وضعیت حاد جسمی و عدم درمان زن زندانی عراقی در زندان قرچک ورامین

0
191

بنابه گزارشات رسیده زن زندانی  بسمه رحمان الجبوری در شرایط حاد جسمی بدون درمان در زندان قرچک ورامین به حال خود رها شده است .

زن زندانی بسمه رحمان الجبوری متولد ۱۹۷۶ دارای ۲ فرزند و از اتباع کشور عراق می باشد او نائب مدیر هتل منصورمیلیا  عراق است . یکی از ماموران وزارت اطلاعات به نام محمد رضا قربانیان که تحت عنوان دیپلمات سفارت ولی فقیه در عراق کار می کرد و مستمرا به این هتل رفت و آمد داشت ، با ایجاد رابطه دوستی با خانم بسمه رحمان الجبوری ابتدا او را به کنسولگری ایران در استانبول دعوت و پس از مدتی از او خواست که به ایران سفر کند.او در سال ۱۳۹۰ از راه هوایی  وارد ایران می شود و به محض ورود به فرودگاه موسوم به خمینی توسط بازجویان وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی  بند ۲۰۹ زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل می شود . او به مدت ۸ ماه در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار می گیرد که باید بپذیرد که جاسوس بوده است .اما او این اتهام را رد کرده و بارها مورد اذیت و آزار بازجویان قرار می گیرد.

خانم بسمه رحمان الجبوری پس از ۸ ماه سلول انفرادی به بند زنان زندان اوین منتقل می شود و به مدت ۲ سال و ۴ ماه در آنجا زندانی بود .

بازجویان وزارت اطلاعات با پرونده سازی تحت عنوان جاسوس، پرونده وی را به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارسال می کنند و توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ او را به ۵ سال زندان محکوم می کنند.

خانم جبوری هنگام دستگیری به زبان عربی صحبت می کرد و به این خاطر امکان دفاع از خویش را نداشت و تنها در مواردی با مترجم صحبتهای او را ترجمه می کردند. او بارها توسط  فرد مترجم که از مامورین وزارت اطلاعات است مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

او از داشتن وکیل محروم بوده و به دلیل نداشتن کسی در ایران و عدم امکان تماس با خانواده اش از هر گونه امکانات مالی محروم می باشد و به این دلیل نه قادر به تماس با خانواده اش در عراق است و نه امکان خرید لباس و سایر امکانات اولیه در زندان را دارد.

زندانی بسمه رحمان الجبوری برای گرفتن کمک حقوقی و مالی با سفارت عراق تماس گرفته بود ولی نه تنها به او کمکی ننموده اند بلکه با برخوردهای وحشیانه آنها مواجه شده بود.

زندانی بسمه رحمان جبوری ۱۶ ماه است  که در زندان مخوف و قرون وسطایی قرچک ورامین بسر می برد و از حداقل امکانات اولیه انسانی محروم می باشد.او از بیماری حاد قلبی رنج می برد اما زندانبانان ولی فقیه از درمان و دادن دارو به این زندانی بی دفاع خوداری می کنند. این زندانی به زبان فارسی مسلط نیست و قادر به برقراری ارتباط  با سایر همبندیانش و یا ابراز مشکلاتش به زندانبانان ولی فقیه نیست و این مسئله یک فشار مضاعف بر وی می باشد.