پس لرزه های عملیات تروریستی در مجلس و در گورستان خمینی !

0
211

در روز هفدهم خرداد سال خورشیدی جاری، حملات تروریستی رژیم ملاها به مجلس شورای اسلامی و محوطه مزار خمینی، که آن را به گروه خودخوانده دولت اسلامی عراق و شام (داعش) منتسب کردند؛ و طی آن هفده کشته و دهها زخمی بر جای گذاشته شد. بعد از یک ماه، پس لرزه های آن عملیات تروریستی داخلی، گریبان دو تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب منفور اسلامی را گرفت. در روز سه شنبه سیزدهم تیر ماه در هفته جاری، یعنی پس از یک ماه بعد از روی دادن حملات نامبرده، دو نفر از فرماندهان سپاه از کار برکنار، و دو تن دیگر به جای آنها به کار گمارده شدند!

خبرگزاری های ایران روز سه شنبه 13 تیر، از انتصاب سردار محمدرضا یزدی، به عنوان فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران خبر دادند. وی که جانشین محسن کاظمینی شده است؛ در جنگ های هشت ساله میان ایران و عراق، فرمانده لشگر عمار یاسر در تهران بوده، و بعد از آن در سالهای اخیر، معاونت حقوقی سپاه و امور مجلس شورای اسلامی را در اختیار داشته است !

انتصاب فرماندهی جدید سپاه در تهران در حالی انجام گرفته است؛ که روز شنبه، اسماعیل کوثری هم، که نماینده دو دوره از مجلس آخوندی بوده، و به تازگی به نیروهای مسلح بازگشته، فرماندهی قرارگاه ثاراله سپاه در تهران را بر عهده گرفت. حملات تروریستی به مزار خمینی و یک ساختمان از مجلس شورای اسلامی در قلب پایتخت کشور، که در روز هفدهم خرداد امسال صورت پذیرفت؛ و هفده کشته و دهها زخمی را برجای گذاشت؛ و داعشی های اصلی احمق هم(آش نخورده و دهان سوخته)، مسؤلیت آن را پذیرفتند؛ و در این رابطه اعلام نمودند؛ که مردم ایران منتظر عملیاتی شدن حملات شدیدتری از سوی ایشان باشند؛ موجب گشته، که باب اختلافات گسترده تری میان فرماندهان سپاه پاسداران باز بشود!

پس از حملات مربوطه، انتقاداتی نسبت به نحوه محافظت از ورودی های قبرستان خمینی و مجلس مطرح گشته است؛ و موجب بروز اختلافاتی میان مسؤلان حکومتی و نظامیان در کشور گردیده است. چرا که مسؤلیت مستقیم محافظت از اماکن حکومتی و شخصیت ها، بر عهده سپاه پاسداران انقلاب جنایت پیشه اسلامی است؛ و در این رابطه فرماندهان سپاه، بیش از بقیه مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفته اند. هفته گذشته نیز، سپاه یک مانور آمادگی با تروریست ها را، در فرودگاه مهرآباد تهران انجام داده، که طی آن ترس و وحشت زیادی میان مسافران فرودگاه به وجود آمد؛ و یک کشته نیز برجای گذاشت!

به هر روی، محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، روز سه شنبه ضمن تشکر کردن از خدمات محسن کاظمینی، و آرزوی موفقیت نمودن برای محمد رضا یزدی در فرماندهی سپاه محمد رسول الله تهران، جا به جائی ایشان را رسما اعلام نمود. سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ، در سال 1387 خورشیدی، از ادغام لشگر 27 محمد رسول الله و سپاه تهران تشکیل گردید. پیش از محسن کاظمینی، حسین همدانی فرمانده سپاه محمد رسول الله در تهران بود!

این که در یک سازمان حکومتی یا مؤسسه ای دولتی، تغییراتی در پست ریاست و سایر زیر مجموعه های آنها صورت بگیرد؛ امری عادی به حساب می آید. اما، این که در شرایط کنونی، که میان حسن روحانی با فرماندهان سپاه پاسداران، و نیز با سید علی خامنه ای رهبر خودکامه و قدرت پرست انقلاب منحط شان(که صد البته ظاهری و نمایشی است.) ؛ اختلافاتی پنهان و آشکاری موجود می باشند. که تغییراتی اینچنینی در ساختار سپاه پاسداران را به وجود آورده است. و این دگرگونی حکایت از آن دارد؛ که عدم توافق های لازم میان فرماندهان قسمت های مختلف سپاه، نابسامانی برنامه ریزی های ایشان را مطرح می سازد؛ که در راستای اهداف خصوصی ایشان، در قالب مسؤلیت هائی که درون سپاه بر عهده شان است قرار ندارد!

در گذشته نیز به این نکته اشاره کرده بودم؛ که کودتائی نظامی در ایران، در دو بخش در حالت شکل گرفتن است. قسمت نخست آن موقعی آغاز شد؛ که سپاه در سال 1388 خورشیدی، با بالا کشیدن محمود احمدی نژاد از انتهای لیست کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم به بالای لیست انجام گرفت. که در بالای لیست مربوطه، شخصیت های مهمی مانند علی اکبر هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی و علی لاریجانی و چند تن دیگر بودند. اما با وارد شدن آراء تقلبی به نام احمدی نژاد داخل صندوق های رأی گیری، که سپاه به آن پرداخته بود؛ افراد نامبرده در بالا، در آن انتخابات نتوانستند؛ حد نصاب آراء جهت به دست آوردن پست ریاست قوه مجریه در حکومت شان را، به خودشان اختصاص بدهند!

ظاهرا قسمت دوم کودتای مورد نظر نیز، در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری(دوره دوازدهم) شروع شده است. از آنجائی که سپاه و اصولگرایان همدست مقام عظما، نتوانستند ایده شان در مورد رئیس جمهور شدن ابراهیم رئیسی را، که می توانست مانند محمود احمدی نژاد، درب های موفقیت در تجارت های همه گانه، از جمله قاچاق مواد مخدر را، برای ایشان باز بگذارد تحقق ببخشند؛ و تبانی ها و توطئه های پنهانی سید علی خامنه ای با حسن روحانی، سررشته کار را از دست آنها خارج نمود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر آن شده است؛ که قسمت نهائی کودتای مورد نظر را نیز عملی کند؛ و در این رابطه اختلافاتی میان سرکردگان این ” حکومت نظامی درون حاکمیت رژیم ملاها ” وجود دارند. که امکان به تأخیر انداختن عملی شدن آرمان های ایشان را افزایش می دهد!

با علم به این موضوع، که جز سپاه پاسداران، هیچ ارگان دیگری، حتی بیت رهبری و یا دستگاه ریاست جمهوری در مملکت، حاکمیت اصلی جمهوری مخوف اسلامی را در دست ندارند. منطقی به نظر می رسد، که کودتای مورد نظر، از همان روز هفدهم خرداد امسال، با حمله به یکی از ساختمان های مجلس شورای اسلامی، و محوطه مزار خمینی کار خودش را پی گرفته است؛ و اکنون با جا به جائی فرماندهان بخش های مهمی از سپاه تهران، این مهم می رود که به شکل پایانی خود برسد!

چه خامنه ای و روحانی را خوش بیاید؛ و چه نه؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیطرح پیشنهادی سناتور کروز برای آزادی شهروندان آمریکایی محبوس در جمهوری اسلامی
مقاله بعدیحمید بقایی بازداشت شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.