پوتین راست می گوید یا اوباما؟!

0
111

راست یا دروغگوئی رؤسای جمهور کشورهای آمریکا و روسیه، ضمن آن که هیچ ارتباطی به دیگران ندارد؛ کوچکترین مشکلی را نیز حل نخواهد نمود. اما اگر دنیا، به سبب بروز وضعیتی غیر عادی مانند جنگ، در یک یا چند نقطه از جهان، در شرائط خاص و اضطراری قرار داشته باشند؛ در آن صورت، هر رخداد کوچک و بزرگی می تواند بر همه چیز ربط پیدا بکند؛ و بر آن تأثیرات مثبت یا منفی خودش را هم بگذارد. ویژه آنکه تأثیرگذاری بر آن مورد خاص، به وسیله شخصیت های مهمی مانند رئیس جمهور آمریکا یا روسیه، که در عرصه سیاست جهانی نام آور می باشند صورت بپذیرد!

چرا ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری کشور روسیه، مدعی است که حملات خطرناک و مسموم کننده و کشنده مواد شیمیائی، که بر روی ملت مورد ستم سوریه، که احتمالا به وسیله آرتش دولت این کشور، و به فرمان رئیس جمهور جنایتکار آن بشار اسد قساوت پیشه شکل گرفته باشد؛ به انجام نرسیده است؟!

ناگفته آشکار است، که از میان اینهمه گروههای متفاوتی که به عنوان مخالفان حکومت بشار اسد، در مقابل او صف آرائی نموده اند؛ فقط بخش کوچکی از آنها متعلق به مردم عادی از ملت این سرزمین است؛ و بقیه آنها از دیگر گروههای اسلامی اند، که به دلیل برتری جوئی های فرقه ای و قومی و حزبی بر اسد، از حاکمیت طولانی مدت حزب بعث در سوریه به تنگ آمده اند؛ تلاش می کنند که با شکست دادن بشار، و کوتاه نمودن دست بعثی های سوریه از سر خود و مملکت شان، اهداف شخصی و گروهی خودشان را به منصه ظهور برسانند!

تردیدی هم وجود ندارد، که همان بخش کوچکی که مردم عادی جامعه سوری هستند، نه خودشان امکانات در دسترس داشتن سلاح های شیمیائی را داشته و دارند؛ نه با هیچ کشوری که با بشار اسد ضدیت دارد در ارتباط می باشند؛ که به وسیله ایشان به سلاح شیمیائی دست بیابند و بر سر هم میهنان خویش فرو بریزند!

گروههای دیگری که با استفاده از فرصت، خودشان را در میان مردم به پا خاسته سوریه انداخته اند؛ و برای سرنگونی بشار اسد می کوشند؛ امکان دارد که سلاح های مورد استفاده خویش را، از طریق دیگر کشورهای منطقه، بخصوص کشورهای عربی مخالف با اسد به دست بیاورند؛ و مورد استفاده هم قرار بدهند. اما هیچ مدرکی در دست نیست( دست کم تا این زمان )، که این گروهها که جامعه بین المللی ایشان را تروریست های مخالف اسد می نامند، سلاح شیمیائی به دست آورده و به کار بسته باشند!

آقای ولادیمیر پوتین، که از مدافعان اصلی بشار اسد و حکومت و دولتش می باشد؛ احتمالا روزنه ی گمان خویش در ارتباط با این موضوع را، بر روی همین مخالفان تروریست اسد گشوده، که آنها دارای این امکانات بوده و آن حمله هولناک جنایتکارانه را انجام داده اند. در حالیکه نخست وزیر بریتانیا، و رئیس جمهور آمریکا، عنوان می کنند مدارکی در دست دارند، که این حمله ضد بشری، توسط حکومت بعثی بشار اسد به انجام رسیده است!

آنچه که مسلم است، واقعیت تلخ این می باشد که عده زیادی ( 3600 ) نفر کودک و پیر و جوان، در این حمله اهریمنی به طرز بسیار فجیعی جان باخته اند؛ آنهائی هم که نمرده اند، در شرایطی هستند که همه روزه آرزوی مرگ می کنند. دو سال و اندی است که مردم کشور سوریه محکم و استوار، در مقابل رئیس جمهوری جنایت پیشه کشورشان ایستاده و با وی مبارزه می کنند. طبق آمار رسمی که تا کنون انتشار یافته، صدهزار کشته داده اند و هزاران نفر نیز از خانه و کاشانه خویش آواره گشته اند. در تمام این مدت که بشار هر چه که می خواست با این ملت می نمود؛ آقایان فقط با ارسال پیامهای بشردوستانه! خویش، وی را ارشاد می کردند که دست از این فجایع بردارد، و بی جهت ملت سوریه را به کشتن ندهد، و داوطلبانه از حکومت سوریه کناره گیری بکند!

حتما بایست صبر می کردند تا صد هزار نفر کشته بشوند، هزاران نفر به کشورهای دور و نزدیک پناهنده بشوند؛ و این حمله اسف بار اخیر صورت بپذیرد، تا برای ساقط نمودن بشار اسد از قدرت، و جلوگیری نمودن از جنایات بی حساب بعدی او تصمیم جدی خودشان را بگیرند؛ که تا به نجات دادن مردم سوریه از حاکمیت این رئیس جمهور شقاوت پیشه برخیزند؟!

با همه بد بودن های بشار اسد جانی، و با آنکه بدون یک لحظه تأخیر باید دست او را از سرزمین سوریه کوتاه نمود؛ دیر مصمم شدن کشورهای امریکا و انگلیس و فرانسه برای سرکوب کردن اسد، خالی از یک ماجرای جان گرفته از یک معامله سیاسی نیست! داد و ستد در هر جائی، به هر شکل و به هر دلیلی و هر بهانه ای، مستلزم دربر داشتن سه عنصر است. خریدار و فروشنده، به اضافه کالای مورد معامله که رکن اساسی آن می باشد.

خریدار و فروشنده در این معامله، کشورهای قدرتمند جهان هستند؛ که با به کار بردن حق ” وتو ” ی مسخره خویش، همه امور را می توانند به نفع خودشان تغییر بدهند. کالا و دیگر عنصر این معامله هم، کشورهای کم قدرت و عقب مانده ای هستند، که دولتمردان شان قدرت پرست اند؛ و ملت بیچاره شان در بند چنین خودکامه هائی اسیر و گرفتار می باشند. اینها که درون کشورهای خویش، یا از نعمت های طبیعی ارزشمند برخوردارند؛ و یا به لحاظ قرار داشتن در موقعیت جغرافیائی خاص، دارای اهمیت سیاسی نظامی سوق الجیشی هستند؛ کالاهائی می باشند که وجه المصالحه میان همان قدرتمندان دارای سوء نیت، و همین دولتمردان خودکامه و قدرت پرست واقع می شوند؛ تا این شقاوت پیشگان به راحتی بتوانند به معامله غیر انسانی و ضد بشری خودشان بپردازند!

سوری ها نیز بیچارگانی هستند، که حضرات قدرتمند و قدرت پرست، با ایشان چنین نموده اند. ماههاست که عزیزان شان به دست اسد جنایتکار به قتل می رسند؛ و معامله کنندگان مشغول داد و ستد های پنهانی با یکدیگر بودند و به کار اسد هم کاری نداشته اند. اکنون که با یکدیگر به توافق رسیده یا نرسیده باشند؛ در هر دو صورت کشور و ملت سوریه را، مانند همان مرغ و گوسفند عزا و عروسی قربانی مطامع شخصی خودشان می کنند!

آقای اوباما، آقای پوتین، خسته نباشید؛ بالاخره در طول این سی ماه( کمی بیشتر یا کمتر)، کار را به کجا رسانیده اید؟ کدام کشور ها را میان خودتان تقسیم نموده اید؟ کدام ملت ها را مانند افغانستان و عراق و سوریه به خاک سیاه نشانده اید؟ تا به کجا می خواهید پیش بروید؟ کشور بعدی کدام مملکت سیاه بخت و کدام ملت سیه روز دیگر است؟ چقدر شرافتمندانه و بشردوستانه مشغول آموختن مفهوم ” دموکراسی ” به ممالک و ملتهای جهان سومی هستید؟ دست مریزاد!

” برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی

که درنظام طبیعت ضعیف پامال است “!

تابستان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلیبیانیۀ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور با عنوان “نامه به دکتر احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در باره نقض فاحش حقوق بشر در ایران”
مقاله بعدیاعطاء جایزه یک عمر فعالیت هنری فستیوال فیلم ونیز به خالق ˝جن گیر˝
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.