بابك زنجاني، فعلاً به عنوان يك متهم، صاحب بزرگترين پرونده مفاسد اقتصادي است بطوري كه برآوردهاي اوليه نشان ميدهند حجم فساد مالي مربوط به او حداقل 10 برابر پرونده سه هزار ميليارد توماني اختلاس از بانكها يعني بيش از 30 هزار ميليارد تومان است. اين فساد، در دولت دهم رخ داده و بسیاری از سایت ها و روزنامه ها آن را فاش كرده اند تا اينكه در چند روز گذشته منجر به بازداشت وی شد!
در این خصوص تارنمای افشاگری، ناگفته هایی را از پشت پرده بیان داشته است که در زیر می آید.
چند روزی است که بابک زنجانی تبدیل به تیتر شماره یک اخبار ایران شده است و در محیط مجازی در صدر اخبار قرار دارد و هر کسی از هر جایی تا میتواند سعی در افشا کردن این فرد دارد که این فرد کیست؟ چه ارتباطی دارد با نهادهای حکومتی ایران داشته و دارد؟ و چگونه توانسته به ثروتی نزدیک به ۲۶ میلیارد یوروبرسد!؟
در این میان من نیز با توجه به حرفه و کارم در صدد بر آمدم تا اسناد و مدارکی از وی بدست آورده و بیش از پیش وی را افشا نمایم. ناگفتههای بابک زنجانی را به شما خوانندگان عزیز و محترم تقدیم داشته و صمیمانه از تمامی دوستان و یاران که از درون ایران مرا در این مورد یاری داده اند تشکر میکنم.
بابک زنجانی فرزند مرتضی، متولد ۲۱ اسفند ۱۳۵۲ خورشیدی در تهران و تنها پسر خانواده زنجانی و بزرگ شدۀ میدان راه آهنِ تهران می باشد. پدر وی مرتضی زنجانی کارمند راه آهن ایران و مادرش خانه دار اما خیاط ماهر و زبردستی بوده، از لحاظ مالی با حقوق کارمندی پدر و گاهی هم کارهای دستی مادر در حد متوسط بود که پس از خرید مقدار قابل ملاحظه ای سهم از سهام شرکت “T.B.T” توسط مرتضی زنجانی، زندگی آنان به یکباره دچارانقلاب عظیمی گشته و از نظر مالی در شرایط قابل قبولی قرار می گیرند، این چرخش ۱۸۰ درجه ای در خصوص اوضاع مالی باعث شد تا آنها از منطقه جنوب تهران به میدان فاطمی نقل مکان و ساکن شوند (البته این اسکان تا ۶ سال قبل همچنان به قوت خود باقی بود.)
بابک زنجانی دارای دو خواهر است که معروفترین آن نوبهار زنجانی و در حال حاضر دست راست بابک و سهام دار اصلی اغلب شرکتهای تجاری بابک و مالک شیرینی سرای “V.I.P ” است که در شهرک غرب جنب بانک تجارت و در چند صد متری منزل جدید پدریشان واقع شده است.
بابک زنجانی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۷۰ به خدمت سربازی رفته و بعنوان سرباز سهمیه سپاه پاسداران ( نیروی زمینی ) جهت انجام دوران آموزشی مرکز آموزش نیروی زمینی سپاه واقع در شهر اردکان یزد انتقال می یابد، پس از دوران آموزشی بر اساس قوانین تک فرزندی ذکور خانودههای مشمولین نظام وظیفه ستاد کل نیروهای مسلح به تهران منتقل و در پادگان ولیعصر سپاه پاسداران مشغول به خدمت میگردد. بابک زنجانی ۱۲ ماه و ۸ روز در پادگان ولیعصر تهران به عنوان دژبان ارشد دفتر ریاست نمایندگی “ساعس سپاه = سازمان عقیدتی سیاسی سپاه” خدمت کرده و به دلیل تناسب اندام و همچنین اعلام نظر مسأعد ریاست عقیدتی سیاسی پادگان ولیعصر سپاه به عنوان سرباز امریه برابر درخواست وزارت دارایی و بانک مرکزی نسبت به اعلام نیاز از مشمولین به خدمت در سپاه پاسداران به جهت پیشبرد اهداف اداری و بالا رفتن راندمان کاری با توجه به شرایط حساس کشور در آنزمان و همچنین کمبود نیروی انسانی مآزاد جهت بکار گیری در قسمتهای مختلف و اداره تشریفات بانک مرکزی جمهوری اسلامی به آن ارگان انتقال خدمت پیدا نموده و بعنوان سرباز آماده تشریفات بانک مرکزی به انجام ادامه خدمت مشغول میگردد.
قانونمندی و داشتن رسم الخط بسیار زیبا و توانایی جسمی موجب میشود تا وی توسط فردی بنام کریم زادگان از پرسنل دفتر ریاست کل بانک مرکزی به عنوان سرباز مامور بانکی به دبیرخانه حوزه ریاست رفته و در قسمت مراسلات پستی مشغول به کار گردد. یعنی وظیفه جا بجایی کارتابلها به ماشین نویسی و عودت به دفاتر، تحویل و اخذ نامههای وارده از طریق واحد پست و خدمات و پذیرایی مدیر کل دفتر ریاست. این موضوع تا خاتمه دوران سربازی وی به همین منوال ادامه داشته است .
بابک زنجانی در جایی بیان میکند که راننده شخصی دکتر نور بخش بوده و در غیاب راننده اصلی دکتر وظیفه جابجائی وی با بابک بوده است. این موضوع از اساس کاملاً کذب و دروغ است. وی هیچ گاه راننده ریاست کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی یعنی دکتر نور بخش نبوده است.
اساس این مدعا زمانی اصالت کذب پیدا میکند که اندکی در مورد دکتر نور بخش بدانیم و اطلاعاتی در خصوص وی داشته باشیم و اساساً کمی هم آگاهی از نوع سیستم حفاظتی این افراد به عنوان مدیران ارشد دولتی درجه یک با ضریب داشتن اطلاعات طبقه بندی شده و سری نظام.
به همین جهت نگاه اجمالی داریم به زندگی دکتر محسن نور بخش ریاست کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، فردی که بابک زنجانی ادعا میکند در غیاب رانندۀ اصلی وی وظیفه رانندگی ماشین چنین شخصی با وی بوده است! آنهم یک سرباز معمولی که فقط قرار است چند ماهی از پایان خدمت سربازی خود را در آن سیستم بگذراند.
دکتر محسن نور بخش متولد ۱۳۲۷ اصفهان
میزان تحصیلات و سوابق کاری:
کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران و دکترای همان رشته از دانشگاه UC Davis کالیفرنیا، آمریکا
دارای کرسی استادی درجه یک اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران
تنها کسی که در جمهوری اسلامی توانست ۱۴ سال مداوم ریاست کل بانک مرکزی را دارا باشد
یعنی از ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ تا ۲ فروردین ۱۳۸۲، وی در سال ۶۶ فقط در این مقام نبوده و در آن دوره مجید قاسمی به جای وی ریاست بانک مرکزی را عهده دار بوده است .
وزیر اقتصاد دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی در دولتهای محمد علی رجایی، میر حسین موسوی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی.
از محسن نور بخش به عنوان مرد روزهای سخت اقتصاد ریالی و ارزی ایران نام برده میشود.
محسن نور بخش در ۲ فروردین ۱۳۸۲ در حین مسافرت نوروزی و داشتن سابقه بیماری قلبی و ۳ بار عمل جراحی قلب باز در نوشهر دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان شهر نوشهر فوت میکند.
در زمان فوت وی همسر و فرزندانش به همراه تیم ۴ نفره حفاظت وی در بیمارستان حضور داشته اند.
به عبارتی چگونه بابک زنجانی می تواند رانندۀ نفر اول اقتصاد ایران در نظام جمهوری اسلامی و ریاست کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی که همواره یک تیم حفاظت ۴ نفره را به همراه داشته گردد؟!
از طریق تنی چند از دوستان داخل کشور دریافتم اصولاً قسمت اصلی دفتر ریاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی از نظر حفاظتی در ردیف مکانهای طبقه بندی شده قرار دارد و به غیر از پرسنل رسمی هیچ کسی نمیتواند در قسمتی که دفتر رئیس کل هست تردد کند و این روال از ۳۰ سال پیش بدین گونه بوده است و اساساً اشتغال کسی آن هم به عنوان سرباز تحت هیچ شرایطی مجاز نبوده و نیست و فقط از نیروهای امریه ای در قسمت تشریفات و مدیر کل حوزه ریاست استفاده میشود.
کلیه ترددهای ریاست کل بانک زیر نظر سپاه بوده و در زمان دکتر نوربخش که اوضاع حتی به مراتب بسیار امنیتی تر از اکنون بوده و اصلاً چنین چیزی امکان ندارد که غیر از پرسنل سپاه و کارمندان رسمی بانک در قسمت ترابری شخص دیگری بتواند راننده وی باشد. آخر مگر بانک با کمبود راننده مواجه بوده که یک سرباز را راننده کنند؟ آن هم راننده رئیس کل!
موضوع بعدی که از طرف بابک زنجانی عنوان شده در خصوص پخش دلار و گرفتن کارمزد آنچنانی و رقم بسیار بالا و بخصوص اینکه از طرف دکتر نوربخش به وی گفته شده باشد که دلار را در بازار تزریق کن! که البته این یک شوخی است و میتوان از آن به عنوان جوک سال یاد نمود.
به چند دلیل کاملاً قانونی و تحقیق شده وظیفه تزریق ارز در بازار بر عهده ستاد تنظیم بازار است، این ستاد تشکیل یافته از نمایندگان ارگانهای زیر می باشد:
ریاست جمهوری
کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام
معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات
وزارت اقتصاد و دارایی
وزارت بازرگانی
بانک مرکزی
مجمع امور صنفی کل کشور
مجلس شورای اسلامی (کمیسیون اقتصادی مجلس)
کمیسوین اصل نود
و نمایندگان تمامی بانک ها.
هر گونه تصمیم گیری در خصوص تزریق دلار، ثابت نگاه داشتن طلا و سکه، قیمت پایه کشوری میبایستی از فیلتر و تصویب این گروه و تمام افراد آن بگذرد، آنوقت چطور میشود رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، آن هم فردی چون دکتر نور بخش، جهت تزریق دلار در بازار از یک سرباز استفاده کند! و اساساً بر چه اطمینانی میتوان ۱۰ یا ۲۰ هزار دلار پول را آن هم به صورت نقدی دست یک سرباز داد و مضافاً آنوقت تکلیف این همه کمیسیون، نهاد و سازمان چه میشود؟ (یعنی در آن زمان هیچ فرد سالم دیگری نبوده که پول را دست او دهند و بگویند لطفاً زحمت بکش، این پول را تزریق و کارمزد خودت را هم بردار!) آخر مگر بانک مرکزی شرکت تبلیغاتی بوده که پورسانت به بازاریابش بدهد!؟
پس از کمی تحقیق از طریق دوستان درون کشور تا حدی به اصل موضوع پی بردم . ماجرا آن چیزی که بابک زنجانی تعریف میکند به هیچ وجه نبوده و اینکه وی در بازار دلار پخش می کرده، فقط یک دروغ و توهم است.
اما اصل و آن چیزی که توانستم بدست آورم به اینصورت است:
در بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ که در این میان بابک زنجانی سرباز بوده، بازار ایران و بازار دلار و ارزهای خارجی بیشترین نوسانات خود را داشته و کل بازار در احاطه تیم های اقتصادی علی اکبر هاشمی رفسنجانی بوده و اساساً تمام تصمیم گیری های آن زمان شاید بتوان گفت فقط با نظر شخص هاشمی رفسنجانی بوده است و ماباقی موارد کاملاً فرمالیته بوده است.
اما در این بین چطور میشود که بابک زنجانی به یک باره صاحب ۱۷ میلیون تومان پول نقد باد آورده میشود! فقط یک چیز است و این سوال را باید از حاج احمد ابریشم چی پرسید! مگر در نامه ای که توسط شما و از طریق بابک زنجانی به دست مدیر کل حوزه ریاست بانک مرکزی رسید چه نوشته شده بود، که شما در سال ۱۳۷۳ مبلغ ۱۷ میلیون تومان به بابک زنجانی پورسانت میدهید؟
باید یاد آور شوم که آقای زنجانی، در تاریخ ۶ فروردین ماه ۱۳۷۳ شما به همراه احمد ابریشم چی و فردی بنام میریان در بازار فرانسویهای کیش آن زمان و درغرفه شماره ۴۷ چه میکردید که آنجا آقای شعیان مهر خطاب به شما گفت: بابت کاری که کردی یک دفتر کوچک کاری به شما هدیه میدهم! نه واقعاً چکار کرده بودید؟
پس در این مجال گرفتن پورسانت از بانک و اکثر حرفها و ادعاهای شما آقای زنجانی باطل میشود.
بدینگونه بود که وی توانست با حق پورسانتی از مهدی ابریشم چی و دفتری هم که به عنوان کادو دریافت کرد وارد بازار کار گردد.
افرادی که وی را از قبل می شناسند همگی به این موضوع اذعان دارند که بابک زنجانی فردی است طماع، خود شیفته، خود بزرگ بین، حراف، جسور و موقعیت طلب. بابک زنجانی به واسطه یکی از دوستان پدرش وارد حرفه فروش و صادرات پوست گوسفند میشود و میتواند موقعیت خوبی برای خود دست و پا کند در این راه نیز کمکها و مساعدتهای میریان از او باعث میشود که رشد خوبی داشته باشد و همچنین از طریق رابطه با احمد ابریشم چی که به اختصار از او به عنوان سلطان موبایل ایران نام میبرند در سیستم هاشمی رفسنجانی نیز جایی برای خود باز میکند تا جائیکه با ساپورت اینچنین افرادی روز به روز پیشرفت کند.
افرادی که وی را از قبل میشناسند همگی به این موضوع اذعان دارند که بابک زنجانی فردی است طماع ، خود شیفته ، خود بزرگ بین ، حراف ، جسور و موقعیت طلب. بابک زنجانی بواسطه یکی از دوستان پدرش وارد حرفه فروش و صادرات پوست گوسفند میشود و میتواند موقعیت خوبی برای خود دست و پا کند در این راه نیز کمکها و مساعدتهای میریان از او باعث میشود که رشد خوبی داشته باشد و همچنین از طریق رابطه با احمد ابریشم چی که به اختصار از او به عنوان سلطان موبایل ایران نام میبرند در سیستم هاشمی رفسنجانی نیز جایی برای خود باز میکند و با ساپورت این چنین افرادی روز به روز پیشرفت میکند .
وی فردی با ایدههای جدید در عرصه تجارت بوده و همین موضوع مسبب رشد او میشود. وی در دوران ریاست صداقت بر زندان قصر تهران به دلیل جعل امضاء و صدور چک بی محل روانه زندان و پس از چندی وی از اتهام جعل امضأ تبرئه می گردد ولی بدلیل صدور چک بلا محل به ۲ سال زندان محکوم می شود، اما این خود جای سئوال دارد که چرا او به دلیل صدور چک بلا محل به زندان می افتد؟
اصل موضوع صدور چک بلا محل نبوده بلکه به اتهام پرداخت رشوه به سر ممیز دارایی به دادگاه رفته و به این جرم به زندان می افتد. بابک در آن زمان نزدیک به ۶۸۰ میلیون تومان پول نقد در بانک ملی شعبه ارزی و ریالی میرداماد به کد شعبه ۱۲۰۳ به آدرس بلوار میرداماد نرسیده به میدان مادر روبروی مسجد الغدیر دقیقاً ۴ ساختمان بالاتر از دفتر کارش داشته است.
در زمان زندانی شدن هم با واسطه میریان و سفارش وی به صداقت رئیس آن زمان زندان قصر وی مسئول فروشگاه زندان می گردد و عملاً هیچگاه در زندان نبوده است. پس از آزادی از زندان به دلیل بدهی مالیاتی ممنوع الخروج شده و مجبور می شود به دلیل تسویه حسابهای قبلی خود با تجار ترکیه از طریق قاچاق خارج شود و در زمان بازگشت نیز توسط هنگ مرزی سلماس دستگیر و در دادسرای سلماس به اتهام خروج غیر قانونی به ۱۵ روز زندان و ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم میشود!
وی پس از آن در جزیره کیش اقامت گزیده و در بازار پردیس یک دفتر کوچک ترخیص کالا باز کرده و همزمان یکی از غرفههای بیرونی بازار را اجاره و اقدام به فروش مجلات و تنقلات میکند. منزلی هم در سمت شهرک صدف نزدیک اداره راهنمائی کیش اجاره میکند که صاحب آن منزل برادر زاده دکتر نور بخش بوده است!
از شما دعوت می نمائیم تا آماده نمودن قسمت دوّم افشاگری با ما باشید.