نامه سرگشاده کانون صنفی معلمان ایران به وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم

0
169

به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان به نقل از حقوق معلم؛ در این نامه به مسائل اسفناک آموزش و پرورش، دبیران و معلمان اشاره رفته است. در بخشی از این نامه آمده است: شما خود نیک می دانید که آموزش و پرورش کشور ما سال هاست از کاستی های فراوان در رنج است. از دورماندنش از تحولات اندیشگی در جهان گرفته تا بیگانگی با نیازهای درونی جامعه ایرانی ، کنکور زدگی آموزش، کسری مزمن بودجه، شکاف فزاینده میان حقوق معلمان با سایر حقوق بگیران دولت و از آن بالاتر شکاف دهشتناک با میانگین درآمدی برخی اقشار برگزیده.

به نام خداوند جان و خرد

آشفتگی شاید کوتاهترین، رساترین و البته مودبانه ترین واژه ای باشد که به یاری آن بتوان شرایط به جا مانده از دولت نهم و دهم را توصیف نمود. به ویژه دولت دهم و وزیر آموزش و پرورش اش،که چشم ها را بر واقعیت ها و گوش ها را بر سخنان پژوهش گران و کنش گران منتقد بسته بود و دن کیشوت وار برنامه های کارشناسی نشده و شتاب زده ی خود را به پیش می برد و برای پیروزی های خیالی خود کارت تبریک و تشکر صادر می نمود. در چنین شرایطی،اگر چه امید به تغییر گفتمان تسلط یافته بر آموزش و پرورش کشور را از دولت یازدهم نداشته و نداریم،اما انتظار زیادی هم نیست که شاهد پی گیری روندهای نادرست گذشته نباشیم.

جناب آقای علی اصغر فانی،وزیر محترم آموزش و پرورش

شما خود نیک می دانید که آموزش و پرورش کشور ما سال هاست از کاستی های فراوان در رنج است. از دورماندنش از تحولات اندیشگی در جهان گرفته تا بیگانگی با نیازهای درونی جامعه ایرانی ، کنکور زدگی آموزش، کسری مزمن بودجه، شکاف فزاینده میان حقوق معلمان با سایر حقوق بگیران دولت و از آن بالاتر شکاف دهشتناک با میانگین درآمدی برخی اقشار برگزیده. با این رو و در سالی که درصد بودجه عمرانی تحقق یافته ی این وزارت خانه به صفر نزدیک می شود و در شرایطی که نزدیک به 40 درصد مدارس کشور شرایط ناامن و تخریبی دارند و در حالی که گفته می شود به دلیل نابسامانی نیروی انسانی حدود 56 هزار نیروی مازاد و در واقع بیکار پنهان دارد،خبر از امضای تفاهم نامه ای می شنویم میان آموزش و پرورش شهر تهران با حوزه ی علمیه برادران. مبنی بر اینکه مدرسه های دولتی تحت پوشش این طرح مشترک به مدارس وابسته به حوزه علمیه تبدیل می شوند. مدیریت حوزه با استقرار روحانی ثابت در این مدرسه ها مدیریت تربیتی آن ها را برعهده خواهد گرفت(بند 2-1). همچنین در بند 4 از ماده 3 در رابطه با تعهدات اداره کل آموزش و پرورش می خوانیم: تلاش برای انتخاب مدیر و کادر هماهنگ با طرح. که بسیار سئوال برانگیز است.شگفت انگیز تر از آن باز هم در تعهدات اداره کل در بند 9-3 می خوانیم: حمایت و تامین نیازهای مالی و امکانات لازم به صورت ویژه. بندهای دیگر هم مانند 14-3 و 5-4 ارائه مشاوره به دانش آموزان را برعهده روحانیون می گذارد. و البته بندهای متعددی که حاکی از تداخل مدیریت،نامشخص و غیر قانونی بودن جایگاه مدارس وابسته به حوزه (امین) در سیستم آموزشی کشور که تنها مدرسه های دولتی و غیر دولتی را به رسمیت می شناسد. همچنین تحمیل هزینه های جدید (مطابق بند 9-3) بر آموزش و پرورش، بی توجهی به نظرات معلمان، دانش آموزان و والدین آنان در امضای تفاهم نامه را می توان یادآور شد.

اما اساسی ترین ایراد را نه در میان بندهای گوناگون این تفاهم نامه که در بنیادهای تفکری باید جستجو کرد که خواهان کنترل آموزش و پرورش به عنوان ابزاری برای تعلیم باورهای عقیدتی و سیاسی خاص است. تا علاوه بر سیاست و اقتصاد، سرمایه های فرهنگی جامعه را نیز در انحصار خود درآورد. این دیدگاه جوانان تربیت شده در نظام کنونی آموزش و پرورش را – اگرچه خود همواره در آن حضور موثر داشته اند- خارج از چارچوب های تنگ تفکرات خود می یابد. از همین روست که بیشترین حساسیت را برای سه وزیر مرتبط با جوانان نشان می دهد و پی گیرانه می کوشد از مهد کودک تا دانشگاه افرادی را تربیت نماید که برآیند نیروهای اجتماعی را در آینده به نفع او تغییر دهند.

جدا از ایرادات فرامتنی اشاره شده، این تفاهم نامه وصله ای است ناهمخوان با چشم اندازی که رئیس جمهور محترم در برنامه های خود برای آموزش وپرورش اعلام نموده اند و تلاش و تعهداتی که ایشان در پیش از انتخابات در راستای تغییر فضای سخت ایدئولوژیک حاکم بر آموزش و پرورش وعده داده است. بی گمان اجرا و احتمالاً گسترش چنین تفاهم نامه ای به سایر استان های کشور استقلال آموزش و پرورش را از بین می برد. اعتبارِ هم اینک مخدوش شده ی مدرسه های دولتی را به کلی می زداید. تنش هایی ناشی از تداخل مسئولیت در مدرسه ایجاد می کند. موقعیت مشاوران، مربیان تربیتی و معلمان دین و زندگی را به شدت متزلزل می نماید. این پرسش ها را نیز پیش روی شما و دیگر تصمیم گیران آموزش و پرورش قرار می دهد:

· آیا بناست شیوه نا کارآمد و شکست خورده ی جدایی میان تعلیم و تربیت بار دیگر آزموده شود؟

· آیا بناست با تحمیل هزینه های بی حاصل به آموزش و پرورش پرداخت اندک حق التدریس در نظر گرفته شده برای معلمان را بیش از این به تأخیر انداخت؟ امنیت دانش آموزان حاضر در مدارس نیازمند تخریب و بازسازی را،بیش از این نادیده گرفت؟ زخم دخترکان معصوم شین آباد هنوز از روح و چهره ی آنان و دل ما زدوده نشده است،آیا نباید در اندیشه پیشگیری باشیم؟

· آیا هنوز هم تصور می شود گروهی کوچک می توانند دراتاق هایی که درهایش به روی دنیا بسته شده بنشینند و به جای چندین میلیون معلم، دانش آموز و والدین دانش آموزان تصمیم بگیرند و آن گاه برنامه ای موفق داشته باشند؟ و هیچ گونه مقاومتی نیز در بین مخاطبین این برنامه شکل نگیرد؟

جناب آقای فانی

ما و بسیاری از فرهنگیان دیگر،از شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت “تدبیر و امید” انتظار داریم که در برنامه ها و تصمیم گیری های خود،با در نظر گرفتن همه ی جوانب عمل نمایید. باشد که دوران وزارت شما،دوران سنجیدگی و بهبودی آموزش و پرورش نابسامان کنونی باشد.

کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بهمن ماه 92