حادثه تلخ و دردناک قتل آتنا اصلانی بار دیگر کشور ایران را در غمی بزرگ فرو برد؛ اقشار مختلف جامعه نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند و این اقدام را محکوم کردند.
بازیگران حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون هم با انتشار پستهایی خود از این حادثه تلخ نوشتند و با خانواده داغدار آتنا و مردم سوگوار ابراز همدردی کردند.
در ادامه متن برخی از این پستها را میخوانید.
پرویز پرستویی:
«نمیدونم بگم مرگ ناگهانی، بگم این جنایت، بگم این ناجوانمردی که در حق آتنا شده رو به خانواده آتنای عزیز تسلیت میگم؛
نمیدونم بگم این مرگ دلخراش رو به ملت ایران تسلیت میگم؛ چون کافیه یه لحظه فکر کنیم آتنا فرزند خودمان بوده … البته من خیلی شاخ در نیاوردم. چون ده سال کارکردن در دستگاه قضایی اونهم در دادگاه جنایی شاهد قتل های عجیبی بودم …حتی بدتر از قتل آتنای عزیز…
امیدوارم از این ناامنی در جامعه ما جلوگیری بشه و با این افراد که نمیدونم اسمشون و چی باید گذاشت برخورد جدی بشه و به اشد مجازاتشون برسند. اگرچه دردی رو از خانواده آتنا کم نمیکنه. به هرحال این فاجعه رو به خانواده آتنا و ملت ایران تسلیت میگم
روح آتنای پاک و مظلوم شاد و صبر برای خانواده محترم و داغدیدهاش…»
بهنوش بختیاری:
«خوش به حالت كه بزرگ نشدی، وای به دل پدر مادرت آتنا، ميگن يه خدايی اون بالاس كه همه اين چيزا را ميبينه
ميدونم ديدنش به درد تو و پدر مادر تو نميخوره؛ ميدونم ديگه آسمون رو بياره و دونه دونه ستارهها رو بچينه بده دست مادرت، واسش آتنا نميشه
ميدونم ديگه بابات ….
راستي خدای بامعرفتی که من میشناسم هم غيرتيه؟ مثل داداشا؟ مثل باباها؟ مثل مردها؟ اگه غيرتيه چطور غيرتش قبول كرد
بشينه و همچين صحنهای رو ببينه؛ ما چرا دق نميكنيم اين روزا؟ چرا خدا دق نكرد وقتی اون حروم زاده تورو داشت سلاخی ميكرد واسه نيم ساعت … چرا كثافتهای دنيا تموم نميشه؟
خوش به حالت بزرگ نشدی، ولی تو اين سن قبل رفتنت چی كشيدی ؟ چی كشيدی و خدا نشست نگات كرد فقط
كلمه يه حكمتی توشه دقیقا چیه؟ نميدونم چرا همه حكمتها واسه ما توشه … چرا آدمها از كمر به بالا خلق نشدن؟ خدا جون ميدونم كنترل اوضاع از دستت خارج شده … ولی كاش اون لحظه نمیذاشتی یه بچه بهش تجاوز بشه و بعد سلاخی بشه
آتنا اصلاني خوش به حالت بزرگ نشدی خدای سالار من…..بیش از اینا مواظب ما بدبختها باش، ما غریبیم تو این دنیا، ببخش اگر نمیتونیم نکبت این دنیا رو هضم کنیم، منو ببخش اگر تندمیرم، منو ببخش که طاقت دیدن درد همنوعم رو ندارم، تو میدونی که کی کجا چطور کدوم حق رو احقاق کنی، برسون اون روز رو، تا بنده های سستی مثل من ازت دلشون نگرفته پروردگارا.»
تینا پاکروان:
«از همان روزى كه دست حضرت قابيل گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزى كه فرزندان آدم، زهر تلخ دشمنى در خونشان جوشيد، آدميت مرده بود، گرچه آدم زنده بود
بعد دنيا هى پر از آدم شد و اين آسياب گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت؛ اى دريغ؛ آدميت برنگشت. كاش خبر سالم به خانه رفتنت را به هم وطنانم مى دادم .زيبا خانوم .آتناى نازنين. تسليت ايران.»
صابر ابر:
«برای آتنا… كه گم شد! در وحشِ انسانيت، مثلِ خيلیهای ديگر كه هر روز تجربهای از خشونت به ديگران و خود دارند، خشونتهای پنهان كمتر از خشونتهای آشكارِ اين روزها نيست، تصوير آتنا تا ابد جلوی صورتمان باشد…
گاهی بايد همينقدر واقعی دنيا را ديد، همينقدر بیپرده، بايد با جامعه واقعی بود … بايد با جامعه واقعی بود ، شايد بشود كمی آرامش كرد، وقتی نگاهش نمیكنيم وقتی به دروغ تعريفش را میكنيم، او هم بیامان ميتازد و در شبهايش میكشد، زنها را در خانه خاموش میكند، مردهای بيمار را تشنه خوابيدن با فرزندانشان میكند، زنهای آسيب ديده را تند و خشمگين و نامهربان میکند، پلهای نيايش را پر از معتاد میكند و … او ترسی از اين همه نابودی ندارد.»