بحران می تواند در نگاه نخستین دو مفهوم متضاد در موضوعات گوناگون را بیان کند. این دو معنا با توجه به نوع مشکلی که پدید آمده باشد؛ یا به دلیل کمیت و ازدیاد در ارتباط با یک امر ناخوشایند، به موارد ایجاد کننده آن قضیه اشاره می نماید؛ و یا به ناکافی بودن لوازمی ضروری، در برطرف کردن مشکلی که در یک جامعه رخ داده می پردازد. مانند بحران کمبود آب، بحراناپیدمی بیماری های واگیردار، بحران نارسایی های اقتصادی، در سرزمین ثروتمندی مانند ایران، بحران آلودگی در هوای غیر قابل تنفس در تهران، بحران بی سوادی در میان مردم کشور، بحران بی کاری در مملکت، بحران اعتیاد … فحشا… بی خانمانی … کمبود دارو… مسکن و دهها نمونه دیگر از این دست، که در سرزمین مبتلا به وبای آخوندزدگی ایرانزمین، که جایهیچگونه تردیدی، از بی کفایتی و نادانی و عدم مدیریت صحیح مسؤلان در رژیم واپسگرای اسلامی را باقی نمی گذارد!
اما اگر ستاد مبارزه با هر بحرانی، بتواند به موقع و با کاردانی، در برابر هر رویداد غیر منتظره ای بایستد؛ و به موقع به اقدامات لازم مشغول شود. بدیهی است که تا حدود زیادی هیچ مشکلی باقی نمی ماند؛ و هر اتفاقی با هر وضعیت و ابعادی که داشته باشد. هیچگاه کم ترین خللی در اداره یک کشور را ایجاد نکند. اما چنانچه این سازمان خودش، به خاطر مدیریت ناکارآمد،دچار بحران بی خردی و نادانی و کم کاری یا کم سوادی عوامل خویش باشد. می بایست به حال ساکنان آن مرز و بوم، نه آنکه گریست؛ بلکه از بطن وجود و از ته دل زار زد!
با توجه به رخ دادن زلزله مخرب و نیستی آفرین اخیر در غرب میهن مان، دیدیم و شنیدیم و خواندیم؛ که نه ستاد مبارزه با بحران در استان های غربی، بلکه سازمان کشوری مبارزه با هر بحرانی هم، کم ترین اقدامی جهت رساندن کمک های ضروری اولیه به مردم زلزله زده را انجام نداد. البته این امر، زیاد هم اعجاب برانگیز نیست. در شرایطی که هیچ اداره و سازمان و نهاددولتی، حتی بیت بی کفایت رهبری نیز، برای هر چه سریع تر به داد مردم رسیدن، و کم نمودن مشکلات موجود آنان در قیامت زلزله زدگی، یک گام هم برنداشته اند. انتظار هرگونه امداد رسانی از سوی ستادهای بحران در استانداری های مورد نظر، حتی سازمان دولتی مبارزه با به وجود آمدن بحران های غیرمترقبه نیز، ستاد مربوطه ضمن آن که هیچ کار مثبتی برای آسیبدیدگان زلزله انجام نداده است. حتی اظهار عجز و ناتوانی هم نموده است؛ که امکانات لازم برای یاری رسانی به ملت ساکن در بخش های زلزله زده مملکت را ندارد!
ملا علی و ملا روحانی و بقیه ملاهای به اصطلاح مسؤل در این نظام منفور، که همواره بی نظم می باشد. و تمامی دست اندرکاران جمهوری پلید آخوندی در ایران، در نهایت زبونی و پستی، نتوانسته اند کم ترین یاری رسانی را به زلزله زدگان کشور داشته باشند!
از اینرو باید که به ایشان گفت: پس همگی تان سرتان را زمین بگذارید و دست جمعی بمیرید و نابود گردید. اگر در چنین مواقع و اینگونه شرایطی، نتوانید به ملت کمک کنید؟ اگر در صورت نیاز صد در صدی مردم به حکومت خودکامه و دولت جاه طلب و فرومایه، به ویژه در روی دادن چنین رخدادهای غیر منتظره ای، قادر به یاری رساندن به آسیب دیدگان مملکت نباشید؟پس حضور ننگ آمیز و حقارت آفرین تان، در یک سرزمین آکنده از همه گونه نعمت های فراوان، و بهره مند از هر نوع موهبتی که طبیعت به مردم ایران ارمغان نموده و در اختیار ساکنان آن قرار داده است؛ به چه مفهومی است؟!
البته این مهم را، بهتر است ایرانیان درونمرزی توجه داشته باشند. حاکمیتی که در وانفسای قیامتی همچون این زلزله و امثال آن، نتوانند به هنگام و سر وقت به ایشان کمک کنند. چرا بایستی که همچنین راس امور مملکتی باشند. تا همه روزه و در هر ساعت، فقط به فکر بیشتر دزدیدن و چاپیدن دارایی های شما ملت مالباخته و شکست خورده باشند؟!
محترم مومنی