هنگامی که « تئوری توطئه » به « توهم توطئه » ارتقاء درجه بی یابد؟!! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
199

آنگاه در این حالت است، که شرایطی به وجود می آید؛ تا رهبر متوهم رژیم آخوندی، به نوکران خود فرمان بدهد؛ که با سلام و صلوات و بدرقه خوانی و پخش کردن گل و شیرینی و شکلات توسط نوکران بسیجی تحت ریاست مستقیم رهبر ترسو و جانی و خودباخته، مبادرت به بدرقه نمودن کرونا بکنند!!!!!!
با آنکه روز شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۹ خورشیدی، از سوی سخنگوی وزارت بهداشت جمهوری اسلامی اعلام شده بود؛ که فقط طی بیست و چهار ساعت گذشته، تعداد ۱۵۸ تن از مبتلایان به بیماری جانکاه « کووید ۱۹ » برآمده از ویروس کرونا در کشور جان باخته اند. ولی از طرفی دیگر، بسیجیان و نوکران مقام عظمای رهبری، به امر سید علی خامنه ای، با پخش کردن گل و شیرینی در میان رهگذران تعدادی از خیابان های تهران و اطراف کاخ رهبری خامنه ای در حسینیه جماران، و پخش نمودن صدای نحس یکی از نوحه خوان های حکومتی که اشعاری شادمانه را می خواند. به مردم بشارت بدهند؛ که کرونا آزارش را از سر همگی تان کم نموده، و در حال رفع زحمت کردن می باشد. ظاهرا آنها در نظر داشته اند؛ که به مردم از آثار تلاش های مثبت شان در امر مبارزه با این اپیدمی نگران کننده، و غلبه شان بر این بیماری کشنده و مرموز بگویند؛ و جهت به دست آوردن چنین پیروزی بزرگی، جشن به پایان رساندن این سوگ بزرگ در سراسر کشور را برگزار کنند. و با بر پا کردن جشن تمسخر آمیز مربوطه، آخرین تعداد از این ویروس خطرناک را از کشور برانند؛ و چون کرونا لطف کرده و بر اساس آمار دروغین حاکمیت اسلامی تا این تاریخ( سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ خورشیدی)، فقط تعداد شصت هزار و پانصد تن را به خودش مبتلا نموده است؛ که از این میان تعداد سه هزار و هفت صد و سی و نه تن نیز جان باخته اند. پس برگزاری چنین جشن پیروزمندانه کاملا بیهوده و مسخره ای، از نظرگاه یک دیده حقیقت بین بیانگر آن است؛ که احتمال نزدیک به یقین خبر از آن می دهد که قرار است؛ وحشت عظیم سید علی از این رویداد خطرآفرین و نتایج حاصل از آن، احتمال خطر بزرگ تری برای این حکومت ضد بشری را افزایش بدهد؛ و آن هم به پا خیزی دوباره مردم مبارز ایران، جهت بازپس گیری میهن عزیزشان از این غارتگران اشغالگر باشد. بر این اساس نیز طاقت رهبر به سر آمده، و دچار بروز دو بیماری روانی مرموز در ذهن وی گشته است. به همین خاطر نیز تئوری توطئه که قبلا از آن دم می زد؛ و آن را به آمریکائی ها نسبت می داد. اکنون برای وی مسجل نموده، که سوء ظن وی نسبت حکومت ایالات متحده به جا بوده، اینگونه به توهم توطئه مبتلا شده، که با برگزاری جشن خداحافظی با کرونا، می تواند مردم ایران را متقاعد نماید؛ که کرونا را مفتضح و نابود کرده است!

در ابتدای شیوع کرونا مانند سایر نقاط جهان در ایران، آقا دچار بیماری « تئوری توطئه » شد؛ و در سخنانی بی ربط که در مورد شیوع کرونا در ایران بیان نمود گفت: این ویروس توطئه بیولوژیکی آمریکا علیه جمهوری اسلامی است؛ و توسط آمریکائی ها درست گشته و به ایران فرستاده شده است. اما اکنون که ملاحظه می کند. با این درفشانی بی پایه و اساس که نموده، مورد تمسخر خاص و عام در دنیا قرار گرفته است. ظاهرا « تئوری توطئه » را در مغز پوک وجود ذیجود خویش تغییر داده، و جای آن را به « توهم توطئه » بخشیده است. چون اکنون به این می اندیشد؛ که اگر وضعیت کنونی قرنطینه در کشور ادامه یابد؟(که البته از طریق رسانه های مجازی مشاهده می کنیم؛ که چگونه اتومبیل های مردم به خصوص در بزرگراه های کشور، حتی در موقعیت « قرنطینه » در سراسر کشور نیز در آمد و شدهای بسیار به هر سو می باشند. ) از خوف آن که مردم ایران دیگر برای هزل گویی و جفنگ پردازی های وی پشیزی ارزش قائل نمی شوند. در مغز خام خویش بیم آن را می پروراند؛ که این مردم اکنون کاملا به مراتب پوچ و بی محتوای این رژیم شارلاتان و بی هویت و رسوا پی برده اند؛ و بعید نیست که به زودی، پوشش نشسته بر بی خردی و بی محتوائی حاکمیت وی، و دولت بی مقدار و بی کفایت رژیم آکنده از فساد حکومت ننگین شان را، از چهره اهریمنی آن به یک سو بزنند. تا به زودی همه جهانیان چهره پلید ایشان را، بهتر و آشکارتر از همیشه ببینند و بشناسند!

به همین خاطر نیز، خوف عمیق هر چه سریع تر لرزیدن پایه های کاخ ستم رهبری اش، و سقوط کردن پایه های سست حاکمیت تروریست پرورش، و سرنگونی جمهوری بری از انسانیت شان، تئوری پیشین توطئه را، از ذهن تاریک وی زدوده، و جای آن را به توهم توطئه بخشیده است؛ و در این رهگذر، حتی بیش از وحشت داشتن از رویدادهای منفی بین المللی علیه او، و نیز داشتن واهمه های بسیار از واکنش های حق طلبانه مردم ایران، حتی از مخفی کاری های مدیران ستادهای وابسته به حکومت، و نیز پنهانکاری های دستگاه های عریض و طویل دولت ناکار آمد ریاست جمهوری بی خرد و بی وجود حسن روحانی، موقعیت خویشتن را، در تنگ ترین چهاردیواری محدود به بیت رهبری اش، اسیر و تنها و بی پناه و یار و یاور می بیند!

از در و دیوار حسینیه جماران، و از تمامی دست اندرکاران حفظ امنیت بیت کثیف خود، و مسؤلان و مدیران گرداندن طویله رهبری، حتی از مشاوران مورد اطمینان خود نیز واهمه دارد. از سپاه نیز که نقش ارباب رهبر بودن را به طور کامل ایفا می کند بیمناک است. آرتش را هم قابل مشورت کردن نمی داند. تنها کسانی که همواره به آنها اعتماد کامل را دارد. بسیجی ها می باشند. زیرا همانگونه که تقریبا همگان می دانند. از ابتدای امر تا کنون، میان سران و فرماندهان آرتش و سپاه یک خصومت نامشهود وجود داشته و دارد. اما با یک تفاوت بزرگ، سپاه خامنه ای را به هیچ می انگارد. در حالی که آرتش پیوسته گوش به فرمان رهبر بوده و هست. اما در این میان، بسیجی ها حد تعادل را حفظ نموده اند. نه خودشان را به سپاه نزدیک می کنند؛ و نه به آرتش، بلکه مانند چهارپاهائی که با فرمان « هین یا هش » چهارپا دار، حرکت یا توقف می کند. همیشه دم و گوش شان در برابر خامنه ای راست و در حال خبردار است. تا اگر رهبر متوهم و بیمارشان، بدون هیچ دلیل و سندی، فرمان برگزاری یک جشن مضحک و بی پایه و اساس، در مورد خاتمه یافتن مشکلات مربوط به کرونا را هم به ایشان بدهد. این بلاهت پیشگان به خیابان بی آیند؛ و نمایشنامه کمدی پخس کردن گل و شیرینی در میان رهگذران را در صحنه بی خردی های خود و رهبرشان به تماشا بگذارند!

محترم مومنی

مقاله قبلیشناسایی ۳ گونه‌ مرگبار ویروس کرونا
مقاله بعدیاز هر خرمنی، خوشه ای
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.