فیلم «اوتوبوسی به نام هوس» ساخته «الیا کازان» بر اساس نمایشنامه معروف نوشته «تنسی ویلیامز»، سکوی پرتاب «مارلون براندو» جوان و آس و پاس اما مستعد شد تا بعدها نام خود را به عنوان پرآوازهترین بازیگر تاریخ سینما در اذهان سینمادوستان ثبت کند.
کتاب جدیدی به قلم «جان لار» در مورد «تنسی ویلیامز» نمایشنامه نویس برجسته آمریکایی منتشرشده است که در بخشهایی از آن توضیح میدهد که چطور «مارلون براندو» نزدیک بود شانس ایفای نقش اصلی در این نمایشنامه و در نتیجه تثبیت خود به عنوان یک بازیگر برجسته در تاریخ سینما را از دست بدهد.
در ژوئیه سال ۱۹۴۷ تهیه کنندهای به نام «ایرنه سلزنیک» که قرار بود اولین اجرای نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» را در نیویورک روی صحنه ببرد، برای ایفای نقش «استنلی کوالسکی» شخصیت اصلی نمایشنامه هنرپیشه جذاب و ۳۴ ساله هالیوود به نام «جان گارفیلد» را برگزید که ظاهرش متناسب با نقش اصلی نمایشنامه نبود و در نتیجه تهیه کننده ناگزیر شد، سراسیمه به دنبال یک بازیگر دیگر بگردد.
«سلزنیک» و مدیر برنامههایش در هالیوود بازیگران دیگری از جمله «دین کلارک»، «ریچارد کونته»، «کامرون میچل»، «گریگوری پک» و «برت لنکستر» را در نظر گرفتند ولی در نهایت اسم بازیگر جوانی که در هیچ یک از فهرست های آنها نبود پیشنهاد شد: «مارلون براندو» و این انتخاب برای «الیا کازان» کارگردان همچون پراندن تیری در تاریکی بود.
«مارلون براندو» در آن زمان ۲۳ ساله بود و فقط در چند نمایشنامه روی صحنههای تئاتر نیویورک بازی کرده بود؛ جوانی بسیار خوش قامت و زیبا، با چهرهای متفکر و غمزده و در عین حال ظاهر یک مرد عادی ولی شورشی، درست مثل شخصیت «استنلی کوالسکی» در نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس».
یک سال قبل از آن تاریخ «مارلون براندو» در نمایشنامهای با عنوان «کافه کنار جاده» به کارگردانی «هارولد کاورمن» و به تهیهکنندگی «الیا کازان» روی صحنه رفته بود و با اجرای یک مونولوگ پنج دقیقهای جمعیت را مجذوب خود کرد به طوریکه در پایان اجرا همه تماشاچیان یک دقیقه برای او دست می زدند.
الیا کازان که مدتی با مارلون براندو همکاری کرده بود در مورد این بازیگر جوان گفته بود: “هر کاری که شما بخواهید با او بکنید هیچگاه حتی به گرد آنچه او میتواند با خودش بکند نمیرسد. او یک بازیگر نابغه است. او شیوه خاص خودش برای پروراندن شخصیت را دارد و عشق به بازی و قدرت حافظه او چنان قدرتمند است که کارگردان تقریبا نمیتواند کاری بکند جز اینکه به او یادآوری کند که هر صحنه در چه موردی است.”
خود «مارلون براندو» در کتاب خاطراتش در مورد پیشنهاد ایفای این نقش می گوید: “«الیا کازان» و «ایرنه سلزینک» هر دو گفتند که من برای این نقش جوان هستم و به خصوص ایرنه علاقه چندانی نداشت که من این نقش را بازی کنم.”
او پس از چند روز مطالعه نمایشنامه به الیا کازان زنگ زد تا از پذیرفتن این نقش صرفنظر کند. به اعتقاد او این نقش برای او خیلی بزرگ بود.
به گزارش بی بیسی؛ مارلون براندو در ادامه می نویسد: “شماره منزل الیا کازان اشغال بود ولی اگر می توانستم آن روز با او صحبت کنم حتما پاسخ منفی میدادم و این نقش را بازی نمی کردم. بعد تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و در موردش فکر کنم. روز بعد خود کازان به من تلفن زد و پرسید بالاخره چی شد آره یا نه؟ و من آب دهانم را قورت دادم و گفتم قبول.”
«الیا کازان» ۲۰ دلار به «مارلون براندو» در آن زمان آس و پاس داد تا به خانه ییلاقی تنسی ویلیامز در ایالت ماساچوست برود و براندو که پولی در بساط نداشت با خواهش کردن از ماشینهای عبوری مسافت نیویورک تا منزل تنسی ویلیامز در پراوینس تاون در ایالت ماساچوست را طی کرد. وقتی از راه رسید خانه تاریک بود و کف آشپزخانه را آب گرفته بود. قبل از اینکه قرائت نمایشنامه را شروع کنند مارلون براندو فیوز برق را تعمیر کرد و بعد هم راه فاضلاب را باز کرد تا وضعیت خانه به حالت عادی بازگردد.
چند ساعت بعد آنها خوانندن متن نمایشنامه را شروع کردند و به گفته تنسی ویلیامز؛ مارلون براندو آنجا هم درست مثل روی صحنه تئاتر متن را با صدای بلند میخواند.
«مارلون براندو» بعدها درمورد این نقش گفته بود: “من درست نقطه مقابل استنلی کوالسکی بودم. من ذاتا آدم حساسی هستم ولی او یک مرد خشن و زمخت با خوی و غریزه حیوانی بود. من شخصیت او را براساس کلمات تنسی ویلیامز خلق کردم.”
پس از این دیدار چند روزه تنسی ویلیامز با نماینده خود در نیویورک تماس گرفت و به او گفت که به هر شکلی که شده تهیه کننده نمایشنامه را قانع کند تا هر چه سریعتر با «مارلون براندو» قرارداد نهایی را ببندد.
به نظر «تنسی ویلیامز» مارلون براندو بعد جدیدی به شخصیت اصلی نمایشنامه اضافه کرده بود که او آن را بسیار می پسندید. قرار داد روز سوم سپتامبر ۱۹۴۷ امضا شد و عکس مارلون براندو و خبر امضای این قرارداد اولین بار در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد.