دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
متأسفانه بحرانی که در کاخ سفید به وجود آمده و با کنکاش مذاکرات تیم پرزیدنت ترامپ -پیش از انتخابات- با مقام هایی روسی صورت گرفته با “پیگیری جریان هایی در پشت صحنه سیاسی آمریکا” می رود که به یک مشکل هم برای داخل ایالات متحده آمریکا و هم “معضلی برای آینده جهان” بدل شود.
واقعیت این است که مسئولان پرونده ای که درصدد کشاندن پرزیدنت ترامپ به استعفاء یا استیضاح و جانشینی معاونش (آقای پنس) هستند (مشابه وضعیت نیکسون در واتر گیت)، اصلاً متوجه نیستند که قضیه هرگز مربوط و محدود به یک شخص نیست و آن تبعات بسیار وخیمی برای داخل آمریکا و در سطح جهانی خواهد داشت. اول از همه، در سطح داخلی است. پرزیدنت ترامپ انتخاب تقریباً نیمی از مردم ایالات متحده آمریکاست. و مهمتر از آن، نیمی از اقشار مختلف مردمی که صدایشان مدت هاست که شنیده نشده و به ترامپ رأی دادند، “چون وعده های او، پاسخی به درخواست های شان” بوده است، ولو اگر بسیاری از ما نپسندیم. آن هم شخصی که در ساختار قدرت سیاسی آمریکا نبوده و به تازگی بدان پیوسته است. یکی از محسنات دموکراسی نسبت به سیستم های حکومتی دیگر این است که چرخشی است و برای همگان نوبتی و به تدریج امکان به قدرت رسیدن نمایندگان و سیاسیون مورد پسندشان هست. حال اگر پس از چند دهه، نوبت اقشاری رسیده که به ترامپ رأی دادند تا رئیس جمهور شود، ساختار قدرت پیشین، نگذارد که دوره اش تمام شود، و آن را کنار بگذارد و هر کسی دیگر به جایش بیاید، سرخوردگی بی برو برگرد نیمی از این مردم در حاشیه را بدنبال خواهد داشت و قضیه می تواند بسیار فراتر از بی اعتمادی مردم نسبت به ساختار سیاسی موجود آمریکا رود و انواعی از ناآرامی ها و حتی آشوب ها را بدنبال داشته باشد و بحران های نه فقط سیاسی که اجتماعی و طبقاتی را نیز بدنبال داشته و دامن بزند.
علاوه بر آن، در سطح بین المللی نیز تبعات بسیار خطرناکی را بدنبال خواهد داشت. امروز رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا تنها رئیس جمهور یک کشور نیست، بلکه تأثیرگذار بر بسیاری از وقایع و تحولات جهان و حل معضلات و بحران های آن است. در زمانی که بی اعتمادی و بحران بین روسیه و آمریکا در زمان دولت قبل آمریکا، به اوج رسید، انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا خوشبختانه می توانست این دستاورد بزرگ را داشته باشد که شروع دوباره ای برای تعامل آمریکا و روسیه “در جهت حل معضلات جهانی” باشد. چه در زمان پرزیدنت اوباما و چه همین دوران کوتاه پرزیدنت ترامپ همکاری آمریکا و روسیه موجب اول کنترل بحران های خاورمیانه و سپس تلاش در رفع شان بوده که خوشبختانه اکنون به نتایج محسوسی برای هم مردم منطقه و هم دولت های خاورمیانه داشته است. ما با حرکت از تقابل به سوی “تعامل قدرت های جهانی و به خصوص آمریکا و روسیه” توانسته ایم به این مهم دست یابیم. متأسفانه کسانی که برای پرزیدنت ترامپ پرونده سازی می کنند، اصلاً متوجه این قضایا نیستند. آقای پوتین قبلاً جمله ای حساب شده و معنادار به آن دسته از سیاستمداران آمریکا گفت که به نظر می رسد، پرونده سازان متوجه نشدند: «ایالات متحده آمریکا جمهوری موز نیست»، که باید افزود: تا طی دیدار ولو پشت صحنه برخی اعضای کمپین یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری با روسیه یا هر کشور دیگری، چیزی عوض شود. اساساً آقای ترامپ چون پیش از این، در ساختار سیاسی آمریکا خیلی نبوده و عمدتاً مدیری توانا در دنیای تجارت و اقتصاد بوده اطلاعات محرمانه خاصی نداشته که بخواهد رد و بدل کند؛ چه رسد پسر و دامادشان. حال ممکن است به سبب همین دور بودن از دنیای سیاست، حتی مقام های روسی را که با ایشان ملاقات داشته اند، نشناسند یا اندکی کم و زیاد گفته باشند، و خیال می کردند مثل همه کاندیداهای جدی ریاست جمهوری که با نمایندگان کشورهای خارجی تعامل و رایزنی می کنند، کار مشابهی می کردند که توسط اف. بی. آی. شنود شده و توسط رقبا بزرگنمایی شده است. قبلاً هم متذکر شدم، نمایندگان کنگره آمریکا، سناتورها و سیاسیون هر دو طیف عمده ایالات متحده باید توجه کنند برای یکی از بحرانی ترین دوران تاریخ جهان، همکاری روسیه و آمریکا کلیدی است و از این منظر، “ترامپ یک فرصت است” و گرنه باید خود را برای هم ناآرامی ها و بی اعتمادی های فزاینده قشری در آمریکا و هم تداوم بحران های جهانی و حتی احتمالاً “شروع جنگی منطقه ای در خاورمیانه با تبعات غیرقابل پیش بینی جهانی” باشیم. بهتر است اگر هر گونه نارضایتی از پرزیدنت ترامپ دارید، بگذارید تا این برگزیده و نماینده نیمی از مردم آمریکا دوره اش تمام شود و برای انتخابات آتی، روی کاندیداهایی قابل رقابت با آن سرمایه گذاری و برنامه ریزی کنید، نه پرونده سازی و بحران سازی برای رئیس جمهور کنونی. وگرنه توسط رأی دهندگان به آقای ترامپ این گونه ارزیابی خواهد شد که دموکراسی نخبه گرای آمریکا، “برگزیدگان مردم عادی و چه بسا در حاشیه” را برنمی تابد و یکبار هم که کسی از آنان برگزیده شده نگذاشتند که دوره اش تمام شود . دیگر خود دانید.
از طرز مقالات و طرز فکر شما خیلی خوشم میاد امیدوارم همیشه از این مقالات داشته باشین مخصوصا پشت پرده ها
نظرات بسته است