بالاخره پس از گذشتن نزدیک به سی ماه از ماجرای ایستادگی مخالفان بشار اسد در مقابل او، سرانجام وزرای امور خارجه آمریکا و روسیه، موافقت خودشان را برای پایان دادن به برنامه تسلیحات شیمیائی کشور سوریه، در یک چارچوب معین اعلام نمودند. بر اساس این توافقنامه، حکومت دمشق ملزم گشته که ظرف مدت یک هفته، فهرست کاملی از چنین سلاح هائی را که دارد ارائه بدهد!
در کنفرانس خبری روز شنبه 14 سپتامبر 2013 در ژنو، که سرگئی لاوروف و جان کری وزیران امور خارجه دو کشور آمریکا و روسیه در آن شرکت داشتند؛ در ارتباط با مسائل مربوط به رویدادهای اخیر کشور سوریه، و نیز موضوع توافق این دو کشور با تنظیم یک برنامه عملی، جهت ارائه شدن همه تسلیحات شیمیائی سوریه به جامعه بین المللی، و با کنترل سازمان ملل متحد، جان کری به طور مبسوط به تشریح این توافقنامه پرداخت و گفت ما ( روسیه و آمریکا) در باره مقدار و نوع تسلیحات شیمیائی رژیم اسد به ارزیابی مشترکی رسیده ایم؛ و متعهد هستیم جامعه بین المللی کنترل این تسلیحات را به سرعت به دست بگیرد.
در سخنان مشروح جان کری در این کنفرانس، اشاره شده که آنها(آمریکا و روسیه) موافقت کرده اند؛ که سوریه باید بی درنگ اجازه دهد، تا از کلیه مراکز چنین تسلیحاتی بازرسی شود؛ و این اقدامی است که به از بین بردن این سلاح ها در خارج از سوریه منجر خواهد شد. این برنامه می خواهد تا تمام تسلیحات شیمیائی و تجهیزات تولید کننده آنها، تا نیمه 2014 حذف گشته و یا کاملا برچیده شود!
جان کری گفت اگر این برنامه موفق شود، پیآمدهای گسترده خواهد داشت؛ او افزود: ” اگر ما بتوانیم به یکدیگر بپیوندیم، و برای موفقیت این چارچوب کار بکنیم؛ نه فقط جانهای زیادی را نجات خواهیم داد؛ بلکه تهدیدی را که متوجه منطقه است کاهش خواهیم داد؛ و یک معیار بین المللی را اجرا خواهیم کرد.” !
در اصل مثبت بودن این موضوع (انجام شدن کاری برای پیشگیری نمودن از رخ دادن عملیاتی مشابه با حمله شیمیائی به مردم سوریه)، تردیدی نیست که تهیه چارچوب موافقتنامه دو کشور روسیه و آمریکا، برای برچیده شدن مراکز تولید و نگهداری این سلاحها، و استفاده شدن آنها برای کشتار مردم بی گناه سوریه، هیچ جای سخنی نیست و کار بسیار شایسته ای هم می باشد. اما سخن اینجاست که تفاوت جانهای این تعداد افرادی که در حملات اخیر توسط دولت سوریه با سلاح شیمیائی به قتل رسیده اند؛ با جان صد هزار نفری که از آغاز اغتشاشات در سوریه تا کنون کشته شده و هستی شان را باخته اند چیست و چه فرقی با هم دارند؟ که این آقایان تمام دو سال و اندی گذشته را، خیلی جدی نگرفته و کشتار صدهزار انسان بی پناه، و آوارگی هزاران شهروند سوریه به کشورهای دور و نزدیک، و سایر بلاهائی که بر سر ملت سوریه آورده اند؛ را به وادی فراموشی سپرده اند؛ وهمه اشاره شان فقط به همین کشته شدگان اخیر شیمیائی شده توسط دولت سوریه است؟!
جز این نیست که موضوع فراتر از اینهاست که ما می بینیم و می شنویم؛ هیچیک از دو طرف امضاء کننده این توافقنامه، یک لحظه هم دلشان برای مردم سوریه و چگونگی سرنوشت ایشان و مملکت ایشان، نه سوخته و نه شور می زند. آنچه که همه فکر و احساس اینها را به خودش مشغول می دارد؛ دستیابی به منافع شخصی خودشان می باشد و بس!
برخی از کسانی که به چنین مسائلی توجه دارند؛ در باره این موضوع که دولتمردان کشور آمریکا، با چه شور و حرارتی برای اقدام به حمله نظامی علیه سوریه سخن می گفتند. و گرفتن تصمیم نهائی در این مورد را، میان خودشان به این سو و آن سو پاس می دادند؛ اظهار کرده و می گفتند: ” حتما کاسه ای زیر نیم کاسه اینها هست که مراد اصلی خودشان را آشکار نمی کنند.” باید خدمت این افرادی که چنین می پنداشتند عرض شود، دیدید که هیچ کاسه ای زیر نیم کاسه رئیس جمهور آمریکا و سناتورهای برجسته کنگره شان، که با آنهمه ژست های سیاسی، موضوع تصمیم گیری در باره حمله نظامی به کشور سوریه، و گوشمالی دادن به بشار اسد را به همدیگر پاس می دادند نبود؟!
آنچه که غیر از مسأله اسد و کشور و ملت آن تا کنون به نمایش گذاشته شده است، جلوه ظاهری قضیه دارندگان سلاح هسته ای و شیمیائی، و استفاده کنندگان از این ابزار جنگی بسیار خطرناک می باشد. حقیقتی که مسأله اصلی مورد توجه مخالفان ایشان با عملکردهای آنها می باشد؛ همینطور مورد نظر سایر قدرتهای جهان نیز بوده و هست؛ مربوط می شود به حکومت جمهوری اسلامی و سران قدرت پرست آن در ایران، که سر اژدهای دارنده چنین سلاح هائی است، که خطر وجودش صدها بار بیشتر از دم او که سوریه و رئیس جمهورش می باشد است. علت اصلی به طول انجامیدن گرفتن چنین تصمیمی هم، مربوط می شود به حمایت های کشور روسیه از این دو حکومت خطرآفرین، که در حقیقت با فروختن تجهیزات و مواد اولیه تولید چنین سلاح هائی به آخوندهای اشغالگر در ایران، و نیز به نوچه شان بشار اسد جانی در سوریه است؛ که البته هزینه های چنین معاملاتی، همگی شان به وسیله حکومت خودکامه و دولت بی کفایت اسلامی، و از سرمایه های ملی مردم ایران به روسها، که این کار را برایشان انجام می دهد؛ و وسایل مورد نیاز آنها را در اختیارشان می گذارد است؛ که البته همه هزینه هایش هم به وسیله جمهوری اسلامی به روسها پرداخته می شود. به همین دلیل هم، روسیه که قیمّ سران حکومت در این دو جمهوری، و جلب نظر رئیس جمهور روسیه در ارتباط با نشاندن خامنه ای و اسد بر سر جایشان است!
دولتمردان کشور آمریکا، و چه بسا متحدان آنها در مسائل بین المللی، ناگزیر بودند که این مهم را اول از طریق ولادیمیر پوتین حل و فصل بکنند. بر همین اساس، موضوع را ” کش می دادند” تا بتوانند وی را جهت هم آوائی با خودشان در این قضیه همراه کنند. اما برای روسها که بهره مند شدن از پولهای کشور ایران که توسط آخوندها، و در ازای حمایتهای روسیه در اختیار دولت این کشور قرار می گیرد؛ دارای اهمیت بیشتری است!
و….. سرانجام مشاهده می کنیم، که آقای اوباما و مردان کنگره اش، قافیه را به پوتین باختند؛ و با نقشه ای که خود روسها کشیدند و می خواهند به نام مواجهه دیپلماسی با سوریه و اسد، با خود آمریکائیان به اجرا بگذارند؛ به انتهای چاه ناکامی سقوط کردند. زیرا با محو و نابود کردن تسلیحات شیمیائی در کشور سوریه، چندی بعد که آبها از آسیاب بیفتد، دوباره روسها شروع می کنند به گرفتن پول از آخوندها، و فروختن این تجهیزات و مواد اولیه به ایران و سوریه، ماجرا را دوباره تکرار بکنند. چون اگر مراجع بین الملللی در نظر داشته باشند، که همین کار را با جمهوری اسلامی هم انجام دهند؟ باز هم روسها متحمل هیچ زیانی نخواهند شد و دوباره در بازی بعدی هم برنده جایزه به کارگیری روشهای دیپلماسی، توسط یگنه دنیا در جهان خواهند شد!
تابستان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی