پاسخ کنایه آمیز روحانی به مخالفان او و عملکردهای دولت یازدهم!

0
234

اخیرا از سوی بعضی از زعمای امور در میان سران رژیم آخوندی، نسبت به برخی از عملکردهای دولت حسن روحانی سخنان تند و تهدید کننده ای بیان شده اند. از سرلشگر نقدی ( که درجه سرلشگری اش را نسیه گرفته است ) بگیرید تا مصباح یزدی، هر کدام شان به نوعی در باره موارد پیش آمده در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متتحد سال گذشته، که در آن میان دو وزیر امور خارجه ایران و آمریکا، و نیز دو رئیس جمهوری این دو کشور، مکالمات رویاروی و تلفنی به وجود آمده بود؛ اعتراض لفظی داخل لفافه شان را در مصاحبه با خبر گزاری ها مطرح می نمایند. متعاقب آن، با تکیه به مورد توافقنامه شش ماهه میان قدرتهای بزرگ جهان با دولت یازدهم جمهوری اسلامی، که در نشست با 1+5 به آن توافق دست یافتند؛ انتقادهای شدید الحنی به روحانی و به هیأت اعزامی از سوی وزارت امور خارجه او به محل مذاکرات هسته ای شده است!

انتقاد کنندگان، به ویژه آیت الشیطان مصباح یزدی از بیم آنکه میان ایران و آمریکا رابطه سیاسی و اقتصادی برقرار بشود؛ بخصوص اگر این امر توسط دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی تحقق بیابد؛ از آنجائی که نمی خواهند بدون صلاحدید تندروهای اصولگرا چنین مهمی از سوی اصلاح طلبان صورت بپذیرد؛ و این موضوع ضمن آنکه توفیقی برای روحانی و دولت وی را رقم خواهد زد؛ سرشکستگی رقبای آنها را نیز پیش خواهد آورد. می کوشند که به هر وسیله ای که شده، در این رابطه لکه های ننگی بر موجودیت این دولت بنهند؛ و با این شیوه او را در همین نخستین سال ریاست اش بر قوه مجریه جمهوری اسلامی بی اعتبار کنند!

از اینرو، احتمال دوستی مجدد میان ایران و آمریکا را، چنان چماقی در دست گرفته اند و بر سر حسن روحانی و دولت وی می کوبند. ظاهرا رئیس جمهور نیز صبر ایوب داشته، که از شروع این انتقادهای تحقیرآمیز سکوت نموده بود تا در مراسم 22 بهمن امسال، که به روال همه این سی و پنج سال رنج و تعب و نکبت و آزار برای مردم ایران، و دست درازی به دار و ندار ایشان توسط جمهوری اهریمنی اسلامی، سخنران مراسم 22 بهمن رئیس دولت وقت می باشد؛ پاسخ نسبتا دندان شکنی را به منتقدان خود و دولت خویش بدهد!

روحانی در مراسم 22 بهمن 92 خورشیدی( مصادف با سه شنبه یازدهم فوریه 2014 میلادی)، ضمن سخنان مبسوطی در باره کارنامه 9 ماهه دولت یازدهم به مردم، در ارتباط با نکاتی که مخالفان این دولت، با تکیه بر واهمه داشتن ایشان از ایجاد دوستی میان ایران و آمریکا، اشاره کرد که چنین موردی به هیچوجه مد نظر این دولت نیست؛ آنهائی که اینگونه تصوراتی را از عملکردهای این دولت دارند؛ نیاز به عوض کردن عینک های شان دارند!

بدون تردید در این میانه، ضربات چماق هائی که از سوی دو طرف به سر و کله همدیگر می کوبند؛ نصیب سید علی خامنه ای نیز می گردد. چرا که او نیز خودش تلویحا به جای نوشیدن جام زهر، پیشنهاد ” نرمش های قهرمانانه ” را ارائه داد؛ و بعد از دریافت مخالفت های روحانیون و برخی از نظامیان، لحن سخن پیشین را تغییر داد. او این اواخر در لابلای سخنانی که به شنوندگان پای منبر رهبری اش به ملاقات وی می آیند و می نشینند؛ هر وقت به موضع دوستی های بین المللی ایران با دیگر ممالک دنیا به ویژه با آمریکا می رسد؛ لحن پیشین را کاملا تغییر می دهد؛ تا مورد اعتراضات نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، یا مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار نگیرد!

حفظ نمودن جایگاه خودش در میان همه این گروهها، و کسب دوستی و پشتیبانی ایشان، همواره ناگزیر است که …. ” یکی به نعل بکوبد و یکی به میخ” ؛ چون کار بیشتری از او بر نمی آید. باشد که تا به زودی پایه های پوشالی این جمهوری ضد بشری و سراسر جنایت و حقارت و خیانت، در نهایت سستی و ضعف فرو بپاشد. تا مملکت و ملتی سربلند، که کاملا تاوان سختی را که به سبب فریب خوردنشان از مشتی تازی تبار پرداخته اند؛ از همه محنت های این سی و پنج سال رنج و ستم رهائی بیابند!

زمستان 2572 شاهنشاهی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلیهشدار اوباما به شرکتهای ناقض تحریم های ایران
مقاله بعدیزندانی سیاسی ارژنگ داودی ۸۶ روزاست که در سلول کاملا ایزوله و تحت شدیدترین فشارها و اذیت و آزارها
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.