در روز دوشنبه دهم آوریل 2017 میلادی، با تصمیم از پیش گرفته شده گروه هفت، وزیران امور خارجه کشورهای آمریکا، آلمان، انگلستان، ایتالیا، ژاپن، فرانسه و کانادا، که می بایست در ماه آینده جلسه رسمی داشته باشند. یک نشست مقدماتی و اضطراری، در مورد بحران های جاری در جهان تشکیل دادند. علت اضطراری بودن جلسه مورد نظر، حمله شیمیائی بشار اسد به مردم اسیر سوریه، که در آن صد تن کشته و سیصد و پنجاه نفر دیگر زخمی شدند؛ و نیز دو روز بعد از آن، حمله نظامی آمریکا به پایگاه ” الشعیرات ” در سوریه، به تلافی حمله شیمیائی اسد بر منطقه ” خان شیخون ” که با پرتاب نمودن بشکه های سنگین دینامیت بر روی مردم سوریه، موجب چنین رسوائی بزرگی برای رئیس جمهور جنایتکار این کشور، و همدستان ناجوانمرد و ناانسان وی مانند سران کنونی دو کشور روسیه و ایران گردید. جلسه فوق العاده جهت تدوین مقدمات گردهمآئی رسمی شان در ماه آینده، به برگزاری یک نشست اضطراری در ایتالیا، در مورد شرایط کنونی سوریه پرداختند. در این گردهمآئی مقدماتی، مهم ترین موضوع مورد مذاکره وزیران امور خارجه این گروه، مسأله ماندن یا نماندن بشار اسد بر سر قدرت ریاست جمهوری در کشور سوریه، و نیز دست برداشتن ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه، از حمایت نمودن وی از این جنایتکار قدرت پرست بود!
بر همین اساس، در نشست اضطراری گروه هفت، موضوع اصلی، حمله شیمیائی بشار اسد به مردم درمانده کشورش بود. که نکته قابل طرحی مانند، قطع همکاری و پشتیبانی ولادیمیر پوتین از اسد، و خارج نمودن نظامیان روسیه، همچنین بیرون رفتن ایادی نظامی جمهوری منفور اسلامی از کشور بود!
به گزارش خبرگزاری آسوشیوتدپرس، وزرای خارجه کشورهای موسوم به گروه هفت، در ارتباط با موضوع مورد بحث این گروه، روز سه شنبه یازدهم آوریل 2017 میلادی، نتیجه مذاکرات خودشان در روز دوشنبه را، با این مفهوم اعلام نمودند: که با ماندن بشار اسد بر سر قدرت در سوریه، هیچ راه حلی جهت رفع بحران در این کشور وجود ندارد و میسر نخواهد بود!
از باب رسیدگی به این حقیقت، و جهت حل این مشکل، همگی شان بر این عقیده اند؛ تا زمانی که نظامیان روسی در سوریه حضور داشته باشند؛ و پشتیبانی های پوتین از اسد پا بر جا باشد؛ بعید به نظر می رسد، که بشار اسد جنایتکار، دست از سر مردم بی گناه سوریه بردارد؛ و خودش را از جایگاه ریاست جمهوری در کشور سوریه کنار بکشد. بنابراین، حل شدن مشکلات ناشی از جنگ کردن اسد با مخالفان اش در داخل کشور، منوط می شود به عدم حضور او در سوریه، و دست برداشتن ولادیمیر پوتین از حمایت کردن از این ناجوانمرد در کشور سوریه است. به همین خاطر چنین به نظر می رسد؛ که اسد و پوتین در موقعیت کنونی، لازم و ملزوم همدیگر هستند؛ و آشوب این جنگ خانگی، که نزدیک به هفت سال از آغاز شدن آن می گذرد؛ جز با عدم حضور این دو نامرد منفعت پرست در این سرزمین میسر نخواهد بود!
به همین دلیل، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، و خانم ترزا می، نخست وزیر انگلیس می گویند: ” اکنون فرصت مناسبی برای متقاعد کردن پوتین، جهت قطع نمودن روابط خودش با اسد به وجود آمده است. ” ؛ در این خصوص بوریس جانسون، وزیر امور خارجه انگلستان هم، در نشست اخیر گروه هفت اظهار داشته: ” پیام روشن است، باید که ولادیمیر پوتین را، به دست کشیدن از حمایت نمودن از اسد وا داشت. ” ؛ جان مک کین سناتور جمهوریخواه آمریکا نیز، پوتین را به دست داشتن و همکاری با اسد، در مورد حمله شیمیائی او به مردم سوریه متهم کرده است!
تمام این جریانات آنقدر همه روزه در خبرگزاری های گوناگون در جهان مطرح می شوند؛ که عادی ترین مردم دنیا نیز از آن باخبر گشته اند. با این وجود، باید عدم واکنش جدی و صریح سازمان ملل متحد در این باره را، چگونه تعبیر و تفسیر نمود؟ مگر اعضای این سازمان در جریان همه رویدادهای مربوط به این ماجرای اسف بار نیستند؟ مگر مهم ترین شرح وظایت اعضای سازمان ملل متحد، که حدود هفتاد سال پیش، پس از خاتمه یافتن جنگ دوم جهانی تأسیس شده، جلوگیری نمودن از برپائی هر جنگی(چه داخلی و چه خارجی)، میان مردم این گیتی پهناور نیست؟ در این صورت، حضور نظامی روسیه و جمهوری اسلامی در کشور سوریه چه معنائی را می تواند داشته باشد؟!
جز این نیست و نخواهد بود؛ که این اعضا یا کاملا بی کفایت می باشند؛ و یا به سبب عدم احساس مسؤلیت در این باره، به شرایط بحرانی در سراسر جهان، به ویژه اکنون در سوریه، از زیر بار مسؤلیتی که شغل شان بر گرده ایشان گذاشته است شانه خالی می کنند. شاید هم پولکی شده اند و از خلافکاران باج هم می گیرند؟!
فرض می کنیم هر سه گزینه بالا اشتباه باشد؛ پس عدم توجه این اعضای صد و هشتاد گانه در سازمان ملل متحد را چگونه معنا نمائیم؟ آیا وا داشتن سران دو حکومت روسیه و جمهوری منفور اسلامی در چنین شرایطی، به خروج از کشور سوریه، تا این حد برای این سازمان ناممکن و مشکل است؛ که شرافت انسانی و وظایف اخلاقی و بین المللی خویش را هم زیر پا بگذارند؟ و در این ارتباط هیچ واکنشی به چنین کنش های ضد بشری این سه جانی بالفطره نشان ندهند؟!
حتما در این اندیشه اید؛ که گروه های هفت، و پنج به علاوه یک، و …… را، تعدادی از قدرت های بزرگ در دنیا، که خودشان هم از اعضای این سازمان می باشند تشکیل می دهند. آری حق با شماست، اما به کدام بخش از کردار ایشان توجه کنیم؟ به لاقیدی شان نسبت به جنایات علیه بشریت، که نه فقط در سوریه، بلکه در چندین کشور کوچک و بزرگ گیتی به انجام می رسند؟ یا به تشکیل جلسه دادن شان در خارج از سازمان مربوطه، برای یافتن یک راه حل پیشنهادی از سوی ایشان، جهت رفع بحران در همه جا، به ویژه در کشور سوریه بنگریم؟!
ولادیمیر پوتین، به دلایل مختلف پایش در سوریه بست شده است. همانگونه که هم اکنون در ایران، پایگاه هوائی نوژه را اشغال نموده و در اختیار دارد؛ یک جزیره مهم در سوریه نیز، در اشغال کشور روسیه و نظامیان ایشان است. پوتین همچنین، برای سرکوب کردن گروه های مخالف کشورش، بخصوص مسلمان های چچنی که در سوریه دارای پایگاه های تروریستی می باشند؛ نیاز مبرمی به بشار اسد دارد؛ و ناگزیر است که از رئیس جمهور جانی سوریه حمایت کند. همچنین قدرت نمائی بیشتر وی در منطقه، جهت ابراز توان های سیاسی – نظامی خودش نیز موضوع مورد توجه او است. که مهم ترین آرمان پوتین را به نمایش می گذارد. وی در نظر دارد، خود و مملکت اش، به عنوان قطب دیگر قدرت در جهان سیاست و نظامیگری در جهان مطرح باشند!
با این حال، به هر تقدیر هر که باشد و هر کاری را که انجام بدهد؛ می بایست آنقدر از شعور بهره مند باشد؛ که به خودش اجازه ندهد؛ که جهت حمایت کردن از یک جانی ناانسان مثل بشار اسد، موقعیت بین المللی خویش و روسیه را به خطر بیندازد. پس او ناگزیر است که نظامیان روسی را از سوریه ببرد؛ حتی با نفوذی که بر دست اندرکاران رژیم ملاها در ایران دارد؛ به ایشان نیز توصیه نماید. که دست از بلندپروازی های سیاسی خود بردارند؛ و سپاهیان خونخوار و لشگریان متجاوز خودشان را از سوریه بیرون ببرند!
” زلیخا مرد از این حسرت، که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی ” ؟!
محترم مومنی