وقتی که دشمن می خواهد شما را شکار کند، طعمه ای از همان جنس کثیف خودش را، بر سر راه تان می گذارد؛ تا فریب بخورید و با سم وجود آن صید مسموم، باز هم در دنیای بی خبری و بی خردی خویش مات و مبهوت بمانید. اکنون که نزدیک به سی و هشت سال از عمر ننگین حکومت پلید اسلامی اشغالگر در میهن مان می گذرد؛ کم و بیش به حیله های این جانوران دوپا پی برده ایم. هرگاه که چیزی حاکمیت وحشیانه ایشان را تهدید بکند؛ بی درنگ یکی از خودی های بی خاصیت رژیم منفورشان را، با مطرح کردن اشتباهات وی، که یا خودش مرتکب گشته و یا به امر ارباب بدان پرداخته را، در بوق های رسانه های داخل و خارج کشور می گذارند. تا به دلائلی که خودشان می دانند و برای حفاظت کردن بقای نظام عاری از نظم شان به مصلحت می دانند؛ را به لطائف الحیل، قربانی مطامع قدرت پرستانه خویش می کنند. تا به این طریق، ولوله موجود شده در جامعه را خنثی نمایند؛ و شورش و عصیان ملی مردم را از اهمیت خارج سازند!
قاضی سعید مرتضوی، که تا سن نوزده سالگی یک بسیجی معمولی بود. توسط پارتی بازی های پیشنماز محله شان، در جائی از شهر یزد، با استفاده کردن از سهمیه بسیج و سپاه و …. وارد دانشگاه گردید؛ و با گذراندن یک دوره فشرده حقوق قضائی، به مقام قضاوت در داده گاه های برپا شده از سوی وزارت دادگستری بیدادگر قوه قضائیه رژیم منفور اسلامی رسید. در کنار این شغل، ریاست چند زندان از جمله بازداشتگاه کهریزک را نیز بر عهده گرفت!
با روی دادن ماجراهای سال 88 خورشیدی، و دستگیر شدن بسیاری از جوانان کشورمان، که بیشترشان به بازداشتگاه کهریزک فرستاده شده بودند؛ میزان شقاوت قلب و قساوت اندیشه غیر انسانی این قاضی بری از عدالت را، به سوی آنها معطوف نمود؛ و به زندانبانان شرور و وحشی سوله کهریزک، که در توحش و خونخواری دست کمی از مرتضوی جنایتکار نداشتند؛ امر نمود که در شکنجه کردن فرزندان بی گناه ایران، از هیچ کوششی مضایقه و کوتاهی نکنند!
با مطرح شدن قائله دزدی ها و سودجوئی های جوانک میلیاردر(بابک زنجانی)، که همزمان بود با شکایت های برخی از والدین کشته شدگان کهریزیک، که در میان آنها (محسن روح الامینی) پسر یکی از افراد سرشناس رژیم، که در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی فعال بود نیز حضور داشت؛ و پشتیبانی برخی دیگر از مقامات پائین تر حکومت، از شکایتی که علیه مرتضوی به عمل آمده بود. وی از مقام ریاست بر زندان نامبرده پائین کشیده شد. اما بلافاصله، با دستور رئیس جمهور ابلهی مانند محمود احمدی نژاد، به ریاست سازمان بیمه های اجتماعی منصوب گردید. در همانجا نیز شروع نمود به انواع کارهای خلاف و دور از قاعده، از جمله همفکری با بابک زنجانی در رابطه با دزدی های میلیاردی او، و راه اندازی شعباتی جعلی از بانک های بین المللی در کشورهای در حال توسعه، که از طریق آن بتوانند؛ در رابطه با تحریم های جهانی علیه رژیم آخوندی، و ممنوعیت ایشان جهت فروش کالاهای تجاری ایران از جمله نفت، برای آخوندها دست به پولشوئی بزنند؛ و نفت را به وسیله دلالان قاچاقچی، به دست خریداران غیر رسمی برسانند. و جلوی ضررهای حاصله را، در حد توان شان بگیرند. اما این دو رند طمعکار، حتی سر مسؤلان حکومت منحوس اسلامی را نیز کلاه گشادی گذاشتند؛ و به ریش همگی شان خندیدند!
سرانجام بعد از لو رفتن ماجرای همدستی این دو برای سودجوئی از شرایط بد دولت در زمینه های اقتصادی، بابک زنجانی تحویل زندان داده شد. و مخفی کاری های مرتضوی جلاد نیز آشکار گردید. از آن پس پیگیری های بیشتری برای محاکمه سعید مرتضوی به عمل آمد. اما تا کنون جز تشکیل شدن چند دادگاه ظاهری و فورمالیته، مسأله دیگری برای وی به وجود نیاورده بودند. اما اکنون که جان حاکمیت اسلامی به خطر افتاده است؛ در شرایط کنونی که نفس های اندام بیمار و در فشار بین المللی قرار گرفته حکومت به شماره افتاده و به کندی تنفس می کند. سران شیاد و شارلاتان رژیم بی کفایت و جنایتکار و جلاد پرور آخوندی، نیازمند است تا کمی هم دل امت اسلامی را به دست بیاورد؛ تا کمی از تنگی نفس اش مداوا گردد!
به این منظور لزوم ایجاد یک بلوای جدید داخلی دیگر، برای سرگرم ساختن مردم ایران، جهت خاموش کردن صداهای معترضانه آنها، از بیدادهائی که این دزدان و جانیان ناجوانمرد بر سرشان آورده و می آورند. ضرورت به هوا بلند کردن علم جدیدی به آسمان، که تا مدت های طولانی مردم ایران زیر آن سینه بزنند؛ و ندانند و نفهمند؛ در طول مدتی که آنها به سینه زدن زیر علم سعید مرتضوی مشغول به ادامه بلاهت های خودشان هستند. سران راهزن و جانی رژیم اسلامی، بتوانند باز هم میلیاردها میلیارد دارائی ایشان را به جیب مبارک شان بزنند؛ و آب هم از آب تکان نخورد!
حال اگر در این رابطه، فرد بی ارزشی مانند قاضی مخلوع سابق، سعید مرتضوی، که از پیش برای ساختن طعمه، وی را زنده گذاشته اند؛ را هم جهت آرام ساختن مردم اعدام کنند. تا کمی از آتش دل خانواده های کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک فروکش کند و خنک گردد. نه آنکه هیچ اشکالی برای سید علی و اعوان و انصارش ندارد. بلکه برای این دژخیمان چپاولگر، بسیار مفید و چاره ساز نیز هست. در انتظار باشید تا خبرهای دیگری به گوش تان برسد!
اما اگر عاقل باشیم و باشید؛ بهتر است که دیگر از این به بعد، کوچک ترین تعللی برای سرنگونی این اهریمنان خون آشام ننمائیم. و هر چه سریع تر، به همین بهانه ای که آخوندهای جنایتکار خودشان به وجود آورده اند؛ ریشه خبیث حکومت منفورشان را، بسوزانید و از حیطه اعتبار ساقط نمائید!
محترم مومنی