پشت درهای بسته چه می گذرد؟!

0
140

آیا می دانید که چرا مسلمانها، بخصوص سردمداران رژیم آخوندی در ایران، به مورد ” حجاب ” برای زنان مسلمان توجه زیادی دارند؛ و برای آن اهمیت بسیاری قائل هستند؟ وقتی شما در محیطی باشید که در آن، هیچ اجباری برای محجبه بودن خانمها وجود نداشته باشد؛ مثلا در سواحل زیبای دریاهائی، که زنان و مردان در کمال آزادی به ورزش شنا و تفریح مشغول می باشند. در چنین محیطی به ندرت دیده می شود، که آقایان با ولعی که مردان مسلمان به زنی با حجاب نگاه بکنند بنگرند. این امر بدان معنا نیست که مردان مورد نظر، خواص مردی خودشان را از دست داده اند؛ و یا آنکه بی اندازه چشم پاک می باشند. خیر، اهمیت موضوع فقط در بخش حضور ” آزادی ” در آنجاست. چون هیچ نوع محدودیتی در آن مکان برای بودن زنان و مردان نیمه لخت در کنار همدیگر وجود ندارد؛ عطش چشم چرانی و هیزی هم در آنجا نقش خودش را از دست می دهد!

به همین دلیل است که جاذبه حجاب داشتن زنان برای مردان، به ویژه مسلمان هائی که بیشترین مسأله ایشان، مربوط به اندام های پائین بدن آنها می باشد؛ بسیار بیشتر از بقیه زنانی است، که خودشان را سفت و سخت نمی پوشانند. به قول یکی از همین مردان که می گفت: ” وقتی یک زن را می بینیم، اگر بی حجاب باشد، نیازی نیست که در مورد ریزه کاری های اندام او کنجکاوی کنیم. اما با دیدن یک زن باحجاب آرزو می کنیم؛ اگر شده به اندازه یک سکه دوریالی، بتوانیم بخشی از اندام مخفی شده در زیر پوشش حجاب وی را ببینیم.” مفهوم سخن او و همفکران وی، می تواند بیانگر این حقیقت باشد؛ که هر چه محدودیت بیشتر بشود، میزان گریز از آن، و انجام شدن آنچه که ممنوع بوده افزایش می یابد!

از اینرو، موضوع مذاکرات اتمی آخوندها با 1+5 ، بخصوص اخیرا که فقط با آمریکا در پشت درهای بسته جلسه دارند؛ بیش از آنکه متصور باشد ایجاد کنجکاوی نموده است. درصد این کنجکاوی نزد خود سردمداران حکومت اسلامی، خیلی بیشتر از مردمان دیگر نسبت به این موضوع است. البته در شرایط کنونی، این امر در میان جناح اصولگرای رژیم، خیلی بیشتر از سایر مسؤلان غیر جناحی آن می باشد. حکایت هم از این قرار است، که در میان همگی ایشان هیچگونه اعتماد متقابلی وجود ندارد. و از آنجائی که تیم دولت حسن روحانی و خودش، از نظر قشریون رژیم، از ابواب جمعی اصلاح طلبان به حساب می آیند. میزان این بی اعتمادی بسیار بالا می باشد؛ و برای هر دو سوی قضیه نگران کننده تر نیز هست!

همان طوری که این مورد هم اکنون، در میان سناتورهای جمهوریخواه آمریکا، نسبت به دموکراتها به همین منوال است؛ در میان سران درجه دوی حکومت( بخش های پائین تر از رهبر و بیت او و دولت ) اسلامی نیز اینچنین است. جمهوریخواهان بیشترین گله شان از دولت اوباما، مخفی ماندن مفاد مورد مذاکره در پشت درهای بسته است(البته اگر این امر سیاست بازی آمریکا نباشد؟)؛ اصولگرایان رژیم آخوندی نیز به این موضوع اشاره دارند و به آن اعتراض می کنند. مخصوصا نماینده های اصولگرای مجلس آخوندی، خیلی بیش از بقیه به خرمن این آتش دامن می زنند!

در نشست امروز (پنج شنبه سوم اردیبهشت 1394 خورشیدی برابر با 24 آوریل 2015 میلادی)، در وین پایتخت اتریش، مذاکره کنندگانی که برای نگارش متن توافق جامع اتمی تشکیل جلسه دادند بسیار اندک بودند. در این نشست فقط چهار تن مذاکره کننده گرد یکدیگر آمدند؛ تا به این مسأله بسیار مهم بپردازند. معاونان وزرای امور خارجه ایالات متحده و جمهوری اسلامی، به اضافه معاون مسؤل سیاسی اتحادیه اروپا، تشکیل دهنده چنین جلسه پر اهمیتی، که در پشت درهای بسته تشکیل گردید بودند. هیچ خبرنگاری هم در آنجا حضور نداشت؛ چون که قرار نیست تا اطلاع ثانوی، جزئیات موارد مورد مذاکره در این جلسه افشاء بشوند!

خانم وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه آمریکا، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی معاونان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، به اضافه خانم هلگا اشمیت معاون خانم فدریکا موگرینی مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اعضای شرکت کننده در پر اهمیت ترین نشست های مربوط به فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی بودند. وقتی به انتقادهای جمهوریخواهان در آمریکا، و اصولگراها در حکومت آخوندها توجه بکنیم؛ بیش از بقیه اعضای طرفین مذاکره کننده در این انشست ها، این چهار تن که مستقیم در باره نگارش متن توافق جامع مذاکره می کنند؛ مورد بی اعتمادی معترضان می باشند!

حرکت واقعیت در مسیر منطق، بیانگر این حقیقت است؛ که این دو فرد شرکت کننده از سوی آخوندها در این نشست، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی، گزارش مبسوطی از آنچه که در این جلسه و در جلسات احتمالی بعدی گذشته و بگذرد را، جهت آگاهی مافوق شان تنظیم نموده و به او تحویل خواهند داد. بنابراین آنچه که ایجاد شبهه می کند؛ فقط این دو تن نیستند؛ بلکه کلیت دولت یازدهم به ریاست شیخ حسن روحانی در مظان اتهام قرار دارد!

از سوئی دیگر هم نمی توان کاملا به آنها اعتماد داشت. چرا که در امور سیاسی، یک سیاستمدار ناگزیر است، که در بیشتر مواقع به همه چیز با چشم تردید بنگرد. همین دیدگاه نیز می رساند، از کجا معلوم که این حضرات(روحانی و دار و دسته اش)، در نظر نداشته باشند که با آمریکائیان، جهت براندازی حکومت کنونی جمهوری اسلامی، و بر روی کار آورده شدن حکومت اصلاح طلبان اسلامی در ایران، با این تفاوت که نرم تر از حاکمیت کنونی عمل بکنند سازش نکرده باشند؟!

اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نبوده و نیست؟ اگر محمدجواد ظریف، که سالها در آمریکا بود و کاری هم به سیاست های آنچنانی نداشت؛ اما به مجرد رئیس جمهور شدن روحانی، برای ایفای نقش وزارت خارجه دولت او، به سرعت خودش را به ایران رساند. و از همان موقع نیز، سیاه بازیها و پنهانکاری های مذاکره کنندگان در هر دو سو بیشتر شده است. و اگر روحانی رفیق فابریک سیاستمداران بریتانیای کبیر نبود؛ معترضان و منتقدان دلیلی برای تردید نمودن به اکیپ دولت کنونی را نداشتند. اما اکنون، با توجه به این امور، و نیز با در نظر گرفتن حقایقی از جمله مذاکرات در پشت درهای بسته، می توان به این مورد اشاره داشت؛ که باز هم کشورهای آمریکا و انگلیس در صدد بازی دادن ملت ایران هستند. اما این بار مسآله را مانند رویداد منحوس 57 ، با حضور مردم فریب خورده به خیابانهای ایران نمی کشانند. بلکه با یک کودتای دولتی به این امر خواهند پرداخت. آنهم از پشت درهای بسته!

محترم مومنی

مقاله قبلیاتهام‌زنی عجیب حسن عباسی به روحانی به همراه فیلم
مقاله بعدیتجربه مزه غذاهای ممنوعه در رستوران های زیرزمینی در ایران بدون روسری و مانتو
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.