وقتی رئیس مجلس خبرگان رهبری از آخر اول می شود!

0
201

احمد جنتی که تا 9 ماه دیگر(اسفند 1395) 90 ساله می شود؛ با آنکه در انتخابات اسفند ماه سال گذشته برای عضویت در مجلس خبرگان رهبری، فقط یک میلیون و سیصد هزار رأی آورده بود. روز سه شنبه چهارم خرداد سال جاری(دیروز)، 51 رأی از تعداد 88 عضو مجلس جدید خبرگان را به دست آورد؛ و برای دو سال آینده به ریاست این مجلس برگزیده شد(منصوب گردید). به گفته یکی از اعضای گروه محافظه کاران در جمهوری اسلامی(جامعه روحانیت مبارز)، این انتخاب را ” تودهنی ” به کسانی نامید،( به اصلاح طلبان)، که به قول او هنگام انتخابات اسفندماه گذشته، برای سرکوب کردن اصولگراها دست به فضاسازی زده بودند!

احمد جنتی که از سوی خامنه ای برای دبیری شورای نگهبان نیز منصوب گشته بود؛ اکنون ریاست مجلس خبرگان رهبری را هم برعهده می گیرد. تازه واردان به این مجلس که در انتخابات اسفند سال پیش از حوزه های مختلف رأی گیری در کشور انتخاب شده و به مجلس خبرگان راه یافته اند؛ بیشترین رأی انتخاب شدن احمد جنتی به ریاست خبرگان را به وی داده اند. با توجه به این حرکت اعضای جدید مجلس خبرگان رهبری، و نیز سخنان حسین ابراهیمی که از اعضای جامعه روحانیت مبارز در تهران که گفته است: ” با فضا سازی هائی که علیه آیت الله جنتی از سوی اصلاح طلبان صورت گرفت؛….. من اصلا تعجب می کنم که آقای جنتی چطور در روز هفتم اسفند رأی آورده است؟” !

وقتی که می گوئیم و می گویند، که همه کارها در این حاکمیت جهنمی، با دوز و کلک و پشت هم اندازی کارگزاران رژیم آخوندی، در هر پست و مقام و سمتی که باشند صورت می پذیرند. بعضی ها می گویند که ما زیادی منفی نگری می کنیم. یکی از مسائلی که به ایرانیاران مبارز در برون و درون مرزهای میهن مان، کمک های شایان توجهی می کند؛ این است که دولتمردان جمهوری پلید اسلامی، و سایر همکاران و همدستان اینها در کشور، به خاطر رقابت هائی که با یکدیگر دارند؛ همچنین به سبب منافع شخصی خودشان، که نمی خواهند از افراد یا گروه های دیگر عقب بمانند. گاهی به گونه باور نکردنی، چنان همدیگر را نزد بقیه لو می دهند؛ که گوئی در حال جنگ و گریز با دشمنان خودشان هستند. به این علت کمک بزرگی به ما می شود، که زودتر به حقایق و اسرار پشت پرده این اشغالگران جنایتکار پی ببریم. و آنها را برای سایر همرزمان خودمان هم افشا نمائیم !

جنتی که در هفتم اسفند 1394 خورشیدی، از تهران کاندیدای عضویت در مجلس خبرگان شده بود؛ با به دست آوردن یک میلیون و سیصد هزار رأی، کمترین رأی حوزه انتخابی خویش را کسب کرده بود. چگونه است که اکنون، از 86 رأی دهنده حاضر در مجلس خبرگان در روز سه شنبه 4 خرداد، با کسب 51 رأی به ریاست این مجلس برگزیده می شود؟ پاسخ به این پرسش زیاد هم مشکل نیست؛ او که در شورای نگهبان دبیر آن است، و در مجلس خبرگان به ریاست آن رسیده است؛ با آنکه در برخی از موارد مورد تمسخر دیگران واقع می شود؛ اما به خاطر نفوذ کلام خویش در میان هم لباسان عبا و عمامه ای خودش، جایگاه مناسب و محکمی نزد سید علی خامنه ای دارد. از آنجائی که رهبری کنونی انقلاب، در شرایط نامناسبی به لحاظ وضعیت جسمانی و موقعیت سیاسی و معنوی اش می باشد؛ نیاز فراوان به کسانی دارد، که با هر گونه نفوذی که ممکن است در جامعه عوام، و یا حتی در میان خواص نیز داشته باشند؛ تا بتوانند در موقعیت های مقتضی او را همراهی نمایند. که تا شاید  از گزند دشمنانی که دارد وی را محافظت نمایند!

از اینرو، پس جای هیچ شک و شبهه ای نیست، همانی که احمد جنتی نود ساله را به دبیری شورای نگهبان منصوب می کند؛ ایادی خویش را، جهت به ریاست مجلس خبرگان رساندن جنتی آمادگی های ذهنی بدهد؛ و آنان را متقاعد کند، که حضور جنتی در خبرگان به نفع همگی ایشان ایشان خواهد بود!

یک مشت دستار به سر مفتخور و بی سواد و وحشت آفرینان جنایتکار، چنان بر اریکه قدرت در ایران تکیه زده اند؛ که گوئی می خواهند تا آخر عمر دنیا بر این مسند بمانند؛ و به کارهای ضد بشری و ضد ایرانی خودشان ادامه بدهند. چه کسانی باید اینها را از خواب غفلت برخیزانند، و بیش از این به چنین ستمگرانی مهلت و فرصت ندهند؛ و با خیزش برق آسای خودشان علیه این جانیان تازی تبار، آنان را چنان بر زمین نامرای بکوبند؛ که سنگونی رژیم منحط و واپسگرای آنها نتیجه آن حرکت ملی و میهن پرستانه باشد؟!

راستگوئی و هشیار سازی مردم ایران، در هر کجای جهان که هستند، بهترین روش در این برهه زمانی، جهت آگاه سازی آنان به موقعیت ناامید کننده خودشان و کشورشان است. در شرایط کنونی، که ” آپوزوسیون ” خارج از کشور، مدتهاست که جز سکوت کردن و منفعل ماندن کار دیگری را انجام نداده است. خود به پا خیزید و داد خویش و خانواده محروم تان را، از آخوندهای اشغالگر بگیرید. شاید در این رهگذر، هم سرزمین باستانی تان را از چنین مصیبتی که بدان گرفتار گشته رها سازید. و هم میهنان دربند خویش را نیز، از یک زندان 80 میلیونی برهانید. در غیر این صورت، منتظر باشید تا نوکران اهریمن، کشور بزرگ و آبرومند شما را به ایرانستان بدل کنند؛ و هر کدام شان در یک بخش از این ایران تکه تکه شده، عنان اختیار آنجا و ساکنان اش را به دست بگیرند. مشکلی که حل نمودن و اصلاح کردن اش، صدها بار سخت تر از رها کردن ایران و ایرانی از یوغ استبداد آخوندی است. اگر همین حالا نجنبید و نکوشید، عبثا که دیگر پشیمانی تان هیچ سودی برای شما و میهن و هموطنان تان نخواهد داشت!

محترم  مومنی

مقاله قبلیتکرار حادثه زایمان و برخورد تیغ جراحی با صورت نوزاد
مقاله بعدیمذاکره جدی با زوج برنده اسکار برای فیلم جدید فرهادی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.