعدی در یادبود مرگ اشرف ربیعی، همسر ‎مسعود رجوی و دست نوشته‌اش.

۱ – اگر آثار و اندیشه‌های غلامحسین ساعدی، که در برهه‌ای حساس از تاریخ، به تقدیر از مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق پرداخت، نزد برخی دوستان به عنوان دستاوردی ستودنی تلقی می‌شود، پس شاید لازم باشد که این دوستان جایگاه و ارزش‌های خود را مورد بازنگری قرار دهند.

اقدام غلامحسین ساعدی در تقدیم جلد نخست دوره دوم گاهنامه “الفبا” به مسعود رجوی در زمستان ۱۳۶۱، در بحبوحه جنگ ایران و عراق، بسیاری را شگفت‌زده و غمگین کرد. در شرایطی که کشور با دشمن خارجی درگیر بود و نیاز به وحدت ملی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شد، چنین حرکتی از سوی یک نویسنده و به اصطلاح روشنفکر، پرسش‌های عمیقی را برانگیخت.

این تقدیم‌نامه، با عباراتی کوتاه و در عین حال پر از بار معنایی، به نظر می‌رسید که از آرزوهای پیروزی برای رهبری گروهی سخن می‌گفت که در آن زمان در همکاری با دشمن کشور، صدمات جبران‌ناپذیری به وطن وارد می‌کرد. برای بسیاری از ایرانیان که در جبهه‌های نبرد با جان و دل از کشور خود دفاع می‌کردند، این اقدام ساعدی به مثابه خیانتی فرهنگی و اخلاقی تلقی شد.

در زمانی که کشور درگیر جنگی ویرانگر بود و نیاز به وحدت و همبستگی ملی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شد، تقدیر از گروهی که در همدستی با دشمن به تضعیف کشور مشغول بود، جای بسی تأمل و تعمق دارد. چنین اقدامی نه تنها پرسش‌هایی جدی درباره قضاوت و درک سیاسی و اخلاقی این افراد برمی‌انگیزد، بلکه ضرورت بازنگری در ارزش‌ها و معیارهای ستایش و تقدیر را نیز برجسته می‌سازد.

۲ – اظهارات غلامحسین ساعدی که در اسناد ساواک به ثبت رسیده، نشان از دیدگاهی دارد که به وضوح می‌تواند احساسات ملی و میهنی بسیاری را جریحه‌دار کند. این گونه بیانات، به ویژه زمانی که با زبان تند و توهین‌آمیز همراه است، نه تنها به تضعیف همبستگی ملی منجر می‌شود، بلکه می‌تواند به عنوان خیانت به ارزش‌ها و آرمان‌های جمعی تفسیر شود.

در یک جامعه‌ای که ارزش‌های میهنی و ملی‌گرایی در قلب هویت مردم ریشه دارد، چنین اظهاراتی نمی‌تواند بدون پیامد باقی بماند. بیان نظراتی که به طور مستقیم به مقدسات و ارزش‌های ملی توهین می‌کند، نه تنها نشانه‌ای از فقدان احترام به باورهای عمومی است، بلکه می‌تواند به عنوان ابزاری برای تفرقه‌افکنی و تشدید اختلافات عمل کند.

تاریخ سند: ۲۰ تیر ۱۳۴۹

موضوع : گفتگوی دکتر ساعدی با شهر آشوب امیرشاهی

متن سند:

از : ۲۰ ه ۱ به : ۳۱۱ شماره : ۲۳۱۷ /۲۰ ه ۱ در گفتگوی نامبردگان شهر آشوب از ساعدی دعوت کرد تا آخر شب به جمع آنان در منزل مشارالیها بپیوندد ساعدی در این گفتگو کلمات رکیکی درباره وطن ادا کرد و گفت یک وطن داریم مانند خلا.

مادر آن همچنین حسین در کربلا.

سپس دکتر ساعدی گفت من…

.

دم باین وطن و شهر آشوب اظهار داشت بیا اینجا تا با هم باین وطن…

.

نیم * نظریه شنبه : اظهار مطالب بالا از طریق نامبردگان صحت دارد نظریه یکشنبه : نظریه شنبه تائید می شود و ساعدی بشدت از دستگیری هزارخوانی نگران است.

بوستانی نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است.

رهبر عملیات ۴۹/۴/۲۰ اداره کل سوم ۴۱/۴/۲۰

توضیحات سند:

* کلمه وطن و میهن در سراسر جهان از کلمات مقدس است و کمتر کسی به خود جرأت جسارت به آن را می دهد.

البته آنان که با ظرافت ادبی آشنا هستند، در مقام فحش، از کلماتی چون مملکت که از مُلک و حکومت ناشی می شود، مدد می جویند.

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه ۱۶۲

۳ – این نوع برخورد با مفهوم وطن، فراتر از یک انتقاد یا نارضایتی ساده است و بیشتر به عنوان یک اقدام تحریک‌آمیز و تفرقه‌افکنانه دیده می‌شود. چنین بیاناتی می‌تواند به راحتی به تضعیف همبستگی ملی و ایجاد شکاف‌های عمیق در جامعه منجر شود. زمانی که فردی از جایگاه روشنفکری به چنین اظهاراتی دست می‌زند، مسئولیت بیشتری بر عهده دارد تا از زبان و بیانی استفاده کند که به تفاهم و گفت‌وگو کمک کند، نه اینکه به تشدید تنش‌ها و اختلافات دامن بزند.

با پوزش از خوانندگان، این نوشتار عیناً مکاتبه‌ایست بین ساعدی و شهرآشوب، همسر منوچهر هزارخانی، و حتمآ برای برخی از طرفداران آن‌ها نکاتی جالب توجه دارد. ساعدی چنین می‌گوید: “یک وطن داریم مانند خلا (یعنی مستراح) و من ر… به این وطن.” شهرآشوب در پاسخ او را دعوت می‌کند که شب به خانه‌اش برود تا با هم به وطن بر… .

سئوال مهمی که مطرح می‌شود این است که آیا هموطنان به اندازه کافی به عملکرد افرادی که به عنوان ایران‌ستیز شناخته می‌شوند، توجه داشته‌اند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که اطلاع‌رسانی و آموزش عمومی در این زمینه بسیار حائز اهمیت است. رسانه‌ها، نهادهای آموزشی و فرهنگی می‌توانند نقش مهمی در افزایش آگاهی عمومی درباره تاریخ و عملکرد این قبیل افراد و گروه‌ها ایفا کنند.

در آخر، شاید بهتر باشد که به جای ستایش بی‌چون و چرا، به تحلیل و نقد دقیق‌تر این قبیل مواضع بپردازیم و از تاریخ درس‌هایی برای آینده بگیریم. تنها با چنین رویکردی می‌توانیم از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کنیم و به سوی آینده‌ای روشن‌تر و پربارتر گام برداریم.

* سپاس از دوستان عزیزم، سرکار بانو ص. م. و کدبان ح. س.ح. که با ارسال تصاویر زیر و پست کانون نویسندگان ایران مرا در این مسیر یاری کردند.

و سپاس از جناب پرویز رئوفی به خاطر بازتاب پست ساعدی و شهرآشوب در تاربرگ فیسبوک.