گفتوگوی چند روز پیش سردار محمداسماعیل کوثری که گفته بود «مگر نظامیها چه کار کردهاند که مردم را میترسانیم؟» دوباره بازار انتخابات و حضور نظامیان در پاستور را داغ کرد. البته سؤال سردار که روزی لباس نظامی را درآورد و با رفتن به مجلس به جمع کتوشلوار پوشان وارد شده بود، بدون پاسخ نماند. علی مطهری گفت: «رئیسجمهور نظامی یعنی در مملکت قحطالرجال است»
اسماعیل کوثری که از حضور نظامیان در قامت رئیسجمهور دفاع میکند، در دوران جنگ و بعد از آن فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله را بر عهده داشت و در مجلس هشتم و نهم نماینده تهران در مجلس بود. از سال ۹۶ به جمع نظامیان بازگشت و جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله شد و چندی پیش جای خود را به سردار حسین نجات داد. او درباره بحث حضور نظامیان در انتخابات ۱۴۰۰ اینگونه گفته: «من نمیدانم چرا بعضیها میخواهند جنگ روانی راه بیندازند و بگویند نظامی! منظور آنها بچههای سپاه است. بچههای سپاه قبل از اینکه به سپاه بیایند، سیاسی بودند و مبارزه میکردند، برای همین براساس تکلیف الهی که خمینی فرمودند جنگ در اولویت است، خیلی از این بچهها دانشگاههای خود را رها کردند و لباس سپاه به تن کردند تا پای انقلاب و دشمنی که تجاوز کرده بود، بایستند. مگر آنها گناه کردند که در سختترین شرایط مسئولیت پذیرفتند؟».
فکر نمیکنم کاندیدای نظامی رأی بیاورد
علی مطهری در واکنش به این سخنان گفته که فکر نمیکند ریاستجمهوری نظامیان مورد اقبال مردم باشد و مردم هم از این موضوع استقبال نمیکنند. او درباره عدم اقبال مردم به نظامیان، گفته: «دلیلش روشن است؛ یک نظامی کارش نظامیگری است، کارش ورود در عالم سیاست نیست. هرکسی باید کار خود را انجام دهد. تداخل مسئولیتها در یکدیگر به صلاح کشور نیست. علاوه بر این تمرکز قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای در یک فرد به وجود میآید و تمرکز قدرت معمولا موجب استبداد و فساد خواهد شد».
سردار کوثری نظامیان را با سیاستمداران مقایسه کرده و گفته بود: «الان آن سیاسیونی که ۴۰ سال مسئولیت بر عهده گرفتند، چه کار کردند؟ ما باید اینها را با هم مقایسه کنیم، نه اینکه فقط مردم را بترسانیم و از واژه نظامی استفاده کنیم. این مسائل، مسائل انحرافی است که میگویند مثلا نظامیها فلانطور هستند؛ چون آنها ترس از این دارند که نظامیها با فداکاریهایشان بین مردم محبوبتر شوند. اینها از این میترسند که نظامیها مسئولیت بگیرند و کار را دنبال کنند و مقابل دشمن محکمتر بایستند».
اما علی مطهری گفته: «این مطلب یک جنگ روانی نیست؛ بلکه مخالفان رئیسجمهورشدن نظامیان مصلحت کشور را در نظر میگیرند. اینکه ما یک رئیسجمهور نظامی داشته باشیم، به معنی قحطالرجال است و اینکه ما نیروی غیرنظامی در حد ریاستجمهوری نداریم و مجبور شدهایم از میان نظامیها رئیسجمهور انتخاب کنیم. این به صلاح کشور نیست. نظامیها باید کار خود را انجام دهند و همانطور که خمینی فرمودند آنها نباید وارد سیاست شوند؛ چون این کار باعث اختلاف در میان نیروهای مسلح میشود؛ همانطورکه از ورود به اقتصاد منع شدهاند. به طور کلی نظامیها باید از ورود به سیاست و اقتصاد به معنی بنگاهداری پرهیز کنند».
رئیسجمهور نظامی، تداعیکننده پاکستان و ترکیه است
سردار کوثری درباره منع قانونی حضور نظامیان در سیاست اینگونه گفته بود: «قانون این را میگوید که نظامیها (چه سپاه و چه ارتش) در گروه یا حزب یا جریان سیاسیای که برای تعداد محدودی است، وارد نشوند و منافع آنها را دنبال نکنند؛ ولی در عالم سیاست و کلان نظام اصلا مشکلی نیست که ورود کنند».
علی مطهری نیز پاسخ او را اینگونه داد: «من معتقدم اگر یک فرد نظامی بخواهد کاندیدای ریاستجمهوری بشود، باید پیش از آن از سپاه یا ارتش خارج شود و عضو رسمی نیروهای مسلح نباشد. دراینصورت میتواند اعلام کاندیداتوری کند؛ اما اگر درحالیکه عضو رسمی نیروهای مسلح است، کاندیدای ریاستجمهوری شود و رأی بیاورد، اینکه ما رئیسجمهور نظامی داشته باشیم، صورت خوشی برای کشور ندارد. حکومتهای گذشته ترکیه و پاکستان را تداعی میکند که آنها با زحمت زیاد توانستند از سلطه نظامیها خارج شوند. با توجه به این مطلب باید گفت حضور نظامیان در عرصه سیاست بهویژه در منصب ریاستجمهوری به صلاح کشور نیست».
نامزدهای نظامی باید از سپاه و ارتش خارج شوند
علی مطهری همچنین درباره اینکه در قانون آمده که نامزدهای ریاستجمهوری باید از قبل استعفا بدهند، گفت: «این موضوع فرق دارد. در قانون آمده است که افراد باید چند ماه قبل، از شغل خود استعفا دهند؛ درحالیکه این افراد همچنان عضو رسمی آن نهاد هستند. من میگویم یک نظامی که میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود، باید از سپاه یا ارتش خارج شود و مانند یک فرد عادی خود را در معرض انتخاب قرار دهد، نه اینکه از سمت خود استعفا دهد؛ درحالیکه هنوز نظامی است. این مانند مناصب دیگر میشود که افراد از سمت خود استعفا میدهند و اگر رأی نیاوردند، به شغل خود بازمیگردند. نظامیها اگر تصمیم دارند وارد انتخابات شوند، باید به طور کلی از ارتش یا سپاه خارج شوند».
او محسن رضایی، علی شمخانی و محمدباقر قالیباف را که بهعنوان چهرههای نظامی شناخته میشوند، مشمول این شرط قانون دانسته و گفته اگر میخواهند کاندیدا شوند، باید از سپاه یا ارتش خارج شوند.
موافقان و مخالفان
هرچند پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا و رفتن دونالد ترامپ، احتمال نبرد نظامی در منطقه را کاهش داده است؛ اما اصولگرایان از حضور یک نظامی در پاستور بدشان نمیآید و همیشه از آن استقبال کردهاند. سه سال پیش محمدعلی پورمختار، نماینده مجلسهای نهم و دهم نخستین فردی بود که گفت اگر یک نظامی رئیسجمهور شود، حتما میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.
مالک شریعتی، نماینده این روزهای تهران نیز پیش از انتخابات آمریکا و به مناسبت هفته دفاع مقدس در توییتی نوشته بود: «امروز جنگ اقتصادی بهمراتب پیچیدهتر از جنگ نظامی ۴۰ سال قبل است. خون و آتش و گلوله ندارد؛ اما خون جگر، آتشفشان و ترکش بسیار. خانهای ویران نمیکند؛ اما خانواده بسیار. پدرها را نمیکشد؛ اما غرور پدرها را بسیار. تحریمها سالها میمانند. دولت ۱۴۰۰ کابینه جنگ میخواهد». حسین اللهکرم، دبیر کل سابق انصار حزبالله نیز چندی پیش گفته بود: «این جایگاه برجسته باید به دست فرد استراتژیک اداره شود و کسی با تخصص نظامی و امنیتی بیشتر از دیگران میتواند بهعنوان محور مدیریت استراتژیک نقشآفرین باشد».
ابراهیم فیاض، جامعهشناس و تحلیلگر اصولگرا هم از آمادگی جامعه برای پذیرش یک رئیسجمهور نظامی گفته بود؛ اما محمدصادق جوادیحصار، تحلیلگر اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه اعتماد اعلام کرد احتمال رویکارآمدن گزینه نظامی بهعنوان رئیسجمهوری در شرایط بحرانی سیاسی و اجتماعی است که قوت پیدا میکند.
سردار حسین علایی، فرمانده پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران اما به انتخاب نظامیان از زاویهای دیگر نگاه کرده و در گفتوگو با خبرآنلاین گفته بود: «معتقد هستم باید شرایطی را فراهم کرد تا مردم بتوانند آزادانه افراد مدنظر خود را انتخاب کنند. باید فضایی در کشور به وجود آورد تا همه کسانی که میخواهند رأی بدهند، با علاقه پای صندوقها بیایند و به هرکس که دوست دارند و او را برای پیشرفت ایران مفید میدانند، رأی بدهند. از طرف دیگر همه کسانی که صلاحیت ریاستجمهوری را در خودشان احساس میکنند و منعی از نظر قانون اساسی ندارند، بتوانند کاندیدا شوند. دیگر فرقی ندارد که این فرد روحانی یا دانشگاهی یا پاسدار یا ارتشی یا کاسب یا دارای شغل آزاد باشد. مهمترین مسئله این است که مردم زمانی که رئیسجمهور را انتخاب میکنند، بگویند ما خودمان او را بیواسطه انتخاب کردهایم و بتوانند از عملکرد آن فرد در حین ریاستجمهوری سؤال کنند و او را پاسخگو بدانند. آن فرد هم نتواند بگوید که دست من در سیاست داخلی و خارجی و قضائی بسته است. این مشکل را باید تصمیمگیرندگان و مسئولان عالی کشور حل کنند؛ و الا اینکه رئیسجمهور چه کسی یا چه نوع آدمی باشد، مسئلهای را حل نمیکند. مسئله اصلی، برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و سالم است».
شاید بیایند
از میان افرادی که زمزمه حضورشان برای انتخابات ریاستجمهوری سال بعد شنیده میشود، نام چند نظامی دیروز و امروز نیز به چشم میخورد؛ «محسن رضایی»، فرمانده سابق سپاه که اکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است، «رستم قاسمی»، فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و وزیر نفت دولت احمدینژاد، «علی شمخانی» که زمانی فرمانده نیروی دریایی سپاه و ارتش و وزیر دفاع بود و اکنون دبیر شورای عالی امنیت ملی است، «حسین دهقان»، فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه و وزیر دفاع دولت اول حسن روحانی و مشاور فعلی فرمانده کل قوا در صنایع دفاعی، سردار سعید محمد، فرمانده فعلی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و «محمدباقر قالیباف» فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه و فرمانده سابق نیروی انتظامی.
آمدند و رأی نیاوردند
در میان نظامیانی که شایعه حضورشان برای انتخابات ریاستجمهوری سال بعد مطرح است، اتفاقا سه نفر آنان در دورههای پیشین نامزد شدهاند؛ ولی مردم به آنان اقبال نشان ندادهاند:
دریابان علی شمخانی: او نخستین نظامیای بود که تلاش کرد جامه ریاستجمهوری بر تن کند. او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۰ درحالیکه وزیر دفاع بود، کاندیدای ریاستجمهوری شد و با سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت وقت، به مبارزه انتخاباتی پرداخت و در نهایت با ۷۳۸ هزار رأی بعد از خاتمی و احمد توکلی سوم شد. خاتمی در کابینه دوم خود نیز او را بهعنوان وزیر دفاع نگه داشت. شمخانی از شهریور ۱۳۹۲ و آغاز به کار دولت حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور است.
محسن رضایی: او از سال ۶۰ به مدت ۱۶ سال فرماندهی سپاه را بر عهده داشت. در سال ۱۳۸۴ نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد؛ اما پیش از برگزاری انتخابات انصراف داد. رضایی چهار سال بعد نیز به صورت مستقل وارد کارزار انتخاباتی شد، تعداد آرای او ۶۸۱ هزار رأی اعلام شد و او نیز مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نتایج اعلامشده اعتراض کرد؛ اما چند روز بعد اعتراض خود را پس گرفت. او در سال ۹۲ باز شانس خود را امتحان کرد و شعار «سلام بر زندگی» را برای خود انتخاب کرد، این بار تا آخر در انتخابات ماند؛ اما با ۳۸۸ هزار رأی از ورود به پاستور بازماند. محسن رضایی در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۹۶ شرکت نکرد.
محمدباقر قالیباف: او در سال ۸۴ کاندیدای ریاستجمهوری شد؛ اما تنها چهار میلیون رأی آورد و پس از آیتالله هاشمیرفسنجانی، محمود احمدینژاد و مهدی کروبی، چهارم شد. بعد از آن به مدت ۱۲ سال شهردار تهران شد. سال ۹۲، با شعار «ایران سربلند» در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرد. او که در این دوره از انتخابات نامزد اصلی اصولگرایان بود، شش میلیون رأی به دست آورد و بعد از حسن روحانی، دوم شد. قالیباف در سال ۱۳۹۶ نیز با شعار «دولت مردم» در انتخابات شرکت کرد؛ اما در نهایت به نفع حجتالاسلام رئیسی انصراف داد.
شرق نوشت؛ او البته یک بار دیگر شانس خود را در انتخابات مجلس امتحان کرد و در روزی که حدود ۲۵ درصد مردم پای صندوق رأی رفته بودند، با حدود یکمیلیونو ۲۵۰ هزار رأی به بهارستان رفت و در نهایت ریاست مجلس را نیز به دست آورد.