پرزیدنت جان اف کندی: ” بیائید هیچگاه از مذاکرات نترسیم. “!

0
144

جمله بالا بارها و بارها توسط حسین باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده، به نقل از پرزیدنت کندی در محافل مختلفی که سخنرانی داشته بیان گردیده است. این بار، با توجه به فضای خوش بینانه ای که در میان مذاکره کنندگان حاضر در لوزان سوئیس، و البته میان بیشتر کسانی که از طریق رسانه های گروهی مذاکرات اخیر را تعقیب می نمودند برقرار بود؛ و نیز پس از آماری که در ارتباط با سنجش نظر مردم آمریکا، به وسیله یکی از مؤسسات آمار در این کشور به عمل آمده بود؛ که نتیجه آن اعلام رضایتمندی 59% از مردم آمریکا، نسبت به ادامه مذاکرات میان کشورشان و جمهوری اسلامی است؛ آقای رئیس جمهوری ینگه دنیا، زیادی خوش خوشان شان شد، و بسیار بشاش و آسوده خاطر، در مراسم افتتاحیه مرکز کندی در بوستون، باری دیگر آن را تکرار کرد؛ و سرآغاز شروع سخنان خویش گفت: ” بیائید هیچگاه از مذاکرات نترسیم. ” او که تا چند روز پیش، شاید هنوز همین حالا نیز، از واکنش های ملت آمریکا بخصوص جمهوریخواهان، نسبت به روش های دیپلماسی خودش در مورد مماشات سیاسی وی با جمهوری اسلامی، دچار نگرانی عمیقی بوده و هست؛ اکنون دیگر دست کم در ظاهر امر، در هر برنامه ای سرش را بالا می گیرد؛ تا از روش پیشنهادی خودش در این ارتباط دفاع نماید!

مرحله اول ضرب الاجل، جهت رسیدن به یک توافق جامع، در مورد مذاکرات هسته ای 1+5 با جمهوری آخوندی، که تا غروب تاریخ معین شده(روز سه شنبه 31 مارچ 2015) به هیچ نتیجه مشخصی نرسید؛ و مذاکره کنندگان ناگزیر گشتند، که فعلا موضوع ” توافق جامع ” را به ” تفاهم ” در باره جزئیات موارد مورد گفتگو میان خودشان بدل نمایند. موجب گشت که مذاکره کنندگان، تا پاسی از شمامگاه همان روز(سه شنبه 31 مارچ 2015) به کارشان ادامه بدهند. ولی چون همچنان به هیچ نتیجه ای در این رابطه نرسیدند؛ تا ساعت شش بامداد روز چهارشنبه یکم آوریل 2015 آن را ادامه داده و دنبال بکنند!

اما باز هم، از آنجائی که همچنان هیچ نتیجه ای عایدشان نگردید؛ مورد رسیدن به ” تفاهم ” در جزئیات کار را، به تنظیم نمودن یک بیانیه، و ارائه آن به جهانیان اختصاص دادند. و ادامه کار جهت دسترسی به یک ” توافق جامع ” در باب کلیات و جزئیات این مسأله را، برای تا مرحله دوم این ضرب الاجل (ماه ژوئن سال جاری میلادی، برابر با یازدهم تیر 94 خورشیدی) به تصویب رساندند!

اگر بنا بود که این کار به سامانی منطقی منتهی بشود؛ که با عدم دسترسی آخوندها به سلاح هسته ای، و لغو شدن تحریم های بین المللی علیه ایشان خاتمه بیاید؛ در همان سالهای نخستین شروع این مذاکرات(از 1382 خورشیدی) ، تا به حال، نتیجه ای را که در نظر داشتند به دست می آوردند. ولی چرا تا کنون چنین امری تحقق نیافته؟ با آنکه هیچ موردی از جزئیات یا حتی سرفصل کلیات مباحث مطروحه میان ایشان، به گوش احدی نرسیده است؛ این موضوع خیلی هم مسأله غامض و ابهام برانگیزی نیست و نباید که باشد. ولی شکل ظاهری جلسات مورد نظر، که در آنها به طور مستمر سه گروه دو تا چند نفری، که به طور مجزا با هم گروه های خودشان، مشغول مذاکره در ارتباط با این مسأله هستند؛ بیشتر از اصل موضوع مبهم و غامض جلوه می کند!

این مورد که، وزرای امور خارجه همه گروه های شرکت کننده در مذاکرات، خودشان با هم نشست خصوصی دارند. معاونان ایشان نیز با یکدیگر در نشستی مشابه اما جداگانه شرکت می کنند. آقای صالحی مسؤل سازمان انرژی هسته ای و امنیت ملی جمهوری اسلامی نیز، با همتای آمریکائی خودش سوای دیگران با هم به مذاکره می پردازند؛ موجب می گردند؛ که ذهنیت همه کسانی که در انتظار دریافت کردن نتیجه نهائی در این مورد می باشند؛ به خطا بیفتند و آن را بیش از آنچه که هست غامض و پیچیده انگار کنند!

از باب آنکه، اینهمه انسان هائی که در کل جهان، در انتظار دریافت نمودن حاصل این گفتگوها می باشند؛ نباید اجازه بدهیم که اوقات ارزشمند اینهمه از آدمهای دنیا تلف بشود. بنابراین با حضور ذهنی که از کنش های همه ممالکی که نمایندگان ایشان در این نشست ها شرکت دارند داریم؛ به خاطر رفع ابهام، و به جهت جلوگیری کردن از تلف شدن وقت همگان، به سبب پیشگیری از بیشتر هزینه کردن کشورهای شرکت کننده در این مذاکرات، که برای رفت و آمدهائی که در این مورد دارند سرمایه گذاری می کنند. خودمان می توانیم، به آسانی نتایج زیر را اعلام نمائیم!

رئوس نتیجه ای که ما از آخرین نشست 1+5 با نمایندگان شرکت کننده از سوی حکومت آخوندی می توانیم مطرح کنیم؛ به شرح زیر است: – پنج قدرت بزرگ جهان به اضافه آلمان، پس از این اجازه خواهند داشت؛ که به طور مستمر و بدون هرگونه پنهانکاری که تا کنون در ارتباط با روابط تجاری خویش با جمهوری پلید اسلامی داشته اند؛ با غائله ای که از طریق این مذاکرات برپا نموده اند؛ بیش از پیش به سوء استفاده های همه جانبه خویش بپردازند!

– شورای امنیت سازمان ملل متحد، تا رسیدن گروه های مذاکره کننده، به نتیجه ای منطقی از نظرگاه شخصی خودشان( تحقق بخشیده شدن به آرمان دیرینه شرکت کنندگان در این نشست ها، جهت تقسیم نمودن ایران بزرگ، به چند ایرانستان کوچک، که همگی شان بتوانند به راحتی بر هر یک از این ایالات مستقل در ایران استیلای کامل داشته باشند.) ؛ – جلوگیری نمودن از خواسته بسیار مهم سران رژیم آخوندها، جهت تثبیت کردن برتری جمهوری اسلامی در منطقه و میان سایر ممالک اسلامی. – اهمیت ندادن به آنچه که از عدم توجه به حقوق بشر در ایران می گذرد؛ و باز گذاشتن دست این نامردمان به هر بلائی که می خواهند بر سر مردم بی پناه میهن ما بیاورند. – فریب دادن متحدان بین المللی آمریکا، برای آنکه هیچ بیمی از خطرناک بودن جمهوری اسلامی برای بقای خودشان نداشته باشند. – و سرانجام، ابقای این حکومت ننگین و جنایت پیشه، در ادامه دادن به حاکمیت عاری از آزادی و دموکراسی خویش، تا که بعدها نیز همچنان با سبوعیت هر چه تمام تر، از اجرای هر گونه ظلم و ستمی نسبت به مردم رنجدیده ایران کوتاهی نکنند!
– تردیدی ندارم، بعد از خاتمه یافتن تاریخ نهائی ضرب الاجل در سه ماه آینده، هر بیانیه ای که در این رابطه انتشار بیابد؛ مفاد آن طوری تنظیم یافته باشد، که هر انسان خردگرای منطقی، جز نتیجه زیر را، از کارزار یارده ساله مذاکرات هسته ای قدرتهای بزرگ گیتی با جمهوری واپسگرای اسلامی به دست نیاورند: ” شما نیروگاه نطنز را برای غنی سازی بسیار محدود صلح آمیز فعال نگه دارید. نیروگاه فوردو را به ادامه پژوهش های علمی در مسائل فیزیک مورد استفاده قرار بدهید. نیروگاه اراک را تا حدی فعال بدارید که بازدهی آن فقط در نیروگاه نطنز جهت تولید انرژی صلح آمیز اتمی به کار گرفته بشوند. همه سوخت هائی را که بعد از تولیدات هسته ای خودتان باقی می مانند را، یکسره به خارج از ایران، مخصوصا به همسایه شمالی تان روسیه تزاری بفرستید. در ازای همه این عقب نشینی ها، تا می توانید جوخه دار را برپا کنید و مردم بی گناه یک سرزمین کهن و آبرومند را از هستی ساقط نمائید. چرا که در آینده باز هم، فرصت کافی خواهیم داشت؛ با بهره گیری از اندرز گرانبهای رئیس جمهور پیشین قوی ترین کشور جهان، پرزیدنت شهید! جان اف کندی، شعار بدهیم: ” بیائید هیچگاه از مذاکرات نترسیم. “!

محترم مومنی

مقاله قبلیترکیه امیدوار است که با توافق اتمی، صادراتش به ایران افزایش یابد
مقاله بعدیامام جمعه موقت تهران: تیم مذاکره کننده هسته ای براساس فرموده رهبری عمل کرد؛ باید به ظریف تبریک گفت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.