معاون ریاست جمهوری دولت بی خرد نظام پوسیده آخوندی، و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حکومت ننگین اسلامی گفته اند؛ که به زودی پاسارگاد، محل دفن شدن شهدای گمنام می شود. یعنی می خواهند مردگانی را، که در مأموریت های تداخلی ایشان، که در کشورهای سوریه و عراق و…. کشته می شوند؛ را در محوطه پاسارگاد به خاک بسپارند. چنانچه این امر خفت بار تحقق بیابد؛ و اگر در آن منطقه تاریخی، و در کنار آن آثار گرانقدر باستانی در ایران، گورستان شهدای گمنام رژیم منفوری، مانند حکومت تازی تباران جنایتکار ساخته بشود؛ و چنانچه قبرستان مرده های به غلط شهید نام گرفته آنها، در این بخش بسیار مهم از کهندیار ایرانیان بنا بشود. بدترین اهانت ها، بزرگ ترین بی حرمتی ها، سخیف ترین دشنام ها، شرم آورترین تحمیل های تاریخی، و بدون تردید ضد ایرانی ترین عملی خواهد بود؛ که سران بخیل حکومت تنفر برانگیز آخوندی، می توانستند در باره ما و میهن کهنسال و آبرومند سرزمین پارت ها، پارس ها، و مادها به انجام برسانند!
به احتمال بسیار بسیار زیاد، طرح شدن این برنامه نفرت بار، از سوی دست اندر کاران جمهوری پلید اسلامی، کاری است که بسته شدن نطفه خبیث آن، پس از شکل گیری حضور پرافتخار مردم دلاور کشورمان، در دوم مهرماه سال جاری خورشیدی در پاسارگاد بوده است. هنگامی که ایرانیان میهن پرست در آن خطه تاریخی از میهن شان، ضمن گرامی داشتن زاد روز مشهورترین و نام آورترین پادشاه ایرانی کوروش بزرگ هخامنشی، که در آنجا به اجرا گذاشتند. یکی از واکنش هائی است که انتظار می رفت؛ تا این ولایتی های وقاحت پیشه اسلامی، در قبال آن حرکت ملی – میهنی مردم ایران از خودشان نشان بدهند؛ و سعی نمایند که پاسخ شعارهای مردمی و ملی ملت ایران را، که در کنار آرامگاه کوروش بزرگ، پیشاپیش زادروز شهریار رسمی و قانونی و برحق کشورشان، اعلیحضرت رضا شاه دوم پهلوی سوم را شادباش گفتند. و در کنار همین شعار تهنیت گونه، از ایشان دعوت به بازگشت به خانه پدری شان را نمودند. آن اشغالگران را تحریک نمود؛ تا در نظر داشته باشند، که کاری کاملا دشمنانه و ضد ایرانی را، علیه مردم این کهندیار به انجام برسانند؛ تا دیگر از این پس، هر ایرانی که بخواهد به پاسارگاد برود( ایرانیان میهن پرست، نه امتی های وطنفروش)، از رفتن به پاسارگاد صرف نظر نمایند؛ و گرامی داشتن زادروز افتخار آمیز کوروش بزرگ هخامنشی را هیچ بار دیگری به انجام نرساند!
این کوردلان تازی تبار بی خرد، قصد انجام دادن کوشش بی اثر و بی ثمری را دارند؛ که هیچگاه ایشان را به مراد پلیدشان نخواهد رساند. زیرا با به کار بستن چنین اعمال شنیع تاریخی، آنهم در سرزمینی که متعلق به دیروز و امروز نیست؛ بلکه با سابقه تاریخی بیش از ده هزار سال موجودیت جغرافیائی نوشته شده، و با سه هزار سال پیشینه تقریبی پادشاهی، یکی از کهنسال ترین سرزمین های موجود در گیتی است. تنها کاری که بتواند از دست این جانیان بی آبرو بربیاید؛ به بار آوردن خفت و خواری بیش از پیش برای خودشان است. چون که ملت سربلند ایران به درستی می دانند؛ که با چه اهریمنانی سر و کار دارند؛ و همین میهن پرستان به راحتی محض می توانند؛ خفت شخصیتی، و خباثت اخلاقی دست اندرکاران رژیم پست آخوندی در کشورشان را، با انگیزش همت عالی در میان خودشان، و با به انجام رساندن یک عمل تاریخی دیگر در کشورشان به جهانیان برسانند. تا همگان بدانند، که در سرزمین اشغال شده ایشان، چه شیاطینی درصدد تحریف نمودن بلندآوازگی و سربلندی موجودیت مملکت تاریخی ایشان می باشند؟!
به پندار نگارنده این مطلب، چنین امر مهمی، بیش از هم میهنان درونمرزی، دست مبارزان ایرانی ساکن در خارج از مرزهای کشور را می بوسد؛ که با هر توان و هر دانشی که دارند؛ از منابع جهانی بین المللی، مانند یونسکو در سازمان ملل متحد بخواهند. که با امکانات گسترده و جهانی خودشان، به این بی خردترین حاکمیت گیتی اجازه ندهند؛ که چنین بلای سنگین تاریخی، برسر ملتی فرود بیاید؛ که آبرومندترین بخش سرزمین ایشان، مطرح ترین جایگاه نشان دهنده توان باستانی مردم یک دیار کهنسال، با ساخته شدن بنای گورستان شهیدان گمنام در پاسارگاد، به چنین سرنوشت حقارت باری دچار نشود؛ و با هر سیاستی که می دانند و می شناسند و قانونی است؛ از انجام پذیرفتن چنین کار بی خردانه ای در پاسارگاد ممانعت به عمل بیاورند!
یک دروغ آشکار و بزرگ هم این است(که شهید نامیدن اجساد مردگانی، که به امر ارباب اهریمن تبارشان، که فقط در جهت مخالفت با هر پدیده انسانی و بشری، به مأموریت برای کشتن مردم بی گناه رفته و می روند؛ و در این رابطه به کاری پرداخته اند؛ که در جریان آن کشته شده یا مرده اند.) نمی توان به آنها لقب شهید گمنام را داد. زیرا واژه شهید، فقط و فقط متعلق به آفریدگار بزرگ هستی است؛ که همواره زنده و جاوید است(شهید از مشتقات شهادت = مشاهده نمودن و گواهی دادن به اموری است که جریان دارند. و این نیز بر عهده پروردگار گیتی است؛ که در نهایت دانائی و توان ازلی و ابدی خودش، می تواند بر همه آنچه که آفریده است؛ و شاهد چگونگی پدید آمدن و نابود گشتن آن نیز می باشد است. نه بر عهده کسانی که از مخلوقات او هستند؛ و در احکام فلسفی به آنان موجودات ممکن الوجود می گویند. زیرا نه توان خلق نمودن خودشان یا دیگران را دارند؛ و نه علم چنین کاری را!
پس دست اندرکاران سیه دل و تاریک اندیش رژیم جنایتکاران اشغالگر، که خودشان هم بر این مورد اشراف کامل را دارند(چون که در کتاب آسمانی شان قرآن!!! همواره خوانده اند، که خدای بزرگ چه مفاهیمی را برای بیان واژه ” شهید ” به کار گرفته است. نزد خالق بزرگ دنیا و آنچه که در آن است؛ جز خودش هیچ شهید شاهد و مشاهده کننده دیگری وجود ندارد. چه رسد به نوع گمنام آن، که سخنی یاوه و غیر منطقی و غیر عقلائی است!
محترم مومنی