رضا ضراب تاجر ایرانی و شریک تجاری بابک زنجانی که توسط پلیس ترکیه بازداشت شده است، دولت این کشور را در آستانه انتخابات با بزرگترین فساد مالی تاریخ خود روبرو کرده است.
در بخش اول تا آنجا پیش رفتیم که حسین ضراب توانست در کمتر از ۵ سال، کارخانه و مجتمع عظیم فولادی خود را بدون دخالت و سهامداری حتی یک ارگان دولتی به مرحله بهره برداری برساند..
در بخش دوم مطرح شد: هنوز کلنگ افتتاح به زمین نخورده توسط وزارت صنایع و معادن و تمام ارگانهای ذیربط، کارخانه مذکور شماره ثبت هم دریافت کرد!؟ و جالب تر آنکه ریاست هیت مدیره به آقازادۀ وی، رضا ضراب متولد ۱۳۶۲ واگذار شد.
در قسمت سوم اشاره ای شد به بابک زنجانی که یکی از این مدارک در قسمت اول ماجراهای رضا ضراب منتشر خواهد شد.
شما را دعوت به خواندن ادامه مطلب به گزارش وبلاگ افشاگری می نمائیم.
رضا ضراب متولد ۱۳۶۲ هجری شمسی در ایران است ، پس از مهاجرت پدرش به خارج از ایران در سالهای اولیه جنگ به ترکیه رضا در ترکیه مشغول تحصیل و زندگی میگردد وی حاضر به ترک ترکیه و مهاجرت به دبی نشده و همانجا می ماند و در کنار تحصیل به رسیدگی به امور تجاری پدرش در استانبول مشغول میگردد وی از همان دوران کودکی نیز طبع شاعرانه ای داشته و با موسیقی آشنا ، همزمان هم در ترکیه به سه کار تحصیل، تجارت و موسیقی مشغول می گردد.
به مرور زمان و با بالا رفتن سن و آگاهی بیشتر در زمینه تجارت و اقتصاد که شغل و پیشه ای قدیمی در بین خانواده بوده کم کم پا به عرصه تجارت واقعی می گذارد . وی بدلیل استفاده از عنوان فرزندی حسین ضراب پدرش و هم به واسطه آشنا شدن در سالیان زیاد با دوستان و آشنایان پدرش که همگی از تجار و بازرگانان ترک بوده به طور نسبی برای خود نام و شهرتی دست و پا میکند و با توجه به سرمایه دار بودن و داشتن ملک و املاک فراوان در چند نقطه از دنیا و دارا بودن صرافی بزرگی در امارات متحده عربی و فعالیتهای پدرش در زمان جنگ ایران و عراق و داد و ستدهای مالی فراوان با تجار ترک و ارسال محمولههای بزرگ به ایران و کشورهای مختلف جای خود را در میان بازرگانان و تجار ترک به عنوان جوانی متمول و فعّال و جویای نام و البته دست و دل باز و پول خرج کن باز کرده و نامی از خود بر سر زبانها می اندازد .
از آنجایی که وی شدیداً به مطرح شدن علاقه داشته و همیشه با کارهایی که میکرده سعی در بزرگ نمایان کردن بیش از پیش خود داشته در اقدامی جالب توجه و حیرت انگیز در سال ۲۰۰۲ در یک مجلس میهمانی اعیان و اشراف در استانبول رسماً از گونل خواننده جوان و مطرح آن روزهای ترکیه اقدام به خواستگاری میکند و در همان مجلس به تیتر یک اخبار کشور ترکیه تبدیل میشود و با پاسخ مثبت گونل رضا ضراب بیش از بیش در کانون توجهات قرار میگیرد و رسماً به عنوان دوست پسر رسمی گونل خوننده جوان ترک و نور چشمی ابراهیم تاتلیس سلطان آواز ترکیه به همگان معرفی میشود و راه صد ساله شهرت را در عرض یک شب طی میکند. این پیوند دوستی و همچنین متمول بودن وی و اشتغال به کار تجارت و همگامی و همکاری با تجار بزرگ پلههای موفقیت وی را برای رسیدن به قلههای شهرت هموار میکند .
وی با استفاده از مقام و توجه خاصه دولت ایران به پدرش بواسطه خوش خدمتیهای دوران جنگ تحمیلی به عنوان پای ثابت مراسم سفارت ایران در آنکارا و استانبول تبدیل شده و از همان جا هم همکاری های بسیار زیادی را با قسمت اقتصادی سفارت ایران آغاز میکند و با توجه به رفتار و حرکاتش در بین تجار و بازرگانان و همچنین شرکت در میهمانیهای آنچنانی جای هیچ گونه تردیدی برای سیستم امنیتی دولت ترکیه نیز باقی نمی گذارد که حتی کوچکترین شکی به دلالی وی برای دولت ایران برده و به نوعی وی را زیر ذره بین قرار دهند چون بدیهی است دولت ایران با افراد خوش گذران و عیاش تحت هیچ شرایطی دست به همکاری اقتصادی نمی زند و این سرپوش خوبی برای کارهای رضا ضراب میشود .
از طرفی وی هر روز بیش تر از گذشته خبر ساز شده و در کانون توجهات قرار میگیرد و هر از چند گاهی شرکت و موسسه عظیمی را افتتاح میکند و با هر افتتاحی مبالغ هنگفتی پول به چرخه اقتصادی ترکیه وارد میشود و وی بیش تر از گذشته مشهور تر و معروف تر میشود تا جایی که گردش مالی وی در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱۴/۵ میلیارد لیر ترکیه میشود . و این رقم برای جوانی با آن سّن و سال یعنی شهرت و قدرت . بدین سان رضا ضراب بیش تر گذشته مشهور و در مراسمهای مختلف به عنوان میهمان ویژ دعوت میشود در کنار آن هم کار اصلی خودش را که همان هموار کردن مسیر برای ترانزیت پولی و ارزی جمهوری اسلامی است ادامه و بیشتر از گذشته در این ضمینه فعال می گردد. در طول این مدت همکاریاش را با سفارت تنگاتنگ حفظ میکند.
او از هیچ کاری روی گردان نبوده از خرید سهام باشگاه اسب سواری تا افتتاح کارخانه کشتی سازی و واردات صادرات مبلمان و هواپیمایی خصوصی و و خیلی چیزهای دیگر شروع به گسترش فعالیّت خود کرده و صاحب ثروت هنگفتی میشود . در کنار تمام این فعالیّتها وی یکی از ارکان رسمی برگزاری مجالس و میهمانیهای سفارت ایران به مناسبتهای مختلف و در آن میهمانیها که با حضور سیاستمداران درجه یک ترکیه در محل سفارت برگزار می گشته به عنوان یک جوان خلاق و تاجری موفّق به میهمانان نیز معرفی پلههای رسوخ وی به ارکان دولت نیز بیش از بیش مستحکم میشود .
اما به ناگاه ورق برگشته و وی در سال ۲۰۰۸ در اقدامی بحث برانگیز به طور ناگهانی از گونل جدا میشود، رضا که تا دیروز حتی در کوچکترین مجلسی بدون گونل حاضر نمی گشته به یکباره تمام دوست داشتنها و عشق بازیهایش با گونل را ترک نموده و اعلام می دارد که با گونل هیچ رابطه ای نداشته و از وی جدا شده است ، این موضوع جنجالی رضا را دوباره تبدیل به تیتر یک روزنامههای ترکیه میکند. اما جنجالی تر آنکه وی پس از گذشت ۵ ماه در سال ۲۰۰۹ رسماً اعلام میکند که مدتهاست با ابرو گوندش رابطه داشته و حالا قصد ازدواج با وی را دارد.
با مطرح شدن نام ابرو گوندش رضا ۱۰۰ برابر قبل تر از گذشته در کانون توجهات قرار میگیرد و بالاخره خبر ازدواج آنها علنی می گردد و رسماً زن و شوهر شدنشان به همه اعلام میشود با این تفاوت که رضا ۱۱ سال کوچکتر از ابرو گوندش است و همین اختلاف سنی فاحش آن هم در فرهنگ کشور ترکیه شوهر از همسر نبایستی کوچک تر باشد به صورت یک بمب خبری منفجر میشود، اما این دو حالا زن و شوهر هستند و جای هیچ تردیدی نیست . این ازدواج و معروف بودن و نامی بودن ابرو گوندش در ترکیه و حضور سران زیادی از احزاب مختلف در مراسم میهمانی پس از ازدواج این دو رضا را بیشتر از گذشته در کنار افراد صاحب منصب و با نفوذ ترک قرار میدهد .
دوست داشتن ابرو گوندش برای رضا خیلی هزینه دار میشود او برای اثبات دوست داشتنش و به عنوان کادوی عروسی دو ویلای گران قیمت در شیکترین منطقه استانبول به ارزش ۱۳ میلیون دلار و همچنین یک دفتر کار در ساختمان تجاری سفیر استانبول به ارزش ۴ میلیون دلار به ابرو گوندش هدیه میدهد که تا مدتها موضوع بحث مطبوعات و حرف زبان مردم بوده است .
پس از ازدواج در سال ۲۰۱۱ هم آنها صاحب فرزند دختری میشوند و با حامله شدن ابرو گوندش و ماجرای بچه دار شدنشان مجدد در صدر اخبار برمی گردند و از همان روزهای اول پخش خبر تصاویر رضا ضراب و ابرو گوندش مجدداً تیتر یک جرائد و شبکههای تلویزیون ترکیه قرار میگیرد .
اما اصل ماجرا از آنجایی که رضا ضراب شهرت و مکنت اولیهاش را بر پایه پولهای پدر و نام و رسم پدر کسب کرده بود و با سیستم دولتی ایران هم رابطه تنگاتنگ داشت و یکی از مهمترین رابط های ایران در زمینه پول شویی و تجارت زیر زمینی محسوب میشد، بواسطه پدرش با بابک زنجانی آشنا و قسمتی از امور اداری دفاتر زنجانی در ترکیه، آذربایجان، دبی، مالزی و تاجیکستان را در دفاتر خودش در استانبول انجام میداده است و به عنوان رئیس قسمت آسیا و اروپا هم برای دفاتر زنجانی معرفی می شود. قسمت اعظم هماهنگی و قول و قرارهای زنجانی با طرف حسابهای روس در مورد خرید هواپیما برای شرکت هواپیمایی قشم که بنام بابک زنجانی میباشد از طریق کانالهای ارتباطی رضا ضراب هماهنگ شده و وی نقش بسزایی در آن داشته است . اما وی دیگر بازیچه دست بابک زنجانی شده و همه کاره او در ترکیه. امور تجاری رضا ضراب بیش از گذشته رونق گرفته و او حالا دیگر بابک زنجانی را نیز در کنار خود داشته و پول شوییهای رضا ضراب برای ایران هم که به قوت خود باقیست.
ارسال پالتهای سنگ مرمر به ایران ( یا به عبارتی فرستادن زیره به کرمان ) در ظاهر اما در باطن سیستمهای مکانیکی و ابزار آلات صنعتی پیشرفته کامپیوتری ، ارسال کانتینر از دبی به مقصد ایران گمرک شهید رجایی بندرعباس با عنوان برنج هندی به ایران در اصل ماشین های زره پوش آب پاش برای مواقع آشوبهای خیابانی برای پلیس، ارسال ۴ کانتینر البسه ورزشی به ایران از مرز وان به ظاهر اما در باطن شوکرهای برقی با کاربری برای پلیس و نیروهای نظامی و انتظامی با ولتاژهای بالا!
خرید علنی طلا برای ایران و صادرات آن به داخل کشور رقمی معادل ۴۸۰ میلیون دلار ماه مارس ۲۰۱۰ به وزن ۱۱ تن شمش طلای خالص ( طبق آمار موسسه آمار ترکیه ) اما این طلاها هیچوقت به ایران وارد نگشت!؟
در یک فقره از این صادرات طلا به ایران در همان کانتینرهای مخصوص و بسته بندیهای مخصوص در راه ارسال به لبنان توسط دولت ترکیه شناسایی و ضبط شد به انضمام ۳۵۰ پالت دلار و در یک نوبت دیگر یک کامیون دلار و طلا مجدداً توقیف می شود. در تمام این موارد تنها نام یکی از افراد کارمند رضا ضراب به عنوان هماهنگ کننده راننده یا اتومبیل یا تحویل گیرنده محموله در گمرک به چشم می خورد. وی پس از این موضوعات مورد بازخواست قرار می گیرد و در آخرین مرحله توقیف توسط حسین توحیدی پور سفیر ایران در ترکیه تهدید میشود حتی کار بالا گرفته و موجب درگیری فیزیکی میشود که بدلیل میانجیگری یکی از کارمندان سفارت در حین کتک کاری بین ضراب و توحیدی پور وی مضروب و سفارت مجبور میشود از نیروهای امدادی اورژانس کمک بخواهند و به تیم پزشکی اورژانس اعلام میشود که کارمند فوق در حیاط سفارت به دلیل خیس بودن زمین و آبیاری چمن لیز خورده و با سر به زمین افتاده است که مداوای پزشکی انجام و توسط پزشک عنوان میشود مورد حادی نبوده و به جهت اطمینان خاطر از این فرد تصویر برداری مغزی صورت میگیرد که طبق امضای فرد مذکور در برگ بیمار وی اعلام میکند به صورت شخصی به مداوا می پردازد و نیازی به انتقال به بیمارستان نداشته و حالش مساعد است .
پس از این ماجرا ظرف کمتر از ۸ ماه و پس از مسافرت فوری رضا ضراب به ایران و بازگشت وی به ترکیه سفیر ایران در ترکیه به تهران فراخوانده شده و علیرضا بیگدلی به عنوان سفیر جدید ایران در ترکیه معرفی میشود . در هنگام حضور علیرضا بیگدلی در ترکیه، رضا ضراب و به همراه تنی چند ازپرسنل سفارت از سفیر ایران در فرودگاه آتاتورک ترکیه استقبال به عمل می آید.
وی مجدداً با سفیر جدید کارهای انتقالی و پولی به ایران و بالعکس به صورت سیاه و قاچاق را ادامه داده و در این راستا به منظور خوش خدمتی و با عناوین مختلف هدایای گران قیمتی را در که تماماً در بستههای کفش و به عنوان کفش چرم دست دوز سفارشی ایرانی که از قبل تهیه شده به افراد مختلف تقدیم میکند. آن چیزی که معلوم هست اینکه در آن جعبههای به اصطلاح کفش اصلاً کفشی موجود نبوده! حالا باید دید در تحقیقات پلیس آیا جعبههای کفش اهدائی رضا ضراب نیز به افراد مختلف پیدا میشود و آیا میتوانند بفهمند در این جعبههای کفش چه چیزی جایگزین شده بود یا نه؟ در آخرین نوبت این جابجائی و پس از انتقال ۸۷ میلیارد یورو توسط رضا ضراب و همکارانش، آنان توسط پلیس ترکیه در یک عملیات ضربتی پلیس استانبول دستگیر میشوند .
عملیاتی که از آن به عنوان یکی از بزرگترین عملیاتهای پلیس ترکیه نام برده می شود. جالب آنکه این عملیات برای اولین بار شکاف عمیقی را میان دولتمردان ترکیه کلید زده است و افراد بسیار قدرتمند در عرصه اقتصادی و سیاسی را با خود به زیر کشیده است و حتی موجب برکناری رئیس پلیس استانبول از سمت خود بدستور اردوغان، نخست وزیر ترکیه شد . دستگیری رضا ضراب نه تنها سیستم پول شویی ایران در ترکیه را از کار انداخت بلکه به نوعی با حیثیت دولت کنونی ترکیه نیز بازی کرد و باعث شد که ایران نیز در چند نوبت به موضوع واکنش نشان داده تکذیبیه ها صادر کند .
در پایان نیز شما را دعوت به دیدن فیلمی میکنم که به صورت مخفی از یک قرار ملاقات گرفته شده اما برای فهمیدن آن بایستی به زبان ترکی استانبولی تسلط داشته باشید.
اما عاقبت این موضوع اصلاً معلوم نیست، هم رضا ضراب با نفوذ است و هم دولت کنونی ترکیه مخالف این عملیات پلیس که گفته میشود بدون هماهنگی با مقامات عالی رتبه ترکیه انجام شده و هیچ کس از این عملیات آگاهی نداشته است و هم اینکه افراد دستگیر شده عموما از سیاسیون با نفوذ می باشند. حال باید نشست و تماشا کرد که پیروز واقعی این دستگیریها ار آن کیست؟ رضا ضراب، سیاسیون دستگیر شده، پلیس، سیستم قضایی و یا افکار عمومی.
BESYAR ALI AST
نظرات بسته است