نقش درست نیروهای ائتلاف در عراق و سوریه؛ مدیریت بحران، به جای حذف یک طرف بحران

0
134

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

آمریکا یکبار در عراق حذف یک سوی بحران را بدون توجه به برآیند نیروهای منطقه ای آزمود و نتیجه نه مورد پسند متحدانش در منطقه و نه اینک مورد تأیید استراتژیست های خودش است. مشکل آنجاست که که اگر هر تحولی در منطقه بدون توجه به “برآیند نیروها در یک بحران” صورت گیرد، می تواند از سوی دیگر، بحران را به شکلی دیگر قطبی کند؛ واقعه ای که مشخصاً پس از ساقط کردن رژیم بعث عراق روی داد.

حالا مورد مشابهی پیرامون وضعیت داعش در عراق و سوریه بروز کرده است. در صورتی که باز حذف داعش بدون توجه به “برآیند و تقابل نیروهای منطقه ای” صورت گیرد، می تواند به نتایج مشابهی منجر شود. اگر داعش کاملاً تضعیف و نابود شود، با توجه به این که تنها نیروی تروریستی در منطقه نیست، می تواند به تقویت سایر تروریست ها منتهی گردد و مشخصاً رژیم تروریست ملاها و پاسداران (بی ناموس) ایران و شبه نظامیان بمب گذار و تروریست شان در منطقه. موضع رژیم ایران در عراق پس از صدام هیچ وقت به این میزان تضعیف شده نبوده است و این روند باید ادامه یابد و داعش یکی از ابزارهای آن استراتژی خواهد بود؛ به شرطی که ما طی شطرنجی حساب شده بازی کنیم و “نه با جنگی کور علیه تروریست ها” و توجه کنیم که بازی مناسب نیروهای ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا در عراق و منطقه و به خصوص عراق و سوریه چه می تواند باشد؟ اتفاقاً در این خصوص اکنون با توجه به واقعیت های موجود گزینش های عالی وجود دارد.

هم دولت و هم مراجع تأثیرگذار و جریانات شیعی عراقی، مخالف حضور نیروهای زمینی ائتلاف جهانی در عراق هستند؛ چیزی که پیرامون اقلیم کردستان عراق صدق نمی کند و آنان مشتاق کمک و دخالت هر چه بیشتر ائتلاف به رهبری آمریکا برای نبرد با داعش و تروریست ها هستند. قرار نیست آمریکا در عراق پس از حل بحرانی دیگر برای عراقیان و نابودی داعش با صرف هزینه های گزاف، باز توسط عراقیان و ملاهای مفت خور، مداخله گر و حتی مقصر شناخته شود (نباید له لۀ مهربان تر از مادر بود).

پس باید بار نبرد و شکست داعش را برعهده عراقیان و سپاه ایران و شیعیان مزدورش سپرد. دقت کنید که در کنار آن، نخست وزیر عراق درست است که العامری آشغال را برای پست وزارت کشور انتخاب نکرد، اما گزینه کنونی نیز از نیروهای بدر است. بنابراین، آنان تکلیف ائتلاف به رهبری آمریکا را مشخص کردند: بیرون راندن و شکست داعش در بسیاری از مناطق عراق (به خصوص مناطق شیعه نشین) برعهده سپاه بدر و شبه نظامیان مورد حمایت ایران خواهد بود. مردم محلی هر منطقه تنها باید – در قالب گارد ملی، “فقط امنیت منطقه شان” را تأمین کنند، نه جنگ کردن با داعش و بیرون کردن شان؛ آن نه برعهده آن هاست و نه در توان شان. جنگیدن و بیرون کردن داعش از عراق، کار ارتش عراق و شبه نظامیانی است که مدت هاست از بودجه وزارت دفاع مفت می خورند و تحقیقات اخیر نهادهای بین المللی و مستقل حقوق بشری نشان می دهد که در قتل و شکنجه و بازداشت های بی حساب و کتاب و حتی ربایش عراقیان و جنایت های سازمان یافته، دست دارند. حالا که نوبت انجام وظیفه شان است، قرار نیبست مردم محلی بی پناه (و حتی آموزش ندیده) بار جنگیدن با داعشی های وحشی را نیز بر دوش کشند و شبه نظامیان عراقی باز مفت بخورند و شیطنت کنند! نیروهای محلی “تنها حفاظت از مناطق شان” را برعهده خواهند گرفت و در صورت تعرض هر کسی، “از خود دفاع” خواهند کرد و بس.

نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا نیز باید هم از اقلیم کردستان عراق حمایت کامل کنند و هم از دولت کنونی عراق در بغداد و از مناطق حساس عراق حمایت هوایی درخور صورت دهند و استان نینوا و بخش هایی از استان های صلاح الدین و شمال دیالی را چه بهتر که با همکاری پیشمرگه ها و ارتش عراق و پشتیبانی کامل و کوبنده نیروی هوایی ائتلاف پیش برند و آزاد سازند، اما بخش های جنوبی دیالی، استان های سنی نشین حوالی بغداد و به خصوص استان الاانبار را به ارتش عراق و شبه نظامیان شیعی عراقی بسپارند (تا بار جنگ با داعش تماماً بر دوش آنان باشد) تا طی نبرد با داعش آن را “با تلفات بسیار” آزاد سازند و آمریکا در آن مناطق “فقط برای حفظ مناطق حساس”، همچون فردوگاه ها و سدها، از نیروی هوایی- آن هم به شکلی محدود، استفاده و پشتیبانی کند (خوب به این ظرافت انتخاب طی جنگ و مدیریت بحران از آن طریق توجه کنید). حملات هوایی آمریکا باید با شدت در سوریه بر علیه داعش تداوم یابد؛ به خصوص در مناطق مرزی استان نینوای عراق با استان حسکه سوریه و باید داعش در آن مناطق توسط نیروهای زمینی پیشمرگه عراق و کردهای سوری و ارتش آزاد سوریه با پشتیبانی کامل و کوبنده نیروی هوایی ائتلاف به طور کامل نابود و حذف شود. این امر موجب می شود که نیروهای بیشتری از داعش به سوی استان الانبار عراق و استان های شیعه نشین عراق و مرزهای ایران و همین طور بغداد بیایند. مواضع بغداد مستحکم است و به این راحتی ها سقوط نمی کند و تنها هر زمان حملات غافلگیر کننده داعش به مناطق حساس بغداد از کنترل خارج شد، نیروی هوایی آمریکا وارد عمل شود، اما در سایر مناطق شبه نظامیان شیعی و دیگر مزدوران ایران باید به استقبال داعش روند و همین طور سپاه قدس و بدر در طول مرزهای ایران. وقتی انسان تعهدی را می پذیرد باید هم عملی اش سازد و هم منتظر تبعات اش هم باشد (هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند) و نه فقط شعار دهد و اینک زمان آن است تا نیروهای شیعی عراقی، سپاه بدر و سپاه قدس ایران (جمع بی ناموس ها) مسئولیت تصمیمات و شعارهای شان را برعهده گیرند (و قرار نیست تا باز آمریکا زحمت و هزینه نجات عراقیان را بدهد و زبان شیعیان عراقی و ملاهای بی خاصیت باز دراز باشد و باید حالا حالاها خون بدهند و جان بکنند). اگر دست روی دست گذاشتند، این داعش است که “توسط کشورهای عربی منطقه” هدایت شده و به سراغ شان خواهد رفت و غافلگیرشان خواهد کرد.

اهمیت این گزینش زمانی روشن تر می شود که توجه شود، برخلاف ادعای برخی از منتقدان، تصمیم پرزیدنت اوباما مبنی بر عدم دخالت نیروی زمینی آمریکا در جنگ عراق، “از درست ترین حساب شده ترین” تصمیمات جنگی او بوده و هست. حضور نیروهای زمینی آمریکا در عراق نه تنها حساسیت ها را در عراق برمی انگیزد، هر کشته ای از آنان می شود یک فشار روانی افکار عمومی آمریکا بر علیه دخالت نظامی آمریکا در عراق و از این نظر آمریکا آسیب پذیر می گردد، در حالی که با حملات هوایی تقریباً هیچ تلفات انسانی برای ارتش آمریکا وجود ندارد. حضور زمینی آمریکا در عراق، پاشنه آشیل آمریکا خواهد بود و پرزیدنت اوباما باید نسبت به هر گونه فشارهای آتی در این زمینه باز از خود مقاومت نشان دهد (حتی تأکید برخی برای دخالت زمینی آمریکا در عراق برای آن است که دولت اوباما را دچار مشکل کنند و افکار عمومی را به ضرر او و حزبش و به نفع حزب خودشان سوق دهند).

حملات هوایی آمریکا به تدریج و به شکلی تصاعدی تأثیر خود را بر داعش بیشتر خواهد کرد و عجله ای نیز برای شکست آن نیست و مدیریت درست عملیات ائتلاف- با حمایت همه جانبه از اقلیم کردستان و استان های پیرامونش و حملات اندک و معطوف به مراکز حساس در سایر نقاط عراق- موجب می شود که عاملان اصلی مشکلات کنونی عراق (داعش و سپاه قدس ایران و شبه نظامیان وابسته شان) بدون هزینه چندانی به دست یکدیگر مجازات و نابود شوند. از این طریق آمریکا همزمان “نظر مساعد متحدان عرب منطقه ای اش و حتی ترکیه” را نیز جلب خواهد کرد و بازیگری شناخته خواهد شد که در عین حل مشکلات عراقیان، آگاهانه به نفع متحدان و به ضرر دشمنانش بازی می کند و بی جهت هزینه اضافی نیز نمی دهد. بی شک آینده روشن عراق پس از چنین مدیریت بحرانی است که طلوع خواهد کرد (البته برفراز جنازه های داعش و سپاه قدس و شبه نظامیان مزدور شیعی؛ همان گونه که در سوریه بر آنان چنین رفته و می رود؛ در این میان، توجه به آن نکته نیز ضروری است که آنان خودشان با انتخاب و اصرارشان چنین راه خونینی را برگزیدند و خود کرده را تدبیر نیست).

علاوه بر این ها، حملات هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا بر علیه داعش در کوبانی نیز واقعیاتی را روشن ساخت و درس هایی به ما داد: هر بار که نیاز به تغییراتی در حملات هوایی آمریکا و شدت بخشیدن به آن در کوبانی و اطراف آن بود، این پرزیدنت اوباما بود که با تشخیص درست اش، درخواست جلسه ای تازه با فرماندهان ارتش آمریکا کرد و نه فرماندهان ارتش آمریکا، در حالی که کوبانی تا لبه سقوط نیز پیش رفت. این نشان داد که ارتش قدرتمند آمریکا اینک در سطح فرماندهی در منطقه و به خصوص نبردها در عراق و سوریه، از “توان انعطاف سریع و کوتاه مدت با شرایط متغییر موجود” برخوردار نیست که بعضاً با کوک شابق اش می چرخد. پرزیدنت اوباما توجه کند که اکنون و از این پس ارتش آمریکا باز به فرماندهان توانایی چون شوارتسکوف و پترائوس نیاز دارد. آوردن ژنرال آلن برای بحران عراق تصمیم بسیار درستی بود که گرفتید (چه او توانایی هایش را در آن زمینه قبلاً به ثبوت رسانده بود) و باید از ژنرال پترائوس نیز باز کمک بگیرید و او یا به شکل مشاور یا اگر موافق بود با مسئولیتی جدید بر سر مدیریت نظامی بحران منطقه ای باز گردد و با روزهای داغ و متغییری که در پیش داریم، به او و امثال وی بسیار نیاز خواهد بود.

درضمن، اقداماتی را که در بازار نفت برای کاهش شدید قیمت نفت صورت دادید، می بایست که تشدید شوند و آن بسیار از تحریم ها تأثیر گذارتر است. باید ملاها و پاسداران بی سرو پای ایران خرد شدن استخوان های شان را با تمام وجود لمس کنند؛ کار ما با “رژیم فاسد، منافق و حیوان صفت ملاها و مزدورانش” تازه آغاز شده است.

 

مقاله قبلیژولیت بینوش؛کیارستمی در چین فیلم می‌سازد
مقاله بعدیرابرت ردفورد و کیت بلانشت حقیقت سربازی جرج بوش را افشا می‌کنند
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.