پرسشی هائی که فقط یک زن به خود اجازه مطرح نمودن آن را داد!

0
160

از سالی که برجهای دوقلو در پنتاگون، مورد حمله هواپیما قرار گرفتند. از موقعی که این حمله، به بزرگترین گروه تروریستی آن زمان، به گروه ” القاعده ” نسبت داده شد. از هنگامی که گروه دیگری از تروریست های وحشی، با نام ” طالبان ” در کشورهای افغانستان و پاکستان، به جنایات وحشیانه بی شماری دست زدند. از وقتی که نظامیان آمریکائی، به بهانه مبارزه با این دو گروه خطرناک، در کشورهای افغانستان و عراق، برای خودشان پایگاه نظامی تدارک دیده و در آن مستقر گردیدند!

 و از چند ماه پیش، گروهی دیگر، که به غایت شرورتر از القاعده و طالبان است؛ در کشورهای سوریه و عراق، دست به کشتارهای بسیار فجیع و ددمنشانه ای می زنند. و نیز از آن باب که تمامی این رویدادهای تأسف بار، پیوسته در همه اجلاس های سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح گشته؛ و همواره نیز نتیجه قانع کننده ای از آنها عاید نشده است. سؤآلات بی پاسخی وجود دارند، در مورد این قتل های قرن بیست و یکمی، که با شیوه های عصر حجری در صدر اسلام به انجام می رسند؛ در اذهان بیشتر مردم جهان مطرح می شوند؛ که یا هیچ جوابی برای آنها نمی یابند؛ و یا هیچگاه جرأت مطرح نمودن آنها را در مجامع عمومی و رسانه های گروهی و بین المللی نیافته اند!

سرانجام امسال، در نشست سالانه مجمع عمومی اعضای سازمان ملل متحد، که بیشتر سخنرانی ها و بیاناتی که نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل ایراد می کردند؛ حول محور موضوع ” دولت خلافت اسلامی ” معروف به ” داعش ” دور می زدند. در میان همه این سخنرانی ها، از وسط آنهمه یلان صاحبنام اعضای سازمان ملل، که در اجلاس امسال شرکت داشتند؛ از بین مردانی که رؤسای جمهور، یا فرد برجسته دیگری از یک کشور عضو سازمان، که جهت شرکت در مجمع عمومی به نیویورک رفته و در مقر سازمان ملل متحد حضور به هم رسانیده اند. یک زن دلاور، یک بانوی شجاع، که شهامت اش بسیار بیشتر از دیگر هم ترازان او در آن نشست بود و هست. مهمترین سؤآلاتی چندین ساله را، که در حال منجمد شدن در مغز های پرسشگران آن بود؛ توسط ریاست جمهوری دلاور کشور آرژانتین، خطاب به تمامی شرکت کنندگان در اجلاس مورد نظر مطرح گردید!

خانم ” کریستینا فرناندز ” رئیس جمهور کشور آرژانتین، جملاتی پرسشی را چاشنی سخنان خویش قرار داد و خطاب به مخاطبین حاضر و غایب خود بیان نمود؛ که بیشتر خبرگزاری هائی، که همه سخنرانی های این نشست را، به طور زنده و با پخش مستقیم به سراسر گیتی می رساندند؛ و همزمان با سازمان ملل متحد، در رسانه های زیادی در دنیا پخش می شد؛ یکباره از ادامه پخش زنده سخنان خانم کریستینا فرناندز دست کشیدند؛ و از ادامه دادن کارشان منصرف شدند و آنرا متوقف نمودند!

این زن شجاع، گفتار خودش را با جملات زیر بیان کرد: ” یک سال پیش در اینجا جمع شدیم؛ رژیم بشار اسد را تروریست معرفی می کردیم و مخالفانش را انقلابی، امروز هم در اینجا جمع شده ایم، که برای نابود ساختن همان انقلابی ها دور هم جمع شدیم؛ که بعدأ معلوم شد که آنها تروریست هستند!

حزب الله را در زمانی در لیست تروریست ها گذاشتید؛ که بعدها معلوم شد که حزب بزرگی هست….؛ ایران را پس از بمب گذاری سفارت اسرائیل در بوینس آیرس متهم کردید؛ تحقیقات ما نشان داده، که ایران هیچ دستی در این بمب گذاری نداشته است! دستور جنگیدن با تروریسم القاعده را، بعد از یازده سپتامبر صادر کردید؛ و به این بهانه رفتید در عراق و افغانستان هرکاری دلتان خواست انجام دادید. که هنوز این دو کشور، از تروریسم به طور اساسی شکایت دارند و رنج می برند!

پیدا بود که غزه دارد بمباران می شود؛ و جنگی که اسرائیل راه انداخته هولناک است؛ با این که تعداد زیادی فلسطینی کشته شده اند؛ با این حال، شما فقط به موشک هائی که در اسرائیل منفجر می شدند؛ و خسارت جدی به بار نمی آوردند؛ اهمیت قائل شده و به آن بها می دادید!

امروز هم اینجا جمع شده ایم، که دستور بین المللی در مورد مجرم بودن داعش، و جنگیدن با آن را صادر کنیم؛ در حالی که داعش حمایت شده کشورهای معروفی است که شما آنها را می شناسید؛ و دوست کشورهائی ، که اعضای بزرگی از این سازمان می باشند هستند!

خانم کریستینا فرناندز، که سرفصل های مهمی از اتفاقات چند ساله اخیر را، که فجایع زیادی در جهان به وجود آورده اند؛ بیان می کرد تا بتواند پرسش بسیار پر اهمیتی را در آن نشست مطرح سازد. اما با متوقف شدن ارسال آن خبر به همه دنیا، که به صورت زنده انجام می شد؛ و پس از قطع شدن پخش زنده ادامه آن سخنان، کسی در بیرون از مقر سازمان ملل متحد، از ادامه آن چیزی نشنیده است. به هدفی که با بیان آن جملات، قصد دسترسی به آن را داشت؛ چه در ادامه بیاناتش مطرح کرده باشد و چه نه رسیده است. به پیامی که در نظر داشت به همه گیتی برساند؛ به خوبی دست یافت و پیام اش را رساند!

تا به کی کشورهای موسوم به قدرت های بزرگ در جهان، به خودشان اجازه می دهند؛ که به بهانه ایجاد مفهوم واقعی دموکراسی، در کشورهائی که از آن محروم می باشند؛ به آنها حمله ور گشته و درون آنها اطراق نمایند؟ یا برای تحقق بخشیده به همین هدف، حکومت های مورد قبول اکثریت مردم آن سرزمین می باشند؛ با ایجاد گروه های تروریستی که دست پرورده خودشان هستند؛ ملت ها را بفریبند و حکومت های آنها را سرنگون کنند؟ اینها اگر مایل هستند که کاری مفید برای مردمان همه دنیا انجام بدهند؛ چرا چندین سال است که پشت سر هم، برای آزار دادن همه ساکنین جهان، گروه های جنایت کاری مانند جمهوری اسلامی، القاعده، طالبان و داعش را طراحی نموده؛ و آنها را به جان مردم بی گناهی چون ملت های مظلوم ایران و افغانستان و عراق و سوریه و ….. انداخته اند؟!

محترم  مومنی

مقاله قبلیهشدار مجدد بنیامین نتانیاهو به باراک اوباما در مورد توافق با ایران
مقاله بعدیانتقال آقای کاظمینی بروجردی برای اجرای حکم اعدام
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.