به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان به نقل از تارنمای کلمه؛ فخرالسادات محتشمی پور در روایتی از ملاقات اخیر با این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و زندانی سیاسی نوشت:
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لاتقل
مست ریاست محتسب باده بده و لاتخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد
پار دمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زدی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
همان سالن ملاقات، همان ملاقات کنندگان منتظر، همان مأمورین، همان تشریفات همیشگی و معطلی ها تا یار بیاید و پرده کنار رود و درد هجران با دم مسیحایی اش التیام یابد برای دقایقی! میلاد پیامبر صلح و دوستی و سلم و بخشش مبارک!
از احوالاتش می پرسم می گوید شما خوب باشید من هم خوب هستم. اینجا کتاب است و مطالعه و ورزش و عبادت و در هر لحظه یاد شماها و دعا برایتان. از کتاب هایی که می خواند می گوید. کتاب نواندیشی دینی و مسئله زن نوشته حجة الاسلام مهدی مهریزی را تمام کرده است که توسط صحیفه خرد منتشر شده است. در همین مرخصی اخیر از میان کتاب های من گزینش کرد و با خود برد و من دلم نیامد بگویم این کتاب را لازم دارم برای احتجاجاتی که این روزهای تحقیر زن و حذف زن و تضییع حقوق زن در مقابل داعشی های وطنی به کار می آید. می گوید مطالعه این کتاب برای کسانی که به مسائل زنان توجه دارند، بسیار مفید است و نکات ارزشمندی در آن آمده است.
مقاله اقلیت های دینی و جامعه ایران نوشته آقای کارن خانلری در روزنامه شرق ۴/۱۰ را هم قابل توجه می داند و خواندنش را توصیه می کند. می گوید یادداشتت را درمورد خانم سیمین بهبهانی در روزنامه شرق خواندم و باز هم دلم خواست قلمی مثل تو داشته باشم! در مورد این قلم همسرجان غلو می کند اما از این که گاه نبشته های مرا می خواند و این نوشته ها خوشحالش می کند، به غایت شاد می شوم. وقتی می گوید نوشته ات در مورد بم را هم خواندم متوجه می شوم که روزنامه او را از بند تنهایی اش به همه جا می برد! در مورد چاپ جوابیه اش در روزنامه رسالت پرسش می کند. می گویم دو هفته ای هست که فرستاده ام اما چاپ نکرده اند و پیغام داده اند که امضای نگارنده پای آن نیست و نمی شود. می گوید با امیر محبیان تماس بگیر و بگو فلانی سلام رساند و گفت از شما انتظار داشتم مانند سیاست روز عمل نکنید چون نزد من حسابتان جداست. در مورد سیاست روز مطمئن بودم جوابیه مرا به اتهامات و افتراهایشان چاپ نمی کنند ولی رسالت پیش از این همه جوابیه های مرا منتشر می کرد اما اینک که در انفرادی هستم ناجوانمردانه در سه سرمقاله و یادداشت هرچه اتهام بوده به من زده شده و حاضر به درج جوابیه من طبق قانون مطبوعات نیستید!
در مورد سخنرانی شریعتمداری در دانشگاه هم نکاتی دارد:
اولا خوشحال شدم که بالاخره شریعتمداری هم فهمید تحریم چیز بدی است و به ضرر مردم و کشور است که این گامی بزرگی به پیش است.
دوم – او اعتراف کرد که آمریکا برنامه قبلی نداشت و به پیشنهاد کسانی در ایران این کار را کرد.
سوم – مانند پیراهن حضرت یوسف باید دید از جلو پاره شده یا از پشت. تحریم های شورای امنیت از اواخر سال ۸۴ شروع شد یعنی سه سال قبل از ۸۸٫
چهارم – اگر این ها واقعا با تحریم مخالف هستند پس کارشکنی نکنند و اجازه لغو تحریم بدهند.
پنجم – من هم با نظر حاج سید حسن آقای خمینی موافقم که سخنرانی از هر کس و با هر موضعی باید در دانشگاه آزاد باشد ولو این که شریعتمداری بیاید و به زمین و زمان ناسزا بگوید چون این به نفع ایران در دوره گذار به دموکراسی است. این گونه سخن گفتن آن ها منطقشان را نشان می دهد و این که چقدر دستشان خالی است که به ناسزاگویی روی آورده اند. ضمن این که همین صحبت ها که حاکی از خالی بودن دستشان است نشان می دهد چرا کروبی و موسوی را بدون تشکیل دادگاه حذف می کنند.
همسرجان خبری خوانده مبنی بر اعتراض مدنی شهروندان به هواپیمایی برای ساعت ها تأخیر را که منجر به دریافت بلیط رفت و برگشت مشهد برای مسافرین خسارت دیده شده است و از این بابت خوشحال است که مردم دارند به حقوق شهروندی خویش آگاه می شوند و آن را مطالبه می کنند و می گوید مردم باید حق خود را بگیرند و چه خوب که در دولت روحانی جامعه به سمت احقاق حقوق شهروندی برود با وجود همه مشکلاتی که دولت دارد و با وقوف به نقش تحریم در ایجاد این گونه مشکلات. اما مهم این است که مردم خود را صاحب حق بدانند و این احقاق حق اتفاقا باید در دولت تدبیر و امید صورت بگیرد ولو این که به دولت فشار بیاید.
وقت تمام است. سفارش امانت های ستم دیده اش را به من می کند و من هم به امید آن که همت شحنه نجف بدرقه راهش باشد، وداعش می گویم.