نجاست زدائی از اسلام آخوندی ممکن نیست، چون خودشان مظهر نجاست اند!

0
301

واژه ” نجس ” که در قرآن سه بار به آن اشاره شده است( سوره پنجم قرآن = المائده آیه ششم – سوره ششم = الانعام آیه صد و چهل و پنجم)؛ به معنای آلودگی فکری و مخلوط شدن یا پیوستن افکار انسان با اندیشه شریک قائل شدن برای آفریدگار هستی است. این لغت که در عربی از مشتقات ” تجانس به معنای هم نشینی ” می باشد؛ همنشینی اندیشه آدمی با یک چیز کثیف که همان آلوده و ممزوج شدن فکر انسان با تنش های مخرب افکار فردی مشرک معنا می شود؛ در پارسی به معنای ” ناپاکی ” که تقریبا همان مفهوم بالا را می رساند است. خدا در قرآن سوره نهم = البرائه ( توبه ) در آیه بیست و هشتم آن، مشرک را ناپاک نامیده و از او ابراز انزجار نموده است!

زمانی آلودگی فکری برای بشر به وجود می آید؛ که اندیشه های وی در اختیار اهریمن قرار بگیرند و مورد تجاوز وسوسه های او واقع بشوند. در این صورت است که با تلقین های شیطان، یک انسان در مسیر شریک قائل شدن برای خدا قرار می گیرد؛ و با کارهائی که انجام می دهد، در یقینی باطل می افتد، که کسانی از نوع بشر هم می توانند خواسته های او را برآورده کرده و مشکلات وی را حل بکنند!

با ناپاک شدن فکر انسان است، که هنگام بیماری خود یا یکی از عزیزانش، راهی حرمهای مطهر!!! اولاد پیامبر می شود؛ تا با ریختن پول و طلا در ضریح مقدس او!! از وی بخواهد که بیماری اش را شفا ببخشد. با آلوده گشتن اندیشه های همین آدمهاست، که موقع بروز گرفتاری های مادی یا معنوی خویش، در خانه های شان به نام حسن و حسین و بقیه این عرب زادگان، یا حیوانی را می کشند و به آن نام قربانی می دهند؛ و یا با پختن انواع خوراکها که به آن نذری می گویند و میان خودشان تقسیم می کنند تا از آن حضرات!! رفع شدن مشکلات شان را بطلبند. ای کاش همین گوشتهای حیوان قربانی، و خوراکی های نذری را هم، صد در صد به نیازمندان می رساندند؛ نه آنکه بهترین بخش آن را به خانه حاجی فلانی و نزد دائی و خاله و عمو و عمه شان ببرند!

تا زمانی که بازار نذری پختن و قربانی کردن حیوانات معصوم در میان مردم مسلمان، به ویژه نزد شیعیان گرم است، چنین خزئبلاتی را برای هر چه بیشتر به بیراهه بردن مردم به وجود می آورند؛ معنایش هم این است که خواسته و ناخواسته با قرار دادن بت نام و وجود این افراد در کنار نام و موجودیت پروردگار، مردم را به دنیای شریک قائل شدن برای خدا سوق می دهند؛ حقیقت کتمان ناپذیر هم این است، که آخوند برای به دست آوردن منافع خویش باید در نوکری اهریمن گام بردارد؛ و با اجرای فرامین ارباب وسوسه گر خویش، جز در صدد در تحمیق فکری نگاه داشتن پیروان نادان خویش نباشد!

از اینرو، جهت دستیابی به این پیروزی، به انجام دادن چندین فعالیت غیر منطقی و نامعقول دست می زند. راه اندازی مجالس روضه خوانی برای حضرت عباس و امام حسین و موسی بن جعفر و ……. را رونق بیشتری می دهد؛ اگر آن را کنار بگذارد، مراتب کودنی و خرفت بودن خودش را نزد همگان به اثبات می رساند؛ چون با حضور یافتن در همین مراسم روضه خوانی، هم پول این مردم نادان را از آنها می گیرد؛ و هم محتویات مغز ایشان را، که همان اندیشه های آنها است را، در جریان حملات تلقین و وسوسه، مورد هجوم افکار مخرب خودش قرار می دهد. کوشش اصلی و نهائی او این است، که از خوان گسترده سودبخشی که به رایگان به دست آورده، در سراسر عمرش بهره ببرد و مانند گنجی گرانبها از آن نگهداری بکند. در این راستا، تا به جائی هم موفق شده که حتی غیر از فرزندان و نوادگان محمد را نیز در چنین پایگاه پیروزی آفرینی قرار داده است. شاهدیم که غیر از مزار امامان و امامزاده هایی که در ایران سراغ داشتیم؛ چندین هزار دیگر هم در جای جای میهن مان ساخته اند؛ تا بیش از آنی که به ذهن ما خطور بکند، با سوء استفاده نمودن از خامی مغز چنین مردمان ساده انگاری، با تخریب نمودن اندیشه های رشد داده نشده آنها، ایشان را وادارد که با پیروی کردن از برنامه های گمراه کننده آخوند، که از سوی شیطان به این سودجویان دیکته می شود؛ جهت هر چه گمراه تر نگاه داشتن مردم، و نیز حفظ موقعیت مادی و معنوی خودشان تلاش شبانه روزی بکند!

بعضی ها که خود از اهالی دینمداری هستند، معتقدند که اسلام باید نجاست زدائی بشود؛ خدمت شان عرض می کنم، چیزی که خودش از بیخ و بن نجس است را چگونه نجاست زدائی بکنیم؟ دست کم در این برهه زمانی، به یکباره نمی توان از چهره اسلام نجس زدائی کرد. چون هر چه که در این جهان موجود است، ایجاد کننده ای دارد؛ برای زدایش غبار نجاست از اسلام، که خود زائیده تفکرات برخاسته از ادیان پیش از آن می باشد؛ بی بهره از وسوسه های اهریمن نیست. اگر اسلام دین تسلیم شدن محض به آن یگانه عالم هستی است؟ چون در خویش قوانینی را دارد که احکام نامیده می شوند؛ و برخی از این حکم ها، چنان افراطی هستند که نه تنها خود اسلام را ضایع می گردانند؛ بلکه قرآن و محمد را هم زیر ذره بین می برند، و خدا را هم مور خطاب قرار می دهند!

سوره النمل آیه هشتاد و پنج: ” و من یبتغ غیر الاسلام دینا، فلا یقبل منهم، و هو فی الآخره من الخاسرین. ” اگر کسی غیر از اسلام دینی دیگر را برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

در این آیه اگر واقعبینانه به آن توجه بشود، خود اسلام به خاطر ابراز برتری نسبت به ادیان دیگر، به جای بزرگ جلوه داده شدن، از ابهت می افتد و کوچک نشان داده می شود. قرآن هم به سبب عنوان نمودن مطلبی که دور از حقیقت است به دروغپردازی محکوم می گردد؛ محمد هم به خاطر اشاعه دهنده سخنی در آیه ای که عدالت آفریدگار را در زیر سؤآل می برد، به بی کفایتی محکوم است؛ خود خدا هم متهم است، که میان ادیان خویش تفاوت قائل شده، و یکی را بر بقیه آنها برتری داده است( به شرط آنکه اصولا دینی از سوی خدا آمده باشد و موضوع از بیخ و بن صحت داشته باشد؟ )!

هر چهار موردی که در موضوع آیه نامبرده، به دلائلی که آمد، و به علت بیان کردن مطلبی که ریشه در حقیقت ندارد؛ و از یک انسان(پیامبر اسلام)، و یا فرشته حامل وحی(جبرئیل) به خدا نسبت داده شده، آشکارا به نجاست شرک آلوده می باشد. بنابراین زدایش نجاست از جهره چیزی که موجودیت آن از ابتدا با شالوده شرک و خودپرستی پایه گذاری شده است؛ کار بیهوده ای است که بیشتر به کوبیدن میخ بر سنگ می ماند!

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلی«کلاه قرمزی» مهرماه در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود
مقاله بعدیروحانی فرصت مناسبی را از دست داد!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.