همه ملاقات هائی که مردم جهان با یکدیگر دارند؛ همسان و مشابه یکدیگر نیستند. باید هم که چنین باشد، چون آنهائی که به دیدار کسی می روند؛ این کار را به طور ناگهانی انجام نمی دهند. بلکه از پیش برای روز و تاریخ و ساعت آن نشست دو یا چند نفره، با همدیگر بر سر فاکتورهای سه گانه بالا(تاریخ، روز و ساعت دیدارشان) قرار می گذارند. این کار در دوران گذشته در میهن ما، فقط در باره دیدارهای رسمی در ایران به انجام می رسید. اما اکنون تقریبا آدم های معمولی جامعه نیز، جهت ملاقات کردن با یکدیگر، از قبل با هم قرار می گذارند. همانطوری که در بین ساکنان کشورهای غربی مرسوم است؛ اگر کسی فرد دیگری را ملاقات می کند؛ این کار براساس قراری به انجام می رسد؛ که آنها از پیش در مورد روز و ساعت ملاقات شان با هم به توافق رسیده باشند.
در جهان ما، ملاقات های بسیار رسمی نیز هستند؛ که میان سران کشورهای مختلف صورت می پذیرند. بدیهی است که این دیدارها نیز، بر مبنای قرار قبلی میان آنها تنظیم شده باشد. همه روزه از طریق رسانه های گوناگون، خبرهای مربوط به دیدارهای رسمی دولتمردان کشورهای مختلف را دریافت می کنیم. از آنجائی که نسبت به خصوصیات برخی از این رهبران سیاسی حکومت های وقت در دنیا آشنائی داریم؛ به ویژه آنانی که به دلائل زیاد در مورد ایشان آگاهی های بیشتری یافته ایم. به راحتی می توانیم گمانه زنی بکنیم؛ که چه کاسه ای زیر نیم کاسه هر دو طرف یک ملاقات رسمی نهفته است؟!
از جمله آخرین دیدارهای رسمی که خبر آن همین امروز(دوشنبه دوم آذر 1394 خورشیدی) شکل گرفته است؛ ملاقات رئیس جمهور بسیار سیّاس روسیه آقای ولادیمیر پوتین، با رهبر خودکامه و قدرت پرست جمهوری پلید اسلامی، سید علی خامنه ای است. تقریبا بیشتر ما می دانیم، که دیدگاه های سیاسی این دو تن، در حول محور چه مسائلی دور می زنند. وقتی دو رهبر سیاسی با همدیگر دیدار دارند؛ ضمن مذاکره در باب مسائل کشورهای خودشان، در باره رویدادهای تازه در جهان نیز به گفتگو می پردازند. البته ولادیمیر پوتین، جهت شرکت در سومین اجلاس سران کشورهای صادر کننده گاز طبیعی(اوپک گازی) به ایران رفته است. وی امروز چهارمین شخصیت سیاسی بود؛ که با رهبر سیاسی – دینی حکومت اسلامی دیدار نموده است. پیش از او از صبح امروز، رؤسای جمهور ونزوئلا، قزاقستان و نیجیریه هم با خامنه ای ملاقات نموده اند. اما دیدار رهبر حکومت آخوندی و ولادیمیر پوتین، به لحاظ اهمیت، بیش از بقیه آنها قابل توجه است. و این مهم به سبب مناسبات سیاسی اقتصادی میان دو کشور ایران و روسیه، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد!
مشترکات سیاسی دو دولت روسیه و ایران، پیش از آنکه جهانی باشند منطقه ای هستند. به ویژه در ارتباط با مسأله سوریه و حمایت های سران دو کشور ایران و روسیه از بشار اسد رئیس جمهور جنایتکار سوریه، در بالای فهرست وجوه مشترک میان ایشان قرار دارد. اما دیدار امروز پوتین با خامنه ای، فقط در باره صادرات گاز، که روسیه در مقام نخست و ایران در جایگاه دوم این محصول طبیعی قرار دارند؛ پوشش ظاهری، برای مخفی نگه داشتن موضوع اصلی این ملاقات بود!
سران جمهوری اسلامی، مخصوصا خامنه ای و روحانی به عنوان شخصیت های اول و دوم این رژیم اشغالگر، به خاطر روابط نزدیکی که با حکومت روسیه دارند؛ در تمامی نشست های موسوم به ” مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 ” ، از نمایندگان شرکت کننده روسها در مذاکرات، چشمداشت حمایت های زیادتری را داشتند؛ که البته چشم شان به آنها خیره بود؛ و گوش شان هرگز سخن یاری دهنده ای از آنها نشنیدند. ولی امید زیادی داشتند، که در سومین اجلاس سران ” مجمع کشورهای صادر کننده گاز= اوپک گازی ” ، که از امروز کارش را در ایران آغاز کرده است. بتوانند گلایه های فروان خودشان از روسیه را، نزد رئیس جمهور این کشور مطرح نمایند!
اما همانطوری که هست و همگان می دانند؛ حریف شان آقای پوتین، بسیار رندتر و زرنگ تر از این آقایان بود و هست. زیرا هم به رهبر حکومت ملاها مجال مطرح کردن موضوع انتقاد کردن را نداد؛ و هم با ارائه دو پیشنهاد ظاهرا اقتصادی، ولی در باطن چند جانبه مخصوصا اقتصادی، اجازه نداد که کسی از سران جمهوری اسلامی، حتی رهبری این حکومت، وی را به دلیل عدم پشتیبانی های روسیه در مذاکرات هسته ای، ولادیمیر پوتین را مورد انتقاد خویش قرار بدهند. پیشنهاد های پوتین به آخوندها، فروش صد فروند هواپیمای” سوخو ” (کم با هواپیماهای توپولوف روسها که مرتب سقوط می کنند موجب مرگ دهها ایرانی شده اند؛ حالا در نظر دارند که بقیه مردم را، به وسیله سوخوهای آقای پوتین به قتل برسانند.)، همینطور پیشنهاد دوم رئیس جمهور روسیه به آخوندها، افتتاح نمودن یک بانک سرمایه گذاری به طور مشترک میان ایران و روسیه در منطقه، خبرهای داغی بودند؛ که در بخش اقتصادی ” فایننشال تایمز ” درج شده اند. در این خبر آمده است، که روسیه به دنبال 21 میلیارد دلار صادرات به ایران است!
سی و هفت سال است که سفره ای به وسعت همه ایران، در سراسر کشور ما گسترده شده است؛ و هر کسی در هر کجا که هست(حتی در کشورهای اروپائی و آمریکا)، اگر نتوانند چند شکم سیر از نعمت های بی بدیل و فراوان میهن ما بخورد؛ دست کم با چند لقمه چرب و بزرگ، دستی به این خوان گسترده در سرزمین ما می رساند؛ و دلی از عزا در می آورد. تا آنها هم(طمع کندگان) در اثر بی لیاقتی و بی کفایتی های سردمداران رژیم جنایتکار آخوندها در مملکت ما، خودشان را به فیض برسانند؛ و کشورهای ورشکسته خویش را به نان و نوائی برسانند. چون…. ” شیر خفته را پشه هم نیش می زند” !
محترم مومنی