وقتی روباه و گرگ به هم نان قرض می دهند!

0
146

 رؤسای جمهور ایران و روسیه در بیشکک پایتخت کشور قرقیزستان، هنگام شرکت در اجلاس همکاری های شانگهای، با یکدیگر ملاقات نمودند؛ در این نشست که در روز جمعه 13 سپتامبر 2013 در حاشیه اجلاس مورد نظر شکل گرفت؛ حسن روحانی با ولادیمیر پوتین ملاقات نمود، و از او خواست که به حل بحران اتمی ایران کمک بکند. روحانی در اجلاس همکاری های شانگهای در پایتخت قرقیزستان گفت: ” تا آنجائی که به مسأله اتمی ایران مربوط می شود، ما مایل هستیم هر چه زودتر، در چارچوب معیارهای بین المللی حل شود. ” روحانی همچنین در بخشی دیگر از سخنانش که به روسی ترجمه می شده افزوده است: ” روسیه در گذشته گامهای مهمی در این مدار برداشته است؛ و اینک بهترین فرصت برای برداشتن گامهای جدید فراهم آمده است.” !

دو نکته مهم در این دو بخش از سخنان روحانی جلب نظر می کنند، که به راحتی نمی توان از کنار آنها گذشت. در بخش اول روحانی به حاضران در اجلاس خاطرنشان می کند، که رژیم آخوندی در ایران، برای حل شدن بحران اتمی تمایل زیادی دارد؛ به شرط آنکه با معیار های بین المللی هم سوئی و همآهنگی داشته باشد. و در بخش بعدی گفتارش، به گونه ای سر بسته به پوتین یادآوری می کند؛ روسیه که در گذشته گامهای مهمی برای حل بحران اتمی ایران برداشته، بداند که اکنون بهترین فرصت جهت برداشتن گامهای دیگر در این رابطه پدید آمده است. احتمالا این ” بهترین فرصت ” در منظور سخنان حسن روحانی، برای رئیس جمهور روسیه چنین معنا بشود: ” که ما در شرایط بدی هستیم، چنانچه مانند سابق از حمایت های بین المللی شما و کشورتان برخوردار بشویم؛ این بهترین فرصتی است که شما هم به هر دلیلی که مایل باشید می توانید ما را تیغ بزنید. ” !

حسن روحانی در دیدار با پوتین افزوده که این را فرصتی می داند برای تبادل نظر آنها با یکدیگر، در باره مشکلات حساس منطقه ای، و آن را مسائلی دوجانبه هم توصیف کرده است. به آسانی می توان دریافت، که منظور روحانی از اشاره به مشکلات حساس منطقه ای، و مسائل دوجانبه میان ایشان، همکاری بیشتر دو کشور ایران و روسیه، در باره مشکلات سوریه و پشتیبانی کردن این دو کشور، از بشار اسد جنایتکار، در مقابل تصمیمات تهدید آمیز بین المللی علیه حکومت و دولت سوریه باشد!

اگر با نگاه عمیق تر و دقیق تری به بیانات رئیس جمهور جدید حکومت اسلامی توجه بکنیم؟ نخستین نکته ای که بیشتر جلب نظر می کند، دادن باج زبانی ایشان به همتای روس خویش است؛ و اشارات وی در مورد اهمیت نقش دولتمردان کشور همسایه شمالی، به ویژه ولادیمیر پوتین حین تصدی پست های ریاست جمهوری و نخست وزیری و دوباره رئیس جمهور شدن ایشان در روسیه، بیش از آنچه که باید باشد اغراق آمیز به نظر می رسد. دست کم جلوه های ظاهری موضوع چنین به نظر می رسانند، که روحانی با این سخنان قصد تطمیع نمودن پوتین و دولت روسیه را دارد؛ و با این بیانات به او حالی می کند، که کمک شما به ما، در حل بحران اتمی، و نیز هم آوا گشتن شما با ما، در مورد حمایت کردن از اسد، بی مزد نخواهد ماند؛ پس تعجیل کنید که این بهترین فرصت برای شما در این رابطه است!

مگر آنکه قصد حسن روحانی از مجیزهائی که بار آقای پوتین کرده؛ موارد پنهانی دیگری که مربوط به رابطه های منفعت طلبانه میان سران دو کشور ایران و روسیه است بوده باشد. وقتی روحانی اشاره می کند که روسیه در گذشته گامهای مهمی در حل نمودن بحران اتمی جمهوری اسلامی برداشته است؛ بدون تردید اشاره او به واکنش های کشور روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد است؛ که موقع تصویب و صدور قطعنامه های این شورا، جهت در نظر گرفتن تحریمها علیه ایران، در ارتباط با فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، و بروز بحران اتمی ایران، و تأثیر آن در به وجود آمدن مخالفت های غربی ها با هسته ای شدن جمهوری اسلامی است؛ که کشورهای روسیه و چین، در هیچ نشستی در شورای امنیت، به زیان آخوندها رأی ندادند و اینگونه به پشتیبانی نمودن از آنها اقدام کردند!

جالب است که بدانیم، ولادیمیر پوتین هم در پاسخ به سخنان حسن روحانی در این زمینه ها، گفت: ” ما ایران را یک همسایه نزدیک می دانیم. ” ، ” ما همیشه همکاری های زیادی داشته ایم، حالا هم داریم، و به بیشترین احتمال در آینده نیز چنین خواهد بود. ” دانستن این نکته جالب تر است، که خبرگزاری روسی اینترفکس در همین روز ( جمعه 13 سپتامبر 2013 ) گزارش داده که از پوتین برای سفر به ایران دعوت به عمل آمده؛ و به احتمال زیاد پوتین هم این دعوت را خواهد پذیرفت و به ایران سفر خواهد کرد!

مسلم است که بعد از اینهمه بده بستان لفظی دو رئیس جمهور باج دهنده و باج گیرنده، دومی باید به آنجا برود و نازشصت خودش را از ملاهای نادان این رژیم جاهل بگیرد. اگر نرود، نه فقط امتیازهای بزرگی از مادی و معنوی را از دست می دهد؛ بلکه به لحاظ انجام دادن چنین حماقتی، شهرت نادانی او و جهالت دولت اش در جهان، بیش از آخوندهای باج دهنده خواهد شد. توجه داشته باشیم، اولین جمله ای که پوتین در پاسخ سخنان روحانی گفته این است: ” ما ایران را یک همسایه نزدیک می دانیم. ” !!! این یعنی چه؟ به پندار من مراد آقای پوتین این است، که ایشان هر وقت اراده بکند می تواند گاوهای بسیار شیرده جمهوری پلید اسلامی را، تا آخرین قطره شیرشان بدوشد؛ و از گرده رهبر قدرت پرست آن، تا زمانی که صلاح بداند سواری بگیرد؛ و خود و کشورش را در تمامی منافعی که نصیب ایران بشوند شریک مادام العمر بکند!

این نان قرض دادنهای دو رئیس جمهور به همدیگر، اگر چه که فعلا زبانی به نظر می رسد؛ اما در اولین روزی که آقای پوتین، که به دعوت رسمی حسن روحانی برای سفر به ایران پاسخ بدهد؛ و به آنجا سفر بکند؛ از چارچوب زبانی بودن خارج گشته و جنبه کتبی و قراردادی هم می یابد. در صورت تحقق یافتن چنین امری، که به احتمال زیاد به وقوع خواهد پیوست؛ اگر نگوئیم که خطر بزرگی که آسیب آن بیشتر از ” قرار داد ترکمانچای ” است به ملت ایران لطمه خواهد زد؛ بلکه به همان اندازه، برای مردمی که ملت حقیقی ایرانزمین هستند؛ و کیلومترها از مرام امت جمهوری متحجر اسلامی فاصله دارند؛ ننگین و شرم آور خواهد بود؟!

تابستان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلی«بن افلك» بر صندلي كارگرداني «واسطه» نشست
مقاله بعدییورشها ودستگیریهای فعالین مذهبی،سیاسی و اینترنتی هموطنان بلوچ در سیستان و بلوچستان لاینقطع ادامه دارد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.