معمولاً اگر اشتباهی در امور اجرائی در کشوری رخ بدهد. کارشناسانی هستند که به این امر بپردازند؛ تا جهت یافتن ریشه اصلی آن رویداد نادرست، با پژوهش هائی که انجام میدهند. دلائل اصلی آن کار غلط را کشف نمایند. تا با بررسی زمینههای آنها، راهی جهت جبران نمودن خطای انجامشده پیدا کنند؛ و به این وسیله جلوی اتفاقات بعدی مشابه آن را بگیرند!
در ایران اشغالشده ما در شرایط کنونی نیز، چنین رویدادهای آکنده از اشتباه بسیار رخ میدهند؛ که البته عاملان اصلی آن، زیر بار پذیرفتن انجام گرفتن کار غلط خود نمیروند؛ و آن را کتمان هم میکنند؛ اما حکومت اگر درست باشد؟ و سران آن به چگونگی وظایف خویش آگاهی کامل را داشته باشند. هرگز نباید شاهد چنین پیش آمدهای غیراصولی و بری از منطق عملی در کشورمان باشیم!
هرچند که در تمامی چهلویک سال اخیر که میهنمان در اشغال مشتی آخوند و ملای عاری از علم سیاست است؛ اتفاقات عجیبی رخدادهاند؛ که ماهیت و مفهوم کلی آنها، در قاموس یک حکومت عادی و بدون شائبههای مربوط به حاکمیتهای توتالیته در کشورهای دیکتاتوری نمیگنجد؛ اما از آنجائی که سردمداران رژیم منحط آخوندی در ایران کنونی، دستاندرکار مدیریت این سرزمین اشغالشده میباشند. پدید آمدن چنین رویدادهای برخاسته از اشتباهات فراوان، بسیار عادی و معمولی هم به نظر میرسند!
جالب اینجاست که با تمامی جنبههای منفی که در درون و ظاهر و باطن این عملکردهای مسئولین جمهوری آخوندی قابلمشاهده و تشخیص میباشند؛ آقایان بهگونهای عمل میکنند، یا به روشی پاسخ پرسشگران را میدهند؛ که گوئی خودشان در ارتباط با رخ دادن چنین رویداد شنیع و مهلک و ناسنجیدهای، کمترین نقشی نداشتهاند؛ و هیچ اشتباهی را مرتکب نشدهاند؛ و هیچ خطایی از جانب ایشان سر نزده است!
اگر مدیران سطوح پائین تر رژیم، در انجام دادن اموری که مربوط به ایشان است مرتکب خطایی گردند. تا حدود اندکی میتوان آن را نادیده گرفت و به چشم اغماض به آن نگریست؛ اما اگر یک اشتباه، چه کوچک و چه بزرگ، از جانب مسئولان درجات بالای حاکمیت استبدادی رژیم ملاها صورت بگیرد. آنگاه خطای ایشان به هیچ نحوی قابلاغماض و نادیده گرفته شدن نیست؛ زیرا در چنین حالتی، کاملاً مشخص و عریان است؛ که مقام هرچه بالاتر، خطا و اشتباهش بزرگتر و نابخشودنیتر خواهد بود!
با علم به این مسئله، دو فرد درجهیک و درجهدو این حاکمیت ضد بشری (سید علی خامنهای بهعنوان رهبر انقلاب اسلامی و حسن روحانی هم بهعنوان ریاست قوه مجریه جمهوری سراسر نادرست اسلامی) که پس از شروع دوره دوم ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی، به دلائل متعدد اختلافاتی با یکدیگر دارند؛ و آنقدر بری از کیاست و سیاست هم میباشند؛ که همگان به این امر اشراف کامل را یافتهاند؛ که موضوع، دیگر از چشمپوشی و اغماض طرفین گذشته است؛ و در صورت رخ دادن هر اشتباهی، طرفین تلاش کامل خود را به کار میبرند. تا باعثوبانی روی دادن این امر نادرست در حکومتشان را، به گردن آن دیگری بی اندازد. تا دراینارتباط خویشتن را بیش از رقیب دارای صلاحیت سیاسی و ارائه مدیریت برتر جلوه بدهد!
آخوندهای حکومتی ظاهراً با مردم ابراز همبستگی میکنند. تا مسئولیت فلاکت مردم را از خامنهای بردارند و بر گردن روحانی بی اندازند. تلاش تبلیغاتی باند خامنهای، جهت دور کردن اتهام بیکفایتی از خود و رهبرشان، همچنان بهصورت برنامهریزیشده ادامه دارد. هدف این کارزار آن است؛ که بحران اقتصادی و مصیبتی که مردم ایران بهصورت فزایندهای با آن روبهرو هستند؛ از رهبر حکومت دور نگاه داشته شود؛ و جناح اجرائی حکومت، یعنی دولت حسن روحانی مسئول آن معرفی گردد!
در این رابطه رادیو «پیام اسرائیل» در گزارشی اعلام کرده است: درحالیکه رئیس مجلس و شماری از نمایندگان اصولگرا، کارزاری را علیه روحانی شروع کرده و خواستار برکناری وی شدهاند. اکنون نوبت یک آخوند حکومتی به نام آیتالله علوی گرگانی است؛ که در بیانیهای، ظاهراً با رنج مردم اعلام همبستگی میکند. ولی در همان حال مسئولیتها را به گردن دولت روحانی میاندازد؛ و به او میگوید: «به حال مردم فکری کنید.»!
بدیهی است که اشتباهات دولت روحانی، بهویژه در دور دوم ریاست جمهوری وی در دولت دوازدهم رژیم خودکامه آخوندی، کم که نبوده است. بلکه زیادتر و غیرمسئولانه نیز بوده و هست؛ اما شاخوشانه کشیدنهای اخیر هم حکومتیهای اش علیه او، از ناحیه ایادی سپاه پاسداران انقلاب پلید ملاها نشأت میگیرد؛ که روحانی از اولین روزهای دور نخست ریاست جمهوری خویش، سپاه را یک دولت پنهان در جمهوری اسلامی نامید؛ که بیش از دولتهای رسمی رژیم ملاها، دارای پول و سلاح و هواپیما و کشتی و فرودگاه و اسکلههای شخصی برای خودش میباشد. این سخن نیز به آن معنا بود؛ که ما میدانیم و خبرداریم که سپاه با این هواپیماها و کشتیها از این فرودگاهها و اسکلهها، چه چیزهایی را از کشور خارج میکند؛ و چه چیزهایی را به درون مملکت میآورد؟!
از آنجائی که مجتبی خامنهای پسر رهبر نیز خودش یکی از این برادران قاچاقچی است؛ و ثروت انبوه خویش را که بیش از نیمی از آن در حسابهای بانکی وی در آمریکا و مالزی و امارات و برخی دیگر از کشورهای اسلامی است. جهت ماندگاری در این سیستم پولساز و کسب هر چه بیشتر درآمدهای مفت و رایگان برای خودش، به بابای رهبرش فشار میآورد؛ که به هر طریق ممکن، دهان حسن روحانی را ببندد. تا بیش از این مزاحم ایشان نشود!
و صدالبته این بدان معنا نیست؛ که روحانی فردی موجه و بیگناهتر از دستگاه حاکمیت خودکامه خامنهای و یا سیستم نظامی سپاهیان جانی و قاچاقچی رژیم منفور اسلامی باشد؛ زیرا اگر او فردی مثبت اندیش و دلسوز به حال ملت ایران بود؟ با امکاناتی که به سبب ریاست جمهوریاش در اختیار دارد؛ دستکم میتوانست، به آرتش نزدیک بشود؛ و با همکاری آنها سپاه ننگین را در موضع پائین تری قرار بدهد. آخوند علوی گرگانی در نامهای که از قم برای روحانی ارسال نموده نوشته است: «شرایط فعلی جامعه و ناله قشر مستضعف و متوسط جامعه، از فشار گرانی و بیثباتی قیمتها، قلب هر انسان دلسوز نسبت به مملکت را میآزارد.»!
خامنهای بهعنوان فرد اول انقلاب شوم اسلامی در این برهه زمانی، وظیفهاش فقط این نیست که گاهی در جمع گروهی از دانشجویان یا بسیجیان حضور پیدا کند؛ و سخنان بیسروته خود را به گوش همه برساند. بلکه بهعنوان رهبر انقلاب مسئولیت دارد؛ که بهتمامی جزئیات انجامشده در نهادهای مختلف حکومتی و دولتی نیز اشراف کامل را داشته باشد. از باب آنکه به این وظیفه حکومتی خویش عملنکرده و نمیکند. دایههای دلسوزتر از مادر (آخوندهایی که با باج دادنهای زبانی خودشان را نزد او عزیز میکنند)؛ جهت آنکه مسئولیت را از روی شانههای او بردارند. در حال انداختن همه تقصیرات به گردن حسن روحانی میباشند. تا که رهبرشان را از اتهامات بیخیالی و درست انجام ندادن وظایف اش تبرئه کنند!
و…… اینگونه، یک ملت دربند و بیاختیار، از هر دو سو مورد فشارهای سنگین اجتماعی قرار میگیرند؛ و در آتش قدرتطلبی سران دژخیم جمهوری ننگین آخوندی میسوزند!
محترم مؤمنی