تماشای این نمایشنامه کمدی و تمسخرآمیز، که با حضور تعداد زیادی از هنرپیشگان آماتور، به طور داوطلبانه بر روی سن نمایشی خیابان های دو تماشاخانه صاحبنام در خاورمیانه اجرا گردید؛ یکی از تلخ ترین و فاجعه بار ترین حقایق موجود در این دنیا را، در معرض دید و قضاوت جهانیان قرار داد. نتیجه گرفته شده از اجرای داوطلبانه این هنرپیشگان، اعلام شدن یک واقعیتی اگرچه بسیار تلخ، به بینندگان برنامه آنها بود. که ……. اینهمه بدی و پلشتی در جهان، که از جانب جنایتکاران نامی معاصر به وقوع می پیوندند؛ حاصل هواداری نمودن مستقیم یا غیر مستقیم افراد نادانی از جامعه بشری در گیتی است؛ که موجب ازدیاد عملکردهای نادرست جنایتکارانی می گردد؛ که این افراد فریبخورده و نادان، دانسته و ندانسته از کنش های چنین گروه های متجاوز و جنایت پیشه ای، همچون جمهوری ننگین اسلامی، القاعده، طالبان و داعشی های درنده خو حمایت می کنند!
از رخدادهائی اینگونه، چه نتیجه ای عایدمان می شود؟ ابتدا ببینیم موضوع از چه قراری بوده است؟ امروز یکشنبه 28 دیماه 93 خورشیدی، هزاران نفر از مسلمانان کشورهای افغانستان و پاکستان، علیه طنزنامه فرانسوی شارلی ابدو تظاهرات نمودند؛ و این نشریه را، جهت به انتشار رساندن کاریکاتورهای پیامبر اسلام تقبح کردند. در این رابطه سردبیر مجله مورد نظر، که دوازده تن از همکاران خودش را، در جریان یورش تروریست های وحشی به دفتر مجله از دست داده است. ضمن دفاع نمودن از محتوای مجله خود به خبرنگاران گفته است؛ که هدف ما از منتشر کردن کاریکاتورها در این مجله، بها دادن به آزادی ادیان است؛ که این موضوع خودش دفاع کردن از آزادی بیان نیز می باشد. و دین نباید موضوع بحث های سیاسی بشود!
وقتی که از طریق تلویزیون، صحنه های این اعتراضات را می دیدم؛ از حرکات پرشتاب خشم آلودی که بعضی از تظاهر کنندگان، هنگام بیان شعار های خودشان داشتند و انجام می دادند؛ در این پندار قرار گرفتم، که گاهی اوقات، به ویژه در چند دهه ی اخیر، فعالیت های اهریمن، بیشتر و چشمگیرتر از خود خدا هم شده است. چون دنیا آنچنان تغییر کرده، که خود ستمدیگان هم در کمال نادانی، از ستمگرانی که چنین به روزگارشان می آورند؛ در صف های چندین هزار نفری، و با وجناتی عصبی و عاری خشنودی و رضایت، از ایشان قدردانی و سپاسگزاری می کنند!
زیرا در جریان به اجرا درآمدن این نمایشات تراژدی – کمدی در افغانستان و پاکستان، که به پندار نگارنده می بایست با نام ناخوشآیند ” من ابله هستم ” مورد تماشای جهانیان قرار می گرفت؛ برنامه ای آکنده از تسلیم محض بودن در برابر به وقوع پیوستن جنایت در جهان بود. چون که تظاهر کنندگان، بدون توجه به بدی اعمال تروریست ها، که بدون تردید مسلمان هم می باشند؛ صرفا به پیروی از تظاهرات کوچکی که مردمی در چند کشور اسلامی دیگر به آن دست زده بودند را به انجام رسانیده اند!
شکل گرفتن تجمعات اعتراضی این دسته از مسلمان ها در دنیا، ظاهراش تقبیح کردن انتشار یافتن تصاویر کاریکاتوری پیامبرشان به کاریکاتوریست های مجله فرانسوی است؛ اما در باطن این عمل، آنها می بایست به درندگان داعشی یا هر گروه تروریستی دیگری که مردم بی گناه را می کشند معترض بشوند؛ که با اعمال وحشیانه شان، موجب اهانت های بیشتری به پیامبر آئین این تظاهر کنندگان را فراهم می آورند. اگر چنین نکنند، گوئی که اعتراضاتی که کرده اند، در برابر مسائلی بوده است؛ که آنها از ماهیت شان هیچ اطلاعی نداشته اند. برای آنانی که به همه مسائل و رویدادهای این گیتی پهناور، به گونه ای سطحی و بی تفاوت نمی نگرند؛ بلکه عمق هر چیزی را در نظر می گیرند؛ در این اتفاقات که رخ دادند؛ چند نکته بسیار مهم به آشکارا قابل درک و ملاحظه بودند!
– که مردم بدون پژوهش و تحقیق دین های خودشان را بر می گزینند. – که انتخاب دین و آئین هم، دستخوش چشم و همچشمی های کنونی گردیده اند. – که شناخت مردم نسبت به مسائل خودشان، در زندگی مدنی کنونی ایشان سیر نمیکند؛ بلکه آنها هنوز در حد زندگی اولیه درون غارها می توانند به مسائل اطراف شان اندیشه کنند. متأسفانه چنین دگماتیسم مذهبی تنگ نظرانه و بی خردانه ای، در میان مسلمانان جهان، بسیار بیشتر است تا در ادیان دیگر، اگر چنین نبود، چرا اینهمه شرارت هائی که در دنیا رخ می دهند؛ پس از بررسی و پیگیری از سوی کارشناسان و جامعه شناسان، کنشگران مسلمان را در آن رویدادها، فاعل و کننده آن کارهای ناپسند می یابند؟!
محترم مؤمنی