وندی شرمن: ” همه حاضران مصمم به رسیدن به توافق بودند” !

0
203

واژه ” بودند ” در عنوان این نوشار، که نقل قول از طرف خانم وندی شرمن است، می تواند معنای بسیار عمیقی را به ذهن شنونده یا خواننده این خبر القاء بکند. خانم شرمن که معاون امور سیاسی جان کری وزیر امور خارجه دولت اوباما می باشد؛ در نشست اخیر مذاکرات هسته ای میان گروه 1+5 و نمایندگان جمهوری اسلامی در وین، مذاکره کننده ارشد از سوی آمریکا در این نشست بود. لازم به یادآوری است، که سران حکومت آخوندی در ایران، دیدگاههای بسیار تندی در مورد خانم وندی شرمن دارند؛ و تا به حال خیلی از این نظریات ناموافق و تند خودشان نسبت به او را بی محابا در همه جا نیز بیان کرده اند!

خانم شرمن در مصاحبه ای با صدای آمریکا گفت: ” من و هیأت همراهم ، با آمادگی کامل آمده ایم، که تا در باره همه مسائلی که قرار است در توافق نهائی مطرح شود گفتگو کنیم. به آمریکا و جامعه بین المللی اطمینان بدهیم، که ایران سلاح هسته ای نخواهد داشت؛ و تردیدهای جامعه بین المللی در باره ماهیت کاملا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران برطرف شود. “؛ مصاحبه کننده تلویزیون صدای آمریکا از خانم شرمن پرسیده؛ آیا شما این دوره از مذاکرات را موفقیت آمیز می دانید؟ وندی شرمن در پاسخ به این پرسش اظهار داشته : ” فکر می کنم این گفتگوها، همانطوری که آقای ظریف و خانم اشتون گفتند سازنده بوده؛ و پیشرفت هائی هم به دست آمده؛ و ما اکنون یک چارچوب برای گفتگوهای مان داریم؛ و بر سر مدت زمان گفتگوها، و رویکردهای مشترک به آن توافق، گفتگوهای خودمان را آغاز کنیم و ادامه بدهیم. ” !

برمی گردیم به همان واژه ” بودند ” که اشاره نمودم. ایشان (خانم شرمن ) به خبرنگار صدای آمریکا گفته است؛ حاضران در این دوره از مذاکرات( اعضای دو طرف مذاکره کننده، جمهوری اسلامی و مخالفان فعالیت های هسته ای ایشان)، مصمم به رسیدن به توافق <بودند> ( قبل از شروع شدن رسمی مذاکرات)؛ یعنی از پیش تصمیم گرفته بوده اند که در این نشست، در ارتباط با موضوعات قابل طرح در جلسه مورد نظر، و نیز موضوع اصلی آن( رسیدگی به چگونگی عملکرد آخوندها در سه ماه گذشته، نسبت به صحیح و کامل اجرا نمودن مفاد توافقنامه موقت میان ایشان و مخالفان آنها)، به توافق های ضمنی رسیده بوده اند؛ و شرکت آنها در این جلسه، هیچ مورد جدیدی را به نتیجه نخواهد رساند!

نخستین معنائی که از سخنان وندی شرمن به دست می آید؛ می تواند این مفهوم را داشته باشد؛ که عده ای از طرف کشورهای شرکت کننده، در این مذاکرات حضور صوری(ظاهری و بی تفاوت و بدون هدف) داشته باشند؛ و به نمایش گذاشتن تئآتر دائمی و مضحک روند پیگیری فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی در مکانهای گوناگون را، صرفا جهت نشان دادن ابرقدرتی خویش به روی صحنه بیاورند. تا همه مردم عادی جهان را در این ارتباط، هم به وادی بی خبری از آنچه در خفا انجام می دهند سوق داده باشند؛ و هم آنها را بر سر کاری بگذارند، که هرگز به هیچه نتیجه واقعی در این مورد راه نیابند!

آنچه که باید در این زمینه به نتیجه ای معقول برسد؛ در مجمع عمومی اخیر سازمان ملل متحد، میان حسن روحانی و محمدجواد ظریف از سوی حکومت و دولت جمهوری اسلامی، با پرزیدنت اوباما و جان کری از طرف ایالات متحده آمریکا، در پشت درهای بسته انجام شد؛ و آنها به توافقی که باید می رسیدند رسیده اند. گفتگوهای تلفنی و حضوری این اشخاص با یکدیگر در آن مجمع، پوشیده نگاه داشتن موضوعات مورد بحث میان آنها، پیشنهاد هرگز علنی نشده ظریف به گروه 1+5 پس از مجمع عمومی سازمان ملل، حاکی از آن هستند که نشست های بعد از آن، فقط جلوه ظاهری دارند؛ و تحمیلی که در این رابطه باید با وجود این مسؤلان بی کفایت جمهوری آخوندی به مردم ایران بشود؛ در آن گفتگوهای مخفی نگاه داشته شده، به نتیجه رسیده و آنها با یکدیگر به تفاهمی شفاهی و بر روی کاغذ آورده نشده رسیده اند!

ویژه آنکه در چند ماه پیش خبردار شدیم؛ که سلطان قابوس رئیس حکومت کشور کوچک عمان در سواحل خلیج پارس، با دعوت کردن از شخصیت های هم تراز و رده بالای هر دو کشور آمریکا و ایران برای رفتن به عمان، در آن کشور اسباب به توافق رساندن آنها جهت بیشتر دستبرد زدن به ثروتهای ملی مردم ایران فراهم شده است. سلطان قابوس با آنکه در جنگ داخلی کشورش با نام ” غائله ظّفار” به خاطر کمکهای به موقع پادشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی، و رهائی یافتن از آن شورش درونی به کمک سربازان نیروهای مسلح سه گانه آرتش شاهنشاهی ایران، همیشه وامدار و مدیون کشور ایران است؛ اکنون با چنین خیانتی به مردم ایران، کمال ناسپاسی خودش را به منصه ظهور رسانده است!

مراد کشورهای بزرگ دستیابی آنها به سرمایه های کانی معادن بسیار غنی سرزمین باستانی ایران است؛ و مقصود سران قدرت پرست حکومت ضد بشری و جنایتکار و واپسگرای اسلامی هم، ابقای حاکمیت ننگین خودشان در کشور کهنسال ما می باشد. بدیهی است که هر دو طرف سر سوزنی هم به فکر ملت ایران نباشند؛ و کشورهای سودجو که خودشان را مخالف با فعالیت های هسته ای جمهوری آخوندی به دنیا معرفی می کنند؛ ضعف های ایشان را ابزاری کارساز، جهت تثبیت منافع خویش و تحقق بخشیدن آنها برای بهبود وضعیت نابسامان اقتصادی شان، و انباشتن نقدینگی های بیشتر در خزانه های مالی مملکت شان، اندیشه دیگری نداشته باشند. اما اگر فقط یکی از مفاد توافقهای پنهانی آنها تجزیه ایران به ایرانستان باشد؟ ملت کنونی مملکت ما، در برون و درون مرزهای کشورمان، چنانچه در این رابطه ساده انگاری و سهل انگاری بکنند؛ چه پاسخی به نسل پس از خود خواهند داد؟!

خانم شرمن به خبرنگار صدای آمریکا گفته، تا رسیدن به نتایج نهائی تلاش خواهیم کرد. برای آنها که جهت به قتل رساندن جانی مشهور ” اسامه بن لادن ” با آن عملیات شگفت انگیز، توانسته اند در کشور پاکستان و در میان یک کوه صعب العبور به محل اختفای بن لادن دسترسی داشته و هدف شان را به موقع اجرا بگذارند؛ کشف نمودن فعالیت های مخفیانه و سرّی دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی، نباید چندان کار سختی باشد. مگر آنکه اصل قضیه مسأله بسیار مهمتری از دسترسی آخوندها به سلاح اتمی باشد؛ که این نمایش مسخره مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی را برپا نموده اند؟!

 

 

مقاله قبلیرابرت دنیرو سوگند خورد با اسکورسیزی، پاچینو و پسکی به سینما بیاید
مقاله بعدیدعوی کوئنتین تارانتینو علیه یک سایت خبری در دست‌انداز قانونی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.