هشتاد و شش درصد تهرانی ها، با ادامه یافتن مذاکرات اتمی موافق اند!

0
169

موافقت داشتن با امری در یک جامعه، و یا مخالفت کردن با آن، اگر توسط افراد عادی و عامی درون یک اجتماع اعلام گردد؛ ارزش علمی و آماری چندانی ندارد. اما چنانچه اشخاصی مورد نظرسنجی در یک موضوع واقع بشوند؛ که از شخصیت های نامی درون یک جامعه باشند؛ می توان به دیدگاه های آنان بهای بیشتری را داد؛ و به آن با نظری خاص توجه کرد.

اخیرا ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، در یک نظر سنجی اختصاصی، که از شهروندان تهرانی در بیست و دو منطقه مسکونی در پایتخت به عمل آورده است؛ نتیجه آن را، موافقت 86% از تهرانی ها، با ادامه یافتن مذاکرات اتمی، میان حکومت آخوندی با گروه شش قدرت بزرگ جهان بیان کرده، و بقیه درصدها را چنین منتشر نموده است. تعداد 94% از آنانی که در این نظرسنجی مورد پرسش قرار گرفته بودند؛ مخالف با پیگیری شدن این مذاکرات برشمرده، و از 14% از شهروندان ساکن در این 22 منطقه در تهران، به عنوان شهروندانی نام برده، که کاملا با اصل این موضوع( مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی و 1+5 ) ابراز مخالفت نموده اند؛ و ادامه یافتن این گفت و گوها را، به نفع ملت ایران ندانسته اند!

با آنکه گزارش مورد نظر، می بایست فقط حول محور ” ادامه مذارات هسته ای آری یا نه ؟ ” دور می زد و به انجام می رسید؛ ولی ایرنا، در تهیه نمودن این گزارش، با مطرح ساختن سؤآلات حاشیه ای، در ارتباط با موضوعات دیگری هم به آن پرداخته است. به طور مثال: در این نظرسنجی ها، 94% از شهروندان تهرانی، تیم مذاکره کننده از سوی حکومت شان را مطیع رهبری می دانند.( چنانکه گوئی مهم ترین مورد در تمامی زمینه های اداره شدن این مملکت، و آنچه که جهت مصلحت اندیشی برای ملک و ملت ضرورت زیادتر توجه نمودن را ایجاب می کند؛ بیش و پیش از همه موارد، میزان اطاعت نمودن از رهبری، و جلب رضایت ایشان است؛ که به گونه اختصاصی، در لابلای پرسش های این نظر سنجی قرار داده شده است!

همچنین براساس همین نظرسنجی ها، 84% از مردم تهران، قول ها و اقدامات عملی حسن روحانی، در نحوه تعامل با دنیا، و شروع دور جدید از گفتگوهای هسته ای میان این رژیم و قدرت های بزرگ در دنیا را، < موفق، یا تا حدودی موفق > ارزیابی کرده اند!

در ماه های اخیر گروهی از اصولگرایان، که به ” دلواپسان ” شهرت یافته اند؛ عملکردهای تیم مذاکره کننده هسته ای ایران را، زیر سؤآل برده و آنرا خلاف منافع ملی مردم ایران نامیده اند. این سخنان را افرادی بیان کرده و می کنند؛ که اصولا با تمام اصولگرا بودن شان، به هیچیک از اصول مرتبط با منافع ملی مردم در کشور، هیچگونه موافقتی ندارند، و چون ذره ای عرق ملی در وجود تازی تبارشان یافت نمی شود؛ فقط به مسائلی می پردازند، که بیشتر بتوانند مراتب نوکری آنها به مقام عظمای رهبری ولائی – فقاهتی انقلاب سیاه شان را، به محضر ایشان ارائه بدهند؛ تا هرگاه که لازم باشد، از فیوضات بذل و بخشش های رهبرانه ی وی متنعم بشوند!

طبق بیانیه منتشر شده از سوی مذاکره کنندگان، که در اوایل سال جاری میلادی، با عنوانی بدین مضمون انتشار یافت: ” متن بیانیه به تفاهم رسیدن گروه های مذاکره کننده در گفتگوهای مربوط به فعالیت های هسته ای رژیم اسلامی در ایران، جهت تعیین نمودن تاریخ مشخصی، که برای به پایان رساندن فرصتی که طرفین برای تطبیق دادن شرایط خودشان به آن نیاز داشته اند. تا نتیجه این مذاکرات را به یک توافق جامع، در ارتباط با کسب نتیجه ای معقول برسانند. و از اینهمه سال تلاش های طولانی، که گفتگو کنندگان در باره رسیدن به یک پایان کامل، که بیانگر توافق جامع ایشان در تمامی زمینه های مورد گفتگوی آنها باشد. ” بیانیه مزبور را منتشر نمودند؛ که جهت تعیین شدن تاریخ ضرب الاجل سی ام ماه ژوئن(ماه جاری) برابر با نهم تیرماه خورشیدی در امسال، کار رسیدن به توافق جامع در این رابطه را یکسره کنند و به آن دست بیابند!

ساده انگاری است، اگر نسبت به این دستیابی خوش بینی صد در صدی داشته باشیم. زیرا پایه و اساس آشکار و بی نیاز از هر توضیحی در این مورد، شرایط نفع طلبی های طرفین مذاکره کننده است. بدیهی است، غیر از آنکه 1+5 باید سران رژیم آخوندی در ایران را، برای متوقف ساختن فعالیت های اتمی غیر صلح آمیزشان متقاعد سازند. بایستی که در میان خودشان نیز به یک توافق پنهانی، که سود همگی شان را برآورد؛ همچنان یقه ردای آخوندها را در دست خویش بگیرند و به این سو و آن سو بکشانند. مگر آنکه رندان جمهوری مستأصل اسلامی، برای حفظ بقای منفور حاکمیت خودشان در ایران، از هیچگونه توافق مخفیانه ای با آنها مخالفت نکنند؛ تا همگی شان در نهایت شیادی و شارلاتانی، بخشی از سرزمین مقدس ما را تحت سیطره خویش قرار بدهند !

محترم مومنی

مقاله قبلیباز هم جفا در حق یک ورزشکار دیگر؛ ظرفشویی، عاقبت قهرمان المپیک جودو
مقاله بعدی۱۵۰میلیاردتومان تخلف مشترک زنجانی و مرتضوی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.