دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
در ميان تمام بدي هايي كه داعش دارد، يك خوبي بزرگ دارد و آن اين است كه هر تله اي برايش بگذاريد، در دام آن مي افتد؛ چون فرمانده دارند، اما رهبر ندارند. يك رهبر افقي را مي بيند فراتر از اهداف و دستاوردهاي نظامي كه هرگز در سقف بينش يك فرمانده نمي گنجد. داعش وارد عراق شد و زماني آن را ترك مي كند، كه دولت و رئيس جمهور دست نشانده ايران ساقط شدند، پاي يك ائتلاف جهاني بر عليه تروريست ها در عراق و مهمتر از آن سوريه باز شد و مناطق مورد مناقشه نيز بدست كردهاي عراق افتاد و امنيت مناطق مختلف عراق از سپاه قدس سرويس هاي امنيتي عراقي مزدورشان گرفته و به مردم محلي هر منطقه سپرده مي شود. شايد تنها اتفاق ناگوارش آن بود كه در شنگال افتاد و اشتباه نيروهاي پيشمرگه در عدم درك تفاوت عقب نشيني با فرار منجر به از دست دادن تعدادي از اين اقليت هاي كهن خاورميانه شد كه اميدوارم از اين دست اشتباهات در سوريه تكرار نشود. حالا داعش در سوريه نيز در “تله تصرف كوباني” افتاد و وسوسه تصرف يك منطقه جديد با وجود حملات شديد هوايي ائتلاف، موجب شد كه كوباني چون طعمه اي داعش را به سوي خود بكشد و اينك پاي نيروي زميني و هوايي تركيه و نيروهاي هوايي و ويژه ناتو نيز به جنگ سوريه كشيده مي شود. قبلاً بارها به همگان تأکید کرده بودم که مسئله در نبرد سوریه زمین نیست، بلکه زمان است و از زمین باید به مثابه طعمه ای برای آدم کشان اسد و آدم خواران داعش افتاده شود. درضمن، کردها که توانستند با موفقیت طی یک عقب نشینی حساب شده تمام مردم غیر نظامی و زنان و کودکان را از کوبانی خارج کنند و اینک تنها رزمتدگان کرد در کوبانی هستند، پس جای هیچ نگرانی نیز نیست. “كردهاي سوريه توجه كنند، دخالت تركيه و ناتو در سوريه طبق شطرنج حساب شده ما پيش مي رود و از اين سبب ورود ارتش تركيه به مناطق كردنشين سوريه نه تنها تهديدي براي كردها نيست، بلكه نيرويي جديد براي دفاع از آن هاست”. همان گونه كه در عراق ديديد، همگان ورود داعش به عراق را فاجعه تصور كردند، اما شطرنج حساب شده ما در آنجا معجزه كرد و ظرف مدت بسيار كوتاهي، هم بازي آمريكا در عراق تغيير كرد و در مسيري معكوس تصحيح شد – در حالي كه در گذشته به نفع ايران و مزدوران عراقي اش بازي مي كرد- و هم در مدتي بس كوتاه و با كمترين تلفات، دولت دست نشانده ايران را در عراق سرنگون ساختيم، هم مناطق سني نشين عراق براي هميشه از زير دست آلوده سپاه قدس و نيروهاي امنيتي عراق وابسته بدان آزاد شد و اين در حالي بود كه اگر مي خواستيم همچون سوريه با نيروي نظامي، مزدوران ايراني را بيرون و دولت دست نشانده شان را سرنگون كنيم، عراق به ويرانه اي چون سوريه بدل مي شد و هم با ورود ائتلاف جهاني به عراق، راه حلي جامع براي نابودي داعش كليد زده شد كه ادامه دارد، ارتش و سرويس هاي امنيتي عراق بازسازي مي شوند و تأمين امنيت هر منطقه نيز به مردم همان منطقه سپرده مي شود و دستاوردهاي بزرگ ديگري كه گام به گام بدان ها خواهيم رسيد، چون بازي هنوز تمام نشده است و رفته رفته به جاهاي شيرين اش مي رسد.
كردهاي سوريه در مناطق خودمختاري اعلام شده شان، از جان مايه گذاشتند و داشته و نداشته شان را با خود تقسيم كردند و در حالي كه در سوريه هيچ جاي امني نبود، رزمندگان كرد سوري به كمك ساير كردهاي منطقه توانستند با نيروهاي رزمي شان از مردم كرد سوريه دفاع كنند و آنجا را امن براي مردم سازند و تشكيلات خودمختاري شان خدمات اساسي به مردم بدهند و كالاهاي ضروي را بدست مردم برسانند و اين خود يك كار بس بزرگ در كشتارگاه سوريه بوده است. با اين همه، شما براي حفظ مردم تان در آينده و تأمين حقوق تان به چيزي بيش از فداكاري نياز داريد و بايد بتوانيد با درايت به سوي آن گام برداريد. مناطق كردنشين سوريه در انزواي همه جانبه قرار دارند و شما براي حفظ مناطق تان حتي در زمينه نظامي در مضيقه اي سخت هستيد، چه رسد اقتصادي وغيره و اين وضعيت نمي تواند براي بلندمدت ادامه يابد و بايد درهاي مناطق كردنشين از هر نظر باز شوند و مردم تان از آن منتفع گردند. ورود ارتش تركيه به مناطق كردنشين بدين معني نيست كه مردم تان به خدماتي كه دولت خودمختارتان به مردم مي دهند، نيازي ندارند و از اين سبب تشكيلات تان پس از ورود ارتش تركيه به خاك كردستان سوريه نيز بايد به مردم خدمات برسانند و در آباداني ويرانه همت گمارند؛ همان گونه كه تاكنون از هيچ كمكي دريغ نكردند. ورود ارتش تركيه به مناطق كردنشين حتي به معني بي نيازي از واحدهاي رزمي مدافع كرد كه در خودمختاري هاي تان كه براي دفاع از مردم تشكيل داديد، نيست و ارتش تركيه -همچون ارتش عراق در مناطق سني نشين- حتي براي كاهش تلفات انساني و نظامي ارتش ترك نياز به كردهاي مسلح منطقه دارد تا به او در كار تأمين امنيت و جنگ با تروريست ها كمك كند. مهمتر از آن، ارتش تركيه و ناتو علاوه بر كمك به كردها در حفظ مناطق كردنشين از دست ترويست ها، به ساير اقوام و مناطق سوريه نيز كمك مي كنند تا با ايجاد مناطقي امن، آنان را از زير آواري كه در همه جاي سوريه امروز سه سال است كه بر سرشان مي ريزد، نجات دهند. بنابراين، ورود ارتش تركيه و ناتو را “با آغوش باز” پذيرا مي شويد كه مانع از نسل كشي ديگري در كردستان سوريه شدند و از آنان چون نيروهاي كمكي براي نجات كردها از دست داعش استقبال گرم مي كنيد و همكاري در تأمين امنيت مناطق كردنشين مي نماييد. كار بزرگ رهبران كرد سوریه و ترکیه در اين مقطع، اول “درك اين شطرنج بزرگ و دستاوردهايش و سپس انتقال آن” به فرماندهان كرد و در نهايت مردم است. گفتگوهاي پ. كا. كا. و كردهاي تركيه با دولت تركيه پس از ورود ارتش تركيه به مناطق شمالي سوريه نه تنها نبايد قطع شود كه بايد با قوت هر چه بيشتر تداوم يابد و مسأله كردهاي سوريه نيز به دستور كار اضافه شد (و اگر لازم شد با تشكيل كميته اي جديد پيرامون مناطق كردنشين سوريه).
كردهاي سوريه نيز هرگز مدعي استقلال نشدند و خواهان ماندن در چارچوب ارضي سوريه بودند و از اين سبب نيز ورود ارتش تركيه و ناتو چيزي را بر عليه شان تغيير نمي دهد و آنان در كشور سوريه آينده در قالب نظامي فدرال يا كنفدرال (كه ترجيح من براي كردها نظام كنفدرال است) مناطق كردنشين با ساختار دموكراتيك شان را خواهند داشت؛ البته در كنار ساير اقوام و مردم سوريه. پس از بهار عربي در هر كشوري كه كار به نبردهاي مسلحانه كشيده شد، عملاً سيستم فدرالي بهترين گزينه نشان داد (كه دلايل و تحليل بيشتر آن را به بعد موكول مي كنم) و در همين عراق در مناطقي كه فدراليسم اعمال نشد، دچار مشكل شدند و حالا بقيه عراق نيز به سوي نظامي فدرال يا كنفدرال مي رود. در يمن نيز كه اولين كشوري در بهار عربي بود كه به سوي نظام فدرال رفت و در ليبي نيز براي اجتناب از جنگ داخلي باز سيستم فدرال مناسب به نظر مي رسد. پس كردها با روي باز پيش به سوي اهداف شطرنج حساب شده براي مردم سوريه.