سید حسین کاظمینی بروجردی روحانی ، زندانی سیاسی، از مخالفان تئوری ولایت فقیه و طرفدار جدایی دین از دولت در تازه ترین نامۀ خود حاکمان جمهوری اسلامی را به گونه ای روشنتر به انتقاد گرفته و می نویسد: … در قالب ولایت مطلقه فقیه سلطنت خونینی را بر پا کرده اند که سی و پنج سال است یک چشم ملت موحد اشک و چشم دیگرشان خون می باشد.
متن کامل نوشتار ایشان به نقل از بام آزادی در زیر می آید:
روز بیست و پنجم رجب مصادف است با شهادت زندانی سیاسی و اعتقادی، موسی بن جعفر الکاظم، یاد آن بندی مظلوم را در سلول مخوف و موحشم گرامی داشته و از آفریدگار بنده نواز و مهربان ختم غائله استبداد را در هر زمان و مکان مسئلت نمودم.
تاریخ مصلحان و منجیان و مبشران، آکنده از ظلم و خفقان و خشونت و قساوت دیکتاتورانی است که سعی در سانسور حقایق کرده و اهتمام در بایکوت حقوق رعایای بی گناه و بی پناه داشته اند.
امام هفتم ما، آلبوم آزار و اذیت منکران فضیلت و معارضان معنویت است. این منادی الهی که گناهش، افشای ادبیات قدسی و ابلاغ انشات ربوبی بود. در بدترین شرایط محبس و در سخت ترین وضعیت حیاتی تقویم بشریت را آهنگ آزادی داد و رنگ استقلال زد و نوای رهائی بخشید.
او که کیفر تنفس ظهوری در نشئه غیبت را می چشید بر در و دیوار زمان با خون مقدس خود نوشت. أن للحق دولة وللباطل جولة، حکومتهای مردمی و انسان دوست و وجدان گرا، می مانند و رژیمهای خودکامه و شکنجه گر و زالوصفت نابود می شوند . من در این زمانه درد آن الگوی شکیبائی و اسوه استقامت و تبلور ستم ستیزی را با گوشت و پوست و استخوانم درک می کنم و نامش را در روزگار روزمرگی خویش زنده نگه می دارم. به راستی که اعصار تکرار ادوار گذشته است. در آن دوره، یکه تاز میدان رذائل و خبائث و خیانت، عباسی ها بودند و آثارجنائی و ظلمانی مثبوته آنها کلاسهای درس خلفای نامیمون کنونی آنهاست. آن روز بنی عباس به عنوان دیانت، سیاستهای شیطانی خویش را عملی می کردند و در لفافه خلافت نبوی تسمه از گرده امت مسلمان می کشیدند و اینک نیز در قالب ولایت مطلقه فقیه سلطنت خونینی را بر پا کرده اند که سی و پنج سال است یک چشم ملت موحد اشک و چشم دیگرشان خون می باشد. آن روز صدای آزادیخواهانه مبلغان توحیدی را در سیاهچالهای مرگبار خفه می نمودند و امروز نیز میراث بران زرو زور و تزویر سیاست زندان گرائی و محبس گشائی و بندی پروری را اعمال می سازند.
من در این مقطع حساس و خطیر میهن بر بدن ضعیف و نحیف امام کاظم اذان استغاثه می گویم و دست و پا و گردن زنجیر شده آن پیشوای معترضان بی عدالتی را به شفاعت می گیرم تا هر چه زودتر به عمر جهنمی و زندگی ننگین مدعیان شریعت خاتمه آید و پروردگار رئوف به فریاد مردم بی نوا و غارت شده ایران برسد و ریشه حکام جور را بِکند.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران – تهران – زندان اوین
4 خرداد 1393