وحشت مقامات جمهوری آخوندی از برگزاری مراسم چهلمین روز جان باختن پویا بختیاری! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
285

وزارت اطلاعات رژیم جنایتکار ملاها در ایران، والدین سوگوار شادروان پویا بختیاری را، جهت لغو نمودن مراسم چهلم فرزند جان باخته شان در کنار مزار وی، به این وزارتخانه احضار، و ایشان را بازجوئی کرده و از آنها خواسته اند؛ که مراسم چهلمین روز کشته شدن جوان برومندشان به دست ایادی جلاد رژیم دژخیمان آخوندی را، در یک محیط بسته مانند یک مسجد برگزار کنند. نه بر سر مزار آن جوان دلاور ایرانی، که همانند تمامی ۱۵۰۰تن کودک و نوجوان و جوان و میانسال ایرانی، که با دستور مستقیم رهبر ننگین عبای جمهوری پلید آخوندی علی خامنه ای، که برای کشتار گسترده مردم به پا خاسته ایرانی، به مزدوران خود داده بود. جان باخت؛ و مادر و پدر و بسیارانی را ماتمزده کرد!

این پدر و مادر محزون و قلب شکسته، که فرزند رشید و عزیز ایشان « پویا بختیاری » نیز یکی از صدها کشته شده و جانباخته خیزش مردمی در آبان ۹۸ می باشد. توسط وزارت اطلاعات جمهوری همیشه منفور اسلامی مورد بازجوئی این ستمگران قرار گرفته اند؛ و دست اندرکاران پلید این وزارتخانه منفور رژیم، از این دو همسر دلخون و سوگوار خواسته اند؛که به دلیل تامین امکانات بیشتر امنیتی، از برگزاری مراسم چهلم عزیز از دست رفته شان خودداری نموده و آن را لغو کنند!

دشمنان سیه دل ملت بزرگ ایران، به ویژه مخالفان وحشت زده ی مردم آزادیخواه و حق طلب ایرانزمین، که در چند هفته اخیر، با اعتراضات وسیع خویش علیه نظام پیوسته بدون نظم آخوندی به پا خاسته اند؛ و شورش خویش را با خشونت برآمده از خشم بی انتهای شان در برابر این سفاکان شقاوت پیشه را، از اواخر آبان سال جاری خورشیدی(۱۳۹۸)به مرحله اجرا گذاشته اند؛ و برای آزادی خویش از ننگ اسارت نزد بدترین حاکمیت استبدادی جهان، و جنایت پیشه ترین مدیران دولت های همواره رسوای رژیم قدرت پرست و زیاده طلب اسلامی، به خیابان های شهرهای محل سکونت خودشان آمده بودند. تا که آنهمه نفرت از این بدترین حاکمیت دیکتاتوری سرزمین باستانی خویش را، با بیان هر عبارت و جمله اعتراضی برخاسته از انزجار عمیق شان، از این اشغالگران ضد ایرانی در منظر دوست و دشمن به نمایش بگذارند!

دوستان، همگی شان چه در برون، و چه درون مرزهای میهن همواره سرفرازمان، با ابراز همدردی نسبت به خانواده های دلخون و غمدیده این عزیزان از دست رفته، به هر عنوانی که توانسته اند کوشیده اند. تا در حمایت از خانواده های داغدار همگی این جانباختگان، به گونه ای که سزاوار و شایسته دلجوئی از این هم میهنان عزیزمان باشد. در این مسیر امور مهمی را به اجرا بگذارند. تا در جهت همدلی کردن با این خانواده های دل شکسته و رنجور، یک کنش میهن پرستانه و کردار شایسته را، با هر توانی که دارند به مرحله ی اجرا بگذارند!

بدیهی است، حتی اگر مزدوران سید علی خامنه ای، رهبر جنایت پیشه و خودکامه رژیم بدنام و بی آبرو و رسوای ننگین عبای جمهوری آخوندی بری از شرافت بشری، پدر سوگوار و مادر دلشکسته شادروان پویا بختیاری را، به هر دلیل و عنوانی ناگزیر نمایند؛ که از برگزاری مراسم چهلم این عزیز از دست رفته در مکانی باز خودداری کنند؟ کم ترین تردیدی وجود ندارد؛ که دیگر همرزمان دلاور همه جانباختگان در سراسر ایرانزمین از پای ننشینند. در هر نقطه از کشور اهورائی مان که می باشند. با جدیت کامل، نه فقط برای برگزاری مراسم چهلمین روز پرواز پویا بختیاری، بلکه در تمامی یادبودهای سایر عزیزان از دست رفته میهن عزیزمان، با انجام دادن ایده های میهن پرستانه خود، و نیز با برپا نمودن بهترین مراسم یادبود برای تمامی این عزیزان جانباخته، هم برای رشادت در باره حفظ کردن خانه بسیار عزیز پدری خویش، و هم جهت نشان دادن ابهت دلاورانه خودشان در باب تخلیه مام میهن خویش، از وجود هر آخوند انگلی، چه درون حاکمیت سفله آخوندی، و چه داخل دولت بی کفایت ملاها، و سرنگونی کامل جمهوری اهریمنی اسلامی در میهن بزرگ شان، به تمامی سیه دلان مقامات جانی حاکمیت اهریمنانه اسلامی، مخصوصا به جلادان این دژخیمان در هر مکانی که به دریوزگی فرد جنایت پیشه و دزد و فاسدی همچون خامنه ای پلید و جلاد، که همه خبرگزاری های بزرگ گیتی، گزارش رسوایی مضاعف وی برای صدور فرمان قتل عام به پا خاستگان معترض در کل ایران را صادر کرده بوده است. به ویژه جهت مالیدن پوزه های متعفن مدیران شیطان صفت وزارت اطلاعات این جانیان در ایران کنونی نشان بدهند؛ که از این پس، هیچ آخوند و رمال و ملا، چه بر سر مقامی والا، و چه در یک حجره ی آفریننده شیاطین درون تمامی مدارس علمیه شیطان آفرین در کل ایران، اجازه ماندن و ادامه دادن به زندگی کثیف و پست و متعفن و منفور خویش را ندارند!

چرا که چهل و یک سال ننگ حضور آخوند در راس قدرت در ایران اهورائی، نه فقط برای خود ما، بلکه برای نسل های آریائی بعدی، که در این کهندیار اهورائی خواهند زیست کافی است!!

محترم مومنی

مقاله قبلیآیا تشکیل دادگاه بین‌المللی جزایی علیه علی خامنه‌ای امکان‌پذیر است؟
مقاله بعدیتقاضای اقدام فوری اعضای دائم شورای امنیت برای محکوم‌کردن خشونت رژیم جمهوری اسلامی علیه معترضان
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.