دست اندرکاران ریاکار نظام همیشه بی نظم حکومت ننگین اسلامی، در داشتن بدترین خصلت های اخلاقی، خودکامه ترین حاکمیت دیکتاتوری، وقیح ترین مقامات مدیریتی، همچنین نادان ترین امت ها و پیروان درون و برونمرزی، و دهها و صدها عیب و نقص رفتاری و کرداری و گفتاری دیگر، تا به جائی سقوط کرده و تنزل یافته و بی اعتبار شده اند؛ که حتی می توان دست کم یکی از کنش های بی خردانه آنها را، با یک کنش غریزی حیوانی مانند گربه، که این حیوان کوچک دارد مقایسه نمود!
احتملا بدانید، هنگامی که گربه ماده بچه های اش را می زاید؛ وظیفه گربه نر که پدر تازه متولد شده هاست؛ این است که به دنبال طعمه برود، تا بتواند بساط ” سور و سات ” مامان بچه های اش را فراهم کرده و برای جفت خودش بیاورد. خانم گربه هم پس از خوردن تحفه ای که آقای شان برای او آورده، بعد از شیر دادن به نوزادان خویش، وظیفه مراقبت از آنها را بر عهده پدرشان می گذارد؛ و خودش به جای خلوتی می رود تا استراحت کند. اما همیشه وقتی که این مامان های ملوس از خواب و استراحت بر می خیزند؛ و به طرف بچه های شان می روند. با صحنه دلخراشی مواجه می گردند، که ناگزیرند چندین ساعت متوالی، صداهائی مانند زار زدن را از نای شان بیرون بفرستند؛ تا مصیبتی را که به وجود آمده، به گوش همه همسایه های اطراف برسانند. زیرا گربه پدر، یک عادت غریزی بسیار بدی دارد. همین که سر و کله مادر بچه ها را دور می بیند؛ بسیار وحشیانه یکی از آنها را می خورد. وقتی که گربه ماده بر می گردد؛ با دیدن باقیمانده جسد یکی از نوزادان خویش، در می یابد که پدر بچه ها یکی از کودکان وی را خورده است. آنگاه با شتاب فراوان، دو سه تای زنده مانده را، یکی یکی به دندان می گیرد و از آنجا دور می سازد. تا دیگر دست و دندان آن پدر بی رحم به آنها نرسد!
ارتباط جریان بالا، با کارهای زشت و بی رحمانه و غیر اخلاقی، که سران رژیم آخوندی به انجام می رسانند؛ شیوه ای است که معمولا برخی از سیاستمداران تازه به این عرصه رسیده انجام می دهند. در طول این سه دهه و اندی که از حکومت غاصبانه و اشغالگرانه نوکران امپریالیسم جهانی در ایران می گذرد؛ دیده شده که در شرایط بحرانی و غیر عادی، که پایه های بی ثبات کاخ ظلم و ستم شان در حال فروپاشی و سقوط کردن حکومت منفورشان است. نخستین کاری که انجام می دهند، خوردن و نابود کردن یکی از فرزندان انقلاب شوم شان است. ایشان با بدنام تر کردن یکی از خودی های شان(بدنام تر به دلیل این که در حالت معمولی همگی اینها بدنام و رذل و ناانسان هستند.) به این دلیل است، تا با بر سر زبان ها انداختن یک ماجرای میان گروهی، یا به زبان ساده تر، ایجاد نمودن یک جنگ زرگری میان خودشان، بتوانند بین مردم کشور، سوژه ای را به آنها بدهند؛ که مردم آنقدر در تفسیر نمودن و اظهار نظر کردن در آن رابطه سرگرم بشوند؛ تا به یاد نیاورند حکومتی ها با روی دایره آوردن این قضیه، و سر کار گذاشتن ملت، در حال آوردن چه بلاهائی بر سر این ساده انگاران هستند؟!
تئوریسین جیره خوار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حسن عباسی حیله گر، اخیرا در یک گفتگو اهانت بررگی به نیروهای مسلح کشور نموده، وی سپاه را ” شیر نر ” ، و آرتش را ” شیر ماده ” لقب داده است. و ضمن آن آرتشی ها را چنان منفعل معرفی کرده که می گوید:” اگر ایران را آب ببرد، ارتش صدای اش هم در نمی آید” !
هرچند که ” سگ زرد برادر شغال است” هر چند که بسیاری از درجه داران و افسران اسلام زده نیروهای مسلح آرتش، در پرستیدن امام چهاردهم شیعیان، سید علی خامنه ای چنان ” کاتولیک تراز پاپ ” هستند؛ که گوئی مادرزاد برای همکاری(نوکری) با متصدیان این رژیم خطرناک و خودکامه و فرومایه به چرخه هستی پای نهاده اند. و وظیفه شان در قبال حکومت ملاها در ایران، فقط و فقط دادن باج زبانی به رهبر جمهوری اسلامی است؛ تا زیر چتر حاکمیت این جنایتکاران، به گونه خشک(سرشت نظامیگری شان) و تا حدودی منفعل، در قالب نیروهای مسلح سه گانه در کشور، حیات ظاهری دارند. تا چنانچه دشمنان خارجی بخواهند به خاک ایران تجاوز نمایند؛ آنگاه آرتش وارد عمل تدافعی بشود، و دشمنان را از مملکت بیرون نماید. ولی چون سپاهیان جهت دفاع از حاکمیت انقلاب اسلامی به وجود آورده شده اند؛ موظف اند که در امور داخلی ایران به رتق و فتق امور بپردازند!
از آنجائی که شکل آشکار فعالیت ها و کارهائی که این دو نهاد به انجام می رسانند؛ تفاوت فاحشی میان این دو را به نمایش می گذارد. چون دائم سپاه را در حال فعالیت می بینند؛ اما افراد آرتش را منفعل و در حالت سکوت. ولی نمی دانند که هر دوی این نهادها، بر مبنای شرح وظایف خودشان عمل می کنند. همانطوری که در بالا آمد، آرتش مسؤلیت حفاظت از مرزهای کشور و مقابله با متجاوزان را بر عهده دارد؛ اما سپاه همانگونه که از اسم شان معلوم است(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) یعنی عمده ترین وظیفه سپاه، حفاظت از منافع انقلاب در دو سطح برونی و درونی جمهوری اسلامی است!
به هر تقدیر، در اثر بیش از حد عریان شدن اختلافات میان رهبری و ریاست جمهوری اسلامی، و البته کوتاه نیامدن هیچیک از اینها، و نیز عملکرده های طرفداران هر دو طرف، که هیزم بیشتری بر این آتش اختلافات اضافه می کنند. همچنین رویدادهای بین المللی که بی تأثیر در امور حکومت اسلامی در ایران نیستند. آخوندها پیوسته در صدد هستند، تا با گشودن موضوعات دیگری در کشور، ذهنیت مردم حتی دولتمردان دول دیگر را، به مسائلی مانند زندانی شدن حسن عباسی، اهانت کردن های بی وقفه نمایندگان مجلس و نیز مشاوران و نوکران آخوند خامنه ای به رئیس جمهور، و نمونه های دیگری که در این مختصر نمی گنجد؛ جلوه های گمراه کننده ای از واقعیات موجود را، در میان همگان جا بیندازند. تا کسی متوجه نشود، که میان آنها با دو کشور کمونیستی چین و روسیه چه می گذرد؟ تا هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی در جهان، واقف نگردد؛ که روابط پشت پرده ایشان با حکومت ایالات متحده در چه مقیاسی است؟!
که البته این مسأله، شیوه بسیار عادی حکومت های مرموز و قدرت پرست می باشد. روشی بنیان یافته از نیرنگ و دسیسه های اهریمنی است؛ که اگر مورد استفاده قرار ندهند؛ دیگران با آنها چنین خواهند کرد و به زمین گرم شان خواهند افکند. بنابراین، برای ایشان آسان تر است؛ که مانند گربه نر، فرزندان سیه دل و نابکار انقلاب شان را بخورند. تا عطش سیری ناپذیر جنابتکاری شان را برطرف کنند!
محترم مومنی