” وعده سر خرمن ” رئیس جمهوری حکومت اسلامی به مردم ایران!

0
176

حسن روحانی رئیس جمهور رژیم آخوندها در ایران، مانند پدر و مادرهائی که نزدیک نوروز، به خاطر عدم امکانات مالی خویش نمی توانند برای فرزندان خودشان پوشاک نو تهیه بکنند؛ اما به آنها وعده سر خرمنی می دهند و می گویند: بعد از عید وضع مان بهتر می شود و می توانیم برای شما لباس نو بخریم ” به ملت ایران بشارت خوب شدن اقتصاد کشور در سال آینده را داده است!

روحانی شامگاه روز سه شنبه 21 مهر 1394 خورشیدی، در گفتگوئی با تلویزیون دولتی ، به مردم ایران از وضعیت اقتصادی کشور و عملکرد دولت اش گفته است. وی اشاره کرده که دولت اش موفق شده، رشد منفی اقتصاد را به مثبت بدل کند. روحانی در این نشست تلویزیونی همچنین گفته است؛ ایران امیدوار است که در آینده ای نه چندان دور، با تمام همسایگان خود روابط صمیمی برقرار نماید. وی می گوید ایران در سال 92 که او از نیمه اش به قدرت رسیده، درگیر رکود اقتصادی بود؛ و رشد منفی 9\1 داشت. اما در سال 93 به رشد مثبت 2 درصدی رسید. رئیس جمهور رژیم اسلامی گفته است؛ دولت اش موفق به کاهش تورم، رقم زدن رشد، ثبات بازار و کنترل تقریبی همه شاخص های اقتصاد کلان شده است. و این در حالی است که ایران، در سال 90، حدود 119 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است؛ اما امسال درآمد نفتی کشور فقط 25 میلیارد دلار می باشد!

رئیس جمهور گفته است: « ایران در سال آینده وضعیت اقتصادی بهتری خواهد داشت. چرا که فروش نفت ما محدودیت ندارد؛ و تحریم های بانکی و پولی برداشته خواهند شد. » و « هم اکنون هجوم شرکت های دنیا به سوی ایران شروع شده است؛ به گونه ای که هر روز 10 تا 20 شرکت به سوی ایران آمده اند.» واقعا که: ” شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه ” در باره پندارهای رؤیا گونه حسن روحانی کاملا مصداق عملی دارد. چون که ظاهرا آقای رئیس جمهور، باز هم بدون تأمل سخن پردازی نموده است؛ و بی خبر از وضعیت آکنده از ابهام کشور در سال آینده، به مردم ایران بهبود یافتن اوضاع اقتصادی کشور در سال آتی را بشارت می دهد!

فرمانده نیروی ” هوا فضای ” سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، براساس ایجاد ترس و وحشت و ناآرامی میان همسایگان ایران، امروز چهارشنبه 22 ماه مهر 1394 خورشیدی اعلام کرده است؛ که هم اکنون در تمامی استان ها و شهرهای کشور، در عمق 500 متری در زیر کوه های بلند آنجا، پایگاه های موشک های دوربرد وجود دارند. راست یا دروغ این سخن معلوم نیست؛ اما آنچه که کاملا بر همگان، یا دست کم بر کسانی که به اخبار جهان توجه می کنند آشکار می باشد؛ این است که پس از آخرین آزمایش موشک دوربرد(موشک عماد) آخوندها، که در یکی دو روز اخیر به انجام رسیده است. سخنگوی کاخ سفید نسبت به آن اظهار نگرانی نموده و گفته، که این کار احتمالا ناقض قطعنامه های سازمان ملل متحد است. چنین بیان می تواند، با توجه به زورنمائی های فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، بیش از اینها هشدار دهنده باشد. مگر آنها(سایر ممالک دنیا) تا این اندازه ابله تشریف دارند؛ که از زبان فرماندهان نظامی ایران بشوند؛ که در زیر کوهای بلند تمام شهرها در استان های ایران، پایگاه های موشک های دوربرد در عمق پانصد متری زمین وجود دارند و فعال می باشند؛ اما دولت های سایر ممالک جهان، به ویژه غربی ها و در رأس همگی آنها آمریکا، از این خطر بزرگ آگاه بشوند و هیچ واکنشی نسبت به آن نشان ندهند؟!

همین امروز سامانه هواپیمائی کشور هنگ کنگ اعلام نموده است؛ که تا اطلاع بعدی از پرواز نمودن هواپیماهای کشورشان برفراز آسمان ایران جلوگیری به عمل خواهند آورد. بعید به نظر نمی رسد، که به زودی چندین کشور دیگر در جهان هم به این کار دست بزنند؛ و از ادامه یافتن چنین مراوده هائی میان خودشان با جمهوری اسلامی دست بردارند. چه بسا در آینده نزدیک، جز چینی ها و روس ها و لبنان و فلسطین و حزب الله و سوریه، هیچ کشور و گروه دیگری با رژیم آخوندی در ایران، هیچگونه ارتباط اقتصادی و تجاری و …. نداشته باشند. این چند مورد هم صرفا به خاطر منافعی که دوستی شان با آخوندها برای ایشان تأمین می کنند؛ به برقراری روابط شان با این جنایتکاران دروغپرداز رضایت داده و می دهند!

آنوقت شیخ حسن روحانی، به عنوان رئیس جمهور چنین حکومتی، که بهترین و کارسازترین واژه های دنیا نزد ایشان، ترساندن و فریب دادن و کشتن مردم است. با علم به این حقیقت، که هیچ کشور و حکومتی در گیتی، به ایشان کوچک ترین اعتمادی ندارد؛ و پیوسته خطرات دائمی حکومت منفور اسلامی، ایشان را تهدید می نمایند. به ملت ایران وعده های سرخرمنی می دهد. تا آنها را با این یاوه های دور از حقیقت، بیشتر بفریبد و متقاعد کند؛ که … ” بزک نمیر بهار می آد، هندوانه با خیار می آد. ” !!

محترم مومنی

مقاله قبلیسازش دور از انتظار، و نتایج تلخ آن!
مقاله بعدیتصاویری از سقوط قطعه‌ای از هواپیما در چهاردانگه!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.