همه ساله، سختی و سردی سوزناک زمستان را، به امید فرا رسیدن نوروز باستانی می گذرانیم؛ و با این آرمان، که بهاری دل انگیز را در جوار نوروزی روح انگیز و فرحبخش در آغوش بگیریم و آغاز کنیم؛ انتظار فرا رسیدن سالی سرشار از پیروزی و کامرانی و صد البته در گام نخست تندرستی کامل را در کنه وجودمان ذخیره می نمائیم. تا که به محض شروع آن، برنامه های آکنده از امید به پیروزی های تردید ناپذیرمان را به روز رسانی نموده و به انتها برسانیم!
نوروز: نخستین روز از ماه فروردین، از نخستین ماه سال خورشیدی ایرانی است؛ که از دوران باستان آغاز گشته و تا کنون هم ادامه داشته است. این کهن ترین جشن باستانی ایرانیان است؛ که که نزد ایرانیان و مردم افغانستان، تحویل سال کهنه به سال نو نیز می باشد. اما به عنوان نو شدن طبیعت و فرا رسیدن بهار، روز اول فروردین ( نوروز ) توسط برخی کشورهای دیگر که در فلات ایران می زیسته اند؛ و یا از زیر مجموعه های آن به شمار می آمدند نیز جشن گرفته می شود؛ که عبارتند از ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، آلبانی، پاکستان، چین، روسیه، سوریه، عراق و هندوستان، که همگی شان به دلائل پیوندهای تاریخی یا فرهنگی که از قدیم با ایران داشته اند؛ و تا حدودی از تاریخ کشور ما به عنوان خاستگاه این مراسم آگاه بوده و هستند؛ روز نخست از ماه فروردین را، به عنوان ارزش قائل شدن برای نو گشتن طبیعت گرامی می دارند و تعطیل رسمی می نمایند!
نوروز به عنوان یک جشن باستانی از اقوام قدیمی و کهن درون فلات ایران به ارث رسیده است؛ و با رنگ و انگ ویژه دارای شناسنامه ایرانی گشته، و از آن به عنوان نماد پیوندگر افراد و اقوام و ملت ایرانی یاد می شود. نوروز با عنوان رسمی « روز بین المللی نوروز » توسط یونسکو به ثبت جهانی رسیده است !
ایرانیان نوروز را آغازگر رستاخیز طبیعت، گاه رویش و زایش باغ و بوستان می دانند. و بر این باور هستند، که همزمان با نو شدن طبیعت، می بایست در ظاهر و باطن خودشان هم تغییراتی پدید بی آورند؛ که بیانگر ویژگی های نو اندیشانه آنان نسبت به خودشان و پیرامون شان نیز باشد!
بدیهی است که این مهم، فقط با در بر نمودن لباس نو تحقق نمی یابد. بلکه آنچه که نیازمند متحول شدن و تغییر بافتن می باشد؛ فقط ظاهر آدمی نیست. زیرا در میان ابعاد موجودیت یک فرد، ظاهر وی و بخش قابل مشاهده او همه موجودیت وی را تشکیل نمی دهد. بلکه درون و باطن وی نیز دارای نقش بسیار مهمی است؛ که چنانچه مشمول تغییرات اساسی واقع نشود. آن انتظاری که یک فرد از نوسازی خویش به ویژه در نوروز دارد تحقق نخواهد یافت!
مدتی نسبتا طولاتی می گذرد؛ که با خودمان عهد بسته ایم؛ که مطالعه کتاب خاصی را آغاز کنیم. یک سال از گرفتن تصمیم مان، جهت دیدار از یک مرکز فرهنگی می گذرد که هنوز انجام نداده ایم. دهها نمونه از کارهائی را سراغ داریم؛ که انجام دادن شان را پشت گوش انداخته ایم؛ که بیانگر عدم توجه مان به بخش درونی و باطن ما می باشد. و این به آن معناست، که ما در « خانه تکانی نوروز » فقط به ظاهر پرداخته ایم و باطن را به باد فراموشی سپرده ایم!
با چنین بی توجهی نسبت به یکی از ابعاد موجودیت خودمان، بهار و نوروز و خاصیت بسیار مهم این دو پدیده مظهر نو شدن و نوگرائی، مفهوم اصلی خودشان را نزد ما از دست می دهند؛ و زیان بزرگی را به ما و این فرهنگ هزاران ساله مان وارد می آورند!
« بهاران خجسته باد »
محترم مومنی