نتیجه برداشتن « لقمه ای » که هضم شدنی نیست!

0
261

طرف ، تا بخواهید ادعا دارد . اما نمی داند که ابراز فضل و قدرت نمودن و ژست هائی که می گیرد . آشنایان و نزدیکان خودش را هم جذب نمی کند ؛ چه رسد به آنهائی که به اندازه یک دنیا از او متنفر هستند و نزد آنها به « پشیزی » نمی ارزد !

سالی که نیمه شب روز سه شنبه سی و یکم دسامبر ۲۰۲۴ پایان یافت . برای سران رژیم آخوندی ، مخصوصا سید علی خامنه ای رهبر فرزانه شان ! آکنده از شدیدترین ضرباتی بود ؛ که مخالفانش بر چهره کریه و اندام ننگینش زدند . تا بداند که او هیچ « عددی » نیست ؛ و به زودی از بالای عرش اعلائی که برای خودش ساخته است ؛ به روی فرش خفت و خواری اش سقوط خواهد نمود !

سید علی خامنه ای در آغاز شکل گرفتن حاکمیت ننگین آخوندی در ایران ، هنگامی که به عنوان « امام جمعه » برای نمازگزاران روزهای آدینه در دانشگاه تهران به ایراد نمودن خطبه های قبل از نماز می پرداخت . صدائی رسا داشت و مطالبش برای نمازگزاران را ، همچون سخنوران آشنا به « فن بیان » مطرح می کرد !

اما اکنون که نزدیک به چهل سال از رسیدنش به مقام رهبری حکومت اسلامی و فرماندهی کل قوا می گذرد . نه آن صدای پیشین را دارد ؛ و نه بیاناتش بر آمده از توانائی سخنوری های او در اوائل انقلاب ننگین اسلامی است !

قبل از مرگ رهبر نخست انقلاب شوم اسلامی ، روباه مکار شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی به اتفاق رهبر کنونی رژیم آخوندی سید علی خامنه ای ، که اولی ریاست قوه مقننه و دومی هم ریاست قوه مجریه در حکومت آخوندی را بر عهده داشتند . به اتفاق همدیگر به دیدار خمینی در کاخ جماران رفتند ؛ و در آنجا رفسنجانی به خمینی پیشنهاد نمود ؛ که خامنه ای را به عنوان جانشین خودش در مقام رهبری انقلاب اسلامی به مردم ایران معرفی کند . خمینی ناچار بود که این پیشنهاد را بپذیرد و این کار را انجام داد !

خمینی پیش از بیماری اش شرایط مساعدی داشت و در بیشتر مواقع ، شخصیت های خارجی و داخلی به ملاقتش می رفتند . اما به تدریج اوضاع سلامتی اش مخدوش گشت و به مرور سلامتی خودش را از دست می داد !

خمینی جهت « صرفه جو » بودن خودش ، و نمایش این امر که چون بسیاری از آحاد ملت در گرمای تابستان ، امکانات خنک کردن منازل خودشان را نداشتند ؛ اجازه نمی داد که در اتاق او دستگاه تهویه هوا و خنک کننده گذاشته بشود . اما خامنه ای و رفسنجانی با او صحبت کردند و به هر کلکی که بود ؛ او را جهت دادن مجوز نصب کولر در اتاقش قانع و متقائد نمودند ؛ و دستور تعبیه کولر در اتاق رهبرشان را به کارکنان جماران دادند !

برخی بر این باورند ، که از آن پس بود که به مرور حال اولین رهبر انقلاب شوم اسلامی وخیم تر گشت و مرد !

آیا غیر از کهولت سن ، دلیل دیگری هم برای مردن خمینی وجود داشت ؟ آری ، ظاهرا درون آن دستگاه خنک کننده ، سم کشنده ای گذاشته بودند ؛ تا که به مرور از طریق نسیم مسمومی که از کانال آن کولر به درون اتاق محل استراحت خمینی می وزید . فضای آنجا را مسموم کند و به تدریج او را بکشد . آنچه که عجیب به نطر می رسد ؛ عدم تشخیص پزشکان خمینی در مورد تغییرات بی دلیل وضعیت جسمی رهبرشان بود ؛ که هیچگاه از آن حرفی نزدند و این جریان را به حساب بالا رفتن سن و سال او می گذاشتند !

طراحان مرگ خمینی ، یکی شان از ریاست جمهوری در دولت حاکمیت آخوندی به مقام رهبری انقلاب اسلامی ، و دومی از ریاست مجلس شورای اسلامی به ریاست « مجمع تشخیص مصلحت نظام » ارتقاء مقام یافتند ؛ و خودشان را برای خدمت به ملت ایران آماده کردند !!

چگونه بود که مدتی پس از این تغییر و تحول ، هاشمی رفسنجانی در انتهای استخر خفه شد و مرد ؟!

توضیح واضحات است ، یکی از شرکای به قتل رساندن روح الله خمینی ، که پس از مرگ او بلافاصله بر مسند دومین رهبر حاکمیت ملاها تکیه داد ؛ و هم اکنون نیز در این پایگاه ، رهبری رژیم آدمکش ها را بر عهده دارد . جهت افشا نشدن این راز مهم ، ( دلیل مرگ خمینی ) ، « یار غار » و همدست خودش در مسموم کردن تدریجی و کشتن خمینی را هم دچار خفگی درون استخر نمود . تا با خیال راحت بر اریکه قدرت در حاکمیت انقلاب منحوس اسلامی تکیه بدهد و به فضل فروشی بپردازد !

از همان موقع تا کنون ، شاهد رخ دادن انواع اتفاقات غیر منتظره در ایران هستیم ؛ و وقوع رویدادهای عجیب و غریب در کشورمان را مشاهده می کنیم . به وضوح روشن و آشکار است ، که چرا رسانه های داخلی به هیچیک از رویدادهای نا خوشآیند در ایران اشاره ای نمی کنند ؛ و با وجود مجوز بین المللی آزادی مطبوعات ، نشریات داخلی از منتشر کردن خبرهای انجام شدن اعمال ضد بشری دستگاه های زیر مجموعه حکومت اسلامی ابا دارند و به آن نمی پردازند ؟!

روزنامه « فایننشنال تایمز » در گزارشی در باره پیش بینی های خود از حوادثی که در سال جاری ( ۲۰۲۵ میلادی ) رخ خواهند داد نوشته است : « یک میراث وحشتناک سال ۲۰۲۴ در خاورمیانه این است ؛ که هیچ چیزی را نمی توان دست کم و یا نادیده گرفت . سال نیکوی ۲۰۲۴ به عنوان سال شکست های سنگین و پی در پی برای رژیم خامنه ای به یاد خواهد ماند . تحریم های گسترده انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از سوی مردم ، مشروعیت نظام را به چالش کشید . هلاکت رئیسی ، ثمره سالها خالص سازی خامنه ای ساختار قدرت را متزلزل کرد . در منطقه ، سقوط بشار اسد مسیر انتقال تسلیحات به نیابتی های رژیم را مسدود ساخت ؛ و محورهای پوشالی مقاومت فرو پاشیدند . مرگ حسن نصرالله و معاونش ضربه ای مهلک به سپاه پاسداران در لبنان وارد کرد . در حالی که نیابتی ها در بقیه جاها نیز بسیار تضعیف شده اند . » !

اکنون پس از ۱۶ ماه که از جنگ افروزی خامنه ای در غزه می گذرد ؛ بسیاری از ناظران به ویژه در کشورهای عربی به بررسی ریشه سلسله شکست های رهبر حاکمیت آخوندی پرداخته اند. از جمله روزنامه « العربیه » نوشته است : « سال ۲۰۲۴ به عنوان سال شکست پروژه توسعه طلبی رژیم ایران در منطقه شناخته خواهد شد . » !

سوآل اصلی این است ، که حکومت اسلامی چگونه با اینهمه شکست که به نظر می رسد توان پذیرش آن را هم ندارد مواجه خواهد شد ؟!

ریشه تمامی این شکست ها ، در بلعیدن لقمه ای است ؛ که حکومت اسلامی قادر به هضم نمودن آن نبوده و نیست !

کارشناسان و پژوهشگران منطقه ای ، از وضعیت بسیار « نزار و بدخیم » رژیم خامنه ای در حیرت هستند و معتقد می باشند ؛ که این رژیم همچون اختاپوسی شده ، که مهم ترین بازوهای خود در خاورمیانه را از دست داده است !

در این شرایط به نظر می رسد ؛ که حکومت آخوندی به شدت فرسوده شده است . آنهم پس از جنگ هائی که به نابودی مهم ترین بازوهائی که در زمینه آموزش ، تسلیحات ، و تامین مالی سرمایه گذاری کرده بود منجر شده است !

برآوردها از هزینه های حکومت اسلامی در سوریه بین ۳۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار و حتی بیشتر متغیر است . اما نتیجه این سرمایه گذاری های عظیم ، چیزی جز شکست برای خامنه ای و سپاه پاسداران و سایر همدستانش نبوده است !

فروپاشی حکومت بشار اسد و تغییر معادلات درون منطقه خاور میانه ، و تمامی این « ریخت و پاش ها از دارائی های ملت ستمدیده ایران » چنین نتایج ننگینی را برای حاکمیت خامنه ای به ثمر رسانده است !

کارشناسان می گویند : رژیم مذهبی ایران در حال عبور از یک بحران عمیق است . بحرانی که باعث شده خامنه ای از پرسش در باره آنچه بر سر سرمایه گذاری اش در سوریه ، و میلیاردها دلاری که صرف شده بی توجه باشد و چیزی نگوید . این میلیاردها دلار ، که از جیب مردم ایران هزینه شده ، صرف بقای رژیم اسد در دمشق شد ؛ که به نتیجه نرسید . همچنین این مبالغ هنگفت برای حفظ سوریه به عنوان پلی برای انتقال سلاح به حزب الله در لبنان ، قاچاق سلاح به اردن ، و انتقال مواد مخدر که توسط سپاه از طریق اردن به کشورهای خلیج پارس استفاده شده ؛ جز ننگی آشکار برای همگی شان به بار نیاورده است !

حکومت آخوندی آنچه را که کاشته بود برداشت می کند !

رؤیای ملاها برای ایجاد یک محور شیعی درون منطقه ، که آن را به دریای مدیترانه متصل کند ؛ را از بین برده است . سرمایه گذاری آنها در سوریه ، تنها از یک منظر قابل درک است : پروژه توسعه طلبی که بیش از هر مورد دیگری ، به معنای صدور مشکلات داخلی شان به خارج از مرزها در دفاع از نظام حاکم بر ایران می باشد ؛ و آن را تحت شعار صدور انقلاب شان طراحی نموده بودند ؛ اقدام نا شایستی برای رهبر حکومت اسلامی و همدستان اوست ؛ که جز بدنامی سود دیگری را عایدشان نکرده است !

ملاحظه می کنید در سالی که گذشت همه معادلات به زیان خامنه ای تغییر گرد . و همان چیزی که همیشه از آن وحشت داشت بر سرش آوار گشت !

او می خواست با آتش افروزی در غزه و لبنان و سوریه ، با بر پا کردن جنگ در خاکریزهای منطقه ای ، و با ریختن خون مردم این بخش از جهان ، شراره های قدرت پرستی خودش را همچنان افروخته نگه بدارد . اما اکنون ، صحنه ی نبرد به جای دیگری منتقل شده است . یعنی به داخل ایران !

روزنامه « العرب » هم نوشته است : « دیگر لبنان زمین بازی حکومت ایران نیست . سوریه زمین بازی آنها نیست . بازی جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه به پایان رسیده است . » !

اکنون بازی در جائی دیگر جریان دارد . در خود ایران ، جائی که نیاز به پذیرش این واقعیت وجود دارد ؛ که سقوط رژیم علوی در سوریه ، بر حکومت اسلامی نیز تاثیرات مستقیم گذاشته است ؛ و آینده خود سردمداران رژیم شان را به خطر انداخته است !

حکومت آخوند خامنه ای چگونه می تواند خودش را از این مخمصه های خطرناک نجات بدهد ؟ این پرسشی است که او خودش باید در همین سال جاری میلادی ( ۲۰۲۵ ) به آن پاسخ بدهد !

مقاله قبلیوثیقه های میلیاردی »!!
مقاله بعدیایران؛ در صدر جدول محدودیت‌های اینترنتی جهان!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.