پندی از « وینستون چرچیل » !

0
424

به یاد می آورم که در زمان کودکی ام ، به کسانی که « مخ شان » خوب کار می کرد می گفتند: « طرف چرچیل » است !

از همان موقع اشتیاق زیادی برای بیشتر شناختن آن سیاستمدار نامدار بریتانیای کبیر داشتم !

به همین دلیل وقتی که در سنین نوجوانی ام بودم ؛ کتاب های مربوط به او و زندگی خصوصی و اجتماعی اش را مطالعه می کردم !

در یکی از آن کتاب ها در مورد « پر کار » بودن چرچیل مطالب جالبی وجود داشت . از وی پرسیده بودند : چگونه اینهمه کار می کند و کم تر استراحت می نماید ؟ آن سیاستمدار معروف پاسخ داده بود : « من به اندازه نیازم استراحت می کنم ؛ و هرگاه که خسته می شوم در همان اتاق کارم چند دقیقه سرم را روی میز می گذارم و می خوابم . » ؛ پرسش کننده سؤآل بعدی را مطرح کرده و گفته بود: چگونه پس از آنهمه کار با یک استراحت چند دقیقه ای خستگی او ( چرچیل ) رفع می شده و به کارش ادامه می داده است ؟!

چرچیل در پاسخ به او گفته بود : « آری آدم ها با خوابیدن انرژی بیشتری می گیرند نه با خوردن ، این جریان در مورد افراد مختلف متفاوت است . به خصوص برای آنانی که فقط در باره خودشان دارای مسؤلیت نیستند . بلکه راجع به دیگران هم این احساس را دارند . یک فرد مسؤل نمی تواند بیشتر اوقات خودش را در خواب بگذراند ؛ و از انجام دادن وظایفش طفره برود. » !

من که خودم هم دچار مقوله « کم خوابی » هستم . این موضوع را کاملا درک می کنم ؛ و برایم تعجب بر انگیز است . که افرادی با داشتن مسؤلیت های فراوان ، بیشتر وقت خودشان را در خواب باشند و از وظائفی که دارند غفلت می نمایند ؟!

به پندار من ، خواب هم دارای دو جلوه حقیقی و مجازی است . بعضی ها به گونه طبیعی زیاد می خوابند ؛ و عده ای هم در بیشتر مواقع دچار بی خوابی های مفرط می شوند و با استفاده کردن از دارو به خواب می روند . اما تعدادی از آدم ها ، جهت آنکه ناگزیر به پاسخ دادن به مخالفان و معترضان کنش های شان نباشند ؛ خودشان را به خواب می زنند !

این جریان را می توان در مورد سیاستمداران کنونی در دنیا ، و به ویژه در سرزمین خودمان هم مشاهده نمود. و به این نتیجه رسید: اگر ملت یک سرزمین دچار مشکلات فراوان می شوند ؟ مفهوم آن این است ، که مسؤلان کشورشان ، یا بخش بزرگی از زندگی خود را در « خواب غفلت » می گذرانند ؛ و موقعیت مردم سرزمین زیر سلطه شان هیچ اهمیتی برای آنها ندارد . و یا به طور مصنوعی خویشتن را خسته و خواب آلود نشان می دهند ؛ تا آنانی که چشم امیدشان به آنهاست ؛ انتظارات زیادی از ایشان نداشته باشند !

در زمان نخست وزیری چرچیل در بریتانیا که کشور بزرگی هم نیست . بسیاری از ممالک جهان از جمله استرالیا ، اندونزی ، کانادا و مراکش و چند کشور آفریقائی دیگر در مالکیت استعماری انگلستان بود ؛ و دولتمردان این سرزمین کوچک اروپائی ، از تمامی امکانات طبیعی و غیر طبیعی موجود در آن مستعمره های بزرگ و کوچک بهره مند می گشتند !

این موضوع فقط در کشور انگلیس مصداق نداشت ؛ بلکه در برخی دیگر از ممالک اروپائی مخصوصا اروپای غربی هم استیلا یافتن بر کشورهای دیگر رایج بود . و به این جهت به ممالک « استعمار گر » شهرت داشتند !

یکی از شهروندان آلمانی دارای دو جایزه « صلح » و « ادبیات » نوبل ، در اوائل نیم قرن اخیر ، که او هم در شناختن فرهنگ و ساختار اجتماعی مردم آفریقا انگیزه های زیادی داشت . « آلبرت شوایتزر » پژوهشگر ، موسیقیدان ، پزشک و نویسنده معروف آلمانی بود ؛ که علاقه فراوانی به شناختن تاریخ و فرهنگ ساکنان دیگر بخش های کره زمین به ویژه آفریقا داشت !

به همین دلیل برای گسترش دادن به پژوهش های خودش ، به سفرهای طولانی مدت در کشورهای غیر اروپائی مخصوصا ممالک توسعه نیافته می رفت . تا تحقیقاتش در باره فرهنگ های دیگر را به اتمام برساند !

آلبرت شوایتزر با استفاده از چند تن از بومیان ممالک آفریقائی ، و راهنمائی های آنها ، به سفرهای طولانی مدت در آن خطه از جهان می رفت ؛ و خاطرات ارزشمند و نتایج سفرها و سیاحت های خودش در آن سوی جهان ، و به خصوص در آفریقا را ، در نشریات آن زمان درج می کرد . و در این رابطه خدمات شایان توجهی به بشریت نموده است !

هر آدمی در هر موقعیتی می تواند به همنوعان خودش کمک بکند . چرا که خصیصه مهر و محبت یکی از ویژگی های نسل بشر است ؛ که از طریق آن ، هم دوستان بیشتری می یابد ؛ و هم می تواند به جامعه اش خدمت کند . آنانی که در این مسیر نیستند . ممکن است به چند دلیل نتوانند به چنین اموری بپردازند !

یا اصولا از کودکی شان هرگز مورد مهر و عطوفت اطرافیان شان نبوده اند ؛ تا آن را بیاموزند و در باره بقیه به کار ببرند . و یا درون اجتماع ، مورد کم لطفی های افراد جامعه قرار گرفته و نسبت به بقیه آحاد اجتماع بی تفاوت گشته اند !

این موضوع مختص افراد عادی نیست . بلکه مقامات و صاحبان مناصب مهم در یک کشور نیز ، از این خصیصه که یا از دوران کودکی شان با سخت گیری های اعضاء خانواده و نیز اولیای آموزشی مدارس تحصیلی شان رنجدیده گشته اند ؛ و یا در بزرگسالی دچار فشارهای برآمده از سختگیری های مقامات حاکم بر دیارشان می شوند . استقلال فکری و عملی خود را از دست می دهند ؛ و مانند رباط از اینجا به آنجا می روند و زندگی بدون اراده شخصی خویش را به نمایش می گذارند !

تصور کنید که افرادی با چنین مالیخولیای فکری و عملی ، در یک سرزمین به مقامات سیاسی مهمی برسند . و اختیارات یک کشور و ساکنان آن در دستان چنین بیماران روحی و روانی باشد . در چنین شرایطی تکلیف آن ملت ستمدیده چه خواهد بود ؟ و چگونه خواهند توانست خودشان را از آن مهلکه تاریخی نجات بدهند ؟!

« کار نشد ندارد » ، این تمثیل هدایت کننده در اغلب زبان های رایج دنیا وجود دارد . و مردم می توانند با استفاده از مفهوم امیدبخش آن کارهای بزرگی را به انجام برسانند . اما جهت تحقق بخشیدن به یک آرمان بسیار مهم ( رها شدن از یوغ استثمار بیدادگران در میهن شان ) که یک ایده ملی – میهنی برای آن ملت رنجدیده است . « کار نشد ندارد » زمانی به نتیجه مطلوب می رسد ؛ که آزادیخواهان حق طلب آن مملکت ، به انجام دادن اعتراضات گروه های کوچک خودشان قناعت نکنند . بلکه از میان خود فردی فعال و کاردان را برگزینند . تا او با برقرار کردن ارتباط با رهبران سایر گروه های معترض ، یک تشکل بزرگ ملی را به وجود بیاورند . و هدف شان را به نتیجه ای که مد نظر همگی شان است برسانند !

چون « یک دست صدا ندارد » !

مقاله قبلیپایان مشابهی برای رهبر حکومت آخوندی !
مقاله بعدیپژواک دوستی: پاکسازی دل‌ها از آلودگی برای شکوفایی میهن
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.