پرویز پرستویی میگوید: «چیزی که من را این روزها آزار میدهد، تنها این است که جایگزین این نسل کیست؟ بعد این نسل چهکسانی سکاندار این سینما خواهند بود.»
روزنامه بهار گزارش کرد؛ صبح روز پنجشنبه، بیست و ششم آذرماه سال هزار و سیصد و نود و چهار، مجله بخارا و کتابفروشی آینده میزبان پرویز پرستویی، بازیگر تئاتر و سینمای ایران بودند. در ابتدای این نشست علی دهباشی ضمن عرض خیرمقدم از جانب مجله بخارا و کانون زبان و ادب فارسی و کتابفروشی آینده به میهمان جلسه گفت: «گرچه پرویز پرستویی در عرصه هنر کارنامه درخشانی دارد اما هنوز در آغاز راه است.»در ادامه جلسه علی دهباشی از پرویز پرستویی درخواست کرد تا در مصاحبه و نشستی با همراهی ناهید طباطبایی نویسنده رمان جامهدران (که فیلم جامهدران اقتباسی از رمان اوست) به سوالات پاسخگوید.
پرستویی در این نشست گفت: «انگیزه بازیگر شدن در افراد متفاوت است. یکی علاقه بسیاری به بازیگران هالیوودی داشته و دیگری جذابیت خلق نقشی خاص برایش اهمیت یافته و شخصی خواهان شهرت بوده است اما بیاغراق باید بگویم که دربرابر این سوال همیشه گفتهام: درد باعث شد که سراغ بازیگری بروم، نه مطرح شدن».
پرستویی در ادامه با اشاره به فیلم «مارمولک» گفت: «بهیاد دارم اولین باری که قرار شد سناریوی مارمولک خوانده شود؛ آقای قاسمخانی گفتند میشود از آقای پرستویی خواهش کنیم، متن را با لحن و شیوه صحبت یک روحانی بخوانند؟ و من جواب منفی دادم و گفتم دزدی که من در ذهن دارم: داوود عزیز گاوکش، عباس مورچهخور و اکبرمحصل و… است. پرسیدند: اینها چهکسانی هستند؟»
او افزود: « داوود عزیز گاوکش یک «بی.ام.و 2002» قدیمی داشت که عادت کرده بود از پیادهرو برود! اکبرمحصل اینقدر درسنخوان بود که لقب محصلی را به او داده بودند و چاقویی به کمر داشت! عباس مورچهخور کسی بود که هرجا مورچه میدید با انگشتی آغشته به بزاق دهانش مورچهها را میخورد! و… اینها میتوانند رضا مارمولکی باشند که بتواند در سیر تحولی به یک شخصیت روحانی قصه مارمولک تبدیل شود.»پرویز پرستویی دراین جلسه با انتقاد از وضعیت سینمای ایران گفت: «چیزی که من را این روزها آزار میدهد تنها این است که جایگزین این نسل کیست؟ بعد از این نسل چهکسانی سکاندار این سینما خواهند بود. این را نه بهعنوان بازیگر بلکه بهعنوان بیننده میگویم. من نسل دیگری را نمیبینم! قصد توهین به جوانترها ندارم اما سینمای ما و بازیگری ما شکست خواهد خورد. دراین سینما چهار تا پدرگیر نمیآوریم و چهار مادر پیدانمیکنیم!»